شناسهٔ خبر: 38737 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

مستند و فرهنگ: ایران، در دانشنامه سینمای مستند

مظفرالدین شاه، پنجمین شاه سلسله قاجار، طی سفری به اروپا به عکاس خودش میرزا ابراهیم خان دستور داد تا تجهیزات سینماتوگراف را ابتیاع و از کارناوال (جشن گلها) که حوالی سال ۱۹۰۰ در استاند بلژیک برگزار می‌شد فیلم بردارد...

 

 

فرهنگ امروز/ رضا پوده برگردان محمد تهامی نژاد

 

مظفرالدین شاه، پنجمین شاه سلسله قاجار، طی سفری به اروپا به عکاس خودش میرزا ابراهیم خان دستور داد تا تجهیزات سینماتوگراف را ابتیاع و از کارناوال (جشن گلها) که حوالی سال ۱۹۰۰ در استاند بلژیک برگزار می‌شد فیلم بردارد. این نخستین مستندی است که توسط یک ایرانی فیلمبرداری شد. تجهیزاتی که پس از این وارد ایران شد، جنبه سرگرمی‌ همایونی داشت، اما بعدأ مثل اروپا و آمریکا جنبه سرگرمی ‌عمومی‌ یافت. بنابرگفته پژوهشگر سینما، محمد تهامی‌نژاد، نخستین سالن سینما نیز در همین زمان افتتاح شد.

 مستند و فرهنگ: ایران، در دانشنامه سینمای مستند (۱) (چاپ دوم با تجدیدنظر)

گردآورنده: ایان آیتکن؛ نوشته رضا پوده، ترجمه محمد تهامی نژاد

مظفرالدین شاه، پنجمین شاه سلسله قاجار، طی سفری به اروپا به عکاس خودش میرزا ابراهیم خان دستور داد تا تجهیزات سینماتوگراف را ابتیاع و از کارناوال (جشن گلها) که حوالی سال ۱۹۰۰ در استاند بلژیک برگزار می‌شد فیلم بردارد. این نخستین مستندی است که توسط یک ایرانی فیلمبرداری شد. تجهیزاتی که پس از این وارد ایران شد، جنبه سرگرمی‌ همایونی داشت، اما بعدأ مثل اروپا و آمریکا جنبه سرگرمی ‌عمومی‌ یافت. بنابرگفته پژوهشگر سینما، محمد تهامی‌نژاد، نخستین سالن سینما نیز در همین زمان افتتاح شد.

خان‌بابا معتضدی نخستین فیلمساز ایرانی پس از پایان تحصیلاتش در فرانسه یک دوربین گومون با خودش به ایران آورد. نخستین فیلمهایش در دهه ۱۳۰۰ کارهایی خبری هستند که حوادث  مهم سیاسی و پروژه‌های توسعه کشور را مستند ساخته است. تکه فیلمهایی از خانواده خودش، خانواده سلطنتی و مراسم ادای سوگند رضا شاه پهلوی (اولین شاه سلسله پهلوی) نمونه‌هایی از  مجموعه کارهای او بشمار می‌آیند.

پس از جنگ جهانی اول، تعدادی از سازندگان فیلمهای مردم‌نگاری وارد ایران شدند. در سال ۱۹۲۴سه آمریکایی به نامهای، مریان سی کوپر، ارنست بی شودزاک و مارگرت هریسون یکی از نخستین فیلمهای مردم‌نگاری به نام علف (۱۹۲۵) را ساختند که تصویرگر کوچ یکی از ایلات ایرانی یعنی بختیاریها بود. بسیاری از پژوهشگران موافقند که  اولین اثر جدی‌ای است که توسط ملیتهای خارجی، درباره ایران تولید شده است. دولت با این تعبیر که در جهت اهداف توسعه ایران قرار ندارد، نمایش فیلم را ممنوع کرد (هر چند ممکنست در همان زمان،‌ اندک مدتی بنمایش درآمده باشد). سالها بعد هنگامی ‌که به فیلم موسیقی و گفتار جدید افزوده شد، در ایران، نمایش داده شد.

در  سال ۱۹۳۰ یک گروه آلمانی، جریان احداث راه‌آهن شمال را به ثبت رساند. این فیلم نیز به دلیل نمایش فقر در جامعه ایرانی مورد اعتراض بود. در سال ۱۹۳۰ یک گروه فرانسوی به همراه دانشمندانی در مسیر آسیایی‌ خود برای رفتن به افغانستان و چین از ایران گذشتند و فیلم کاروان زرد را تولید کردند. این فیلم در فرانسه بنمایش درآمد و برخی از ایرانیان ساکن اروپا، طی نامه‌ای آشکارا به برخی صحنه‌ها ایراد گرفتند.

دولت ایران، در پی چنین تجربیاتی از حضور فیلمسازان خارجی، یک قانون سانسور را به تصویب رساند تا برای فیلمهایی که گمان می‌رفت چهره‌ای منفی از کشور ترسیم می‌کنند محدودیت بوجود بیاورد. ضمنأ نمایش فیلمهای مستند و خبری در جوار فیلمهای داستانی که از زمان صحاف‌باشی و با تأسیس اولین سالنهای نمایش فیلم در سال ۱۹۰۴شروع شده بود، همچنان در سالن نمایش فیلم در ایران ادامه یافت.

با شروع جنگ جهانی دوم نمایش فیلمهای جنگی در سالنهای سینمای ایران به صورت امری عادی در آمد. پس از ورود ارتشهای آمریکا، انگلیس و شوروی به ایران، فیلمبردارانی که همراه آنان بودند، میزان قابل ملاحظه‌ای قطعه فیلم (فوتیج) از ملاقاتهای سیاسی و پیشروی ارتشها  فیلمبرداری کردند. این فیلمها بعدأ در سینماهای ایران نیز نمایش داده شد. به همان روال  ارتشهای جهان، ارتش ایران نیز نخستین «استودیوی ارتش» را تأسیس کرد که تعدادی فیلم تبلیغاتی دولتی ساخت.

آغاز دهه ۱۹۵۰ حاکی از یک مجموعه رویداد سیاسی است که به ملی شدن صنعت نفت ایران انجامید. در پی رویارویی بین محمدرضا شاه و دکتر محمد مصدق (نخست وزیر مشهور ایران) شاه برای مدتی کوتاه  کشور را تر ک کرد و در پی کودتایی که با حمایت آمریکا برای عزل مصدق و بازپس‌گیری تاج و تخت او صورت گرفته بود به کشور باز گشت.

رسانه‌های خارجی برای گزارش این حوادث به ایران هجوم آوردند و در نتیجه حجم بی‌سابقه‌ای از  فیلم فراهم آوردند. دولت بعدأ برخی از همین تکه‌ فیلمها را برای تولید فیلمهای پروپاگاندا استفاده کرد.

در سال ۱۹۴۹ یک گروه فیلمبرداری از دانشگاه سیراکیوز (معروف به گروه سیراکیوز) برای تولید یک مجموعه فیلمهای اطلاع‌رسان و آموزشی روی موضوعات مختلفی ازسلامتی و بهداشت     گرفته تا کشاورزی وارد ایران شدند. در سال ۱۹۳۵ از گروه خواسته شد تا در ایران بماند و فیلمسازان ایرانی را آموزش دهد. از میان نخستین فیلمسازانی که توسط گروه تربیت شدند می‌توان از هوشنگ شفتی (سازنده شقایق سوزان – ۱۹۶۳) محمدقلی سیار (اصفهان - ۱۹۵۷) نام برد. فیلمهایی که توسط هنرجویان سیراکیوز ساخته شد روایتهایی ساده هستند که شیوه‌ی تقویمی ‌و خطی را به همراه گفتار به پیش می‌برند. شیوه‌ای که هنوز در سنت مستندساز‌ی ایران حضور دارد و این مقدمه‌ی رشد سیستماتیک سینمای مستند در ایران است

دو دهه بین ۱۹۵۰ و ۱۹۷۰ شامل دوران مهمی ‌در سینمای مستند ایران است. نخستین گروه از دانشجویان ایرانی با امید به ایجاد فضایی غنی برای سینما، به کشور باز گشتند. در میان آنها می‌توان از فرخ غفاری و حسن شیروانی نام برد که با نمایش بهترین فیلمهای مستند دنیا به آموزش فیلمسازان و عموم مردم اقدام کردند. ابراهیم گلستان از فیلم‌سازانی است که در این دوره  باسبک و تکنیک و روش خود، مستندساز‌ی ایران را غنا بخشید، که شاید او را بتوان پیشتاز سینمای شاعرانه دانست. او مجموعه‌ای فیلمهای مستند در ارتباط بین صنعت نفت با محیط زیست ساخت که از قطره تا دریا (۱۹۵۷) یک آتش (۱۹۵۷)، چشم‌انداز (۱۹۵۷) و موج و مرجان و خارا (۱۹۶۲) از آن جمله است. فروغ فرخزاد نیز با فیلم این خانه سیاه است (۱۹۶۲) مخاطب را مفتون خود می‌سازد که اثری گیرا درباره کار و زندگی جذامیان است. نادر افشار نادری فیلم بلوط (۱۹۶۶) را تولید کرد که نخستین اثر روشمند و مهم انسان‌شناختی در این دوره است.  علاقه منوچهر طیاب به معماری، الهام بخش او در تولید مؤثرترین مستندهای تصویری درباره میراث فرهنگی ایران شد که مسجد جامع (۱۹۷۰)، معماری صفویه (۱۹۷۴) از آن جمله است.  طیاب با بیش از نود فیلم و خسرو سینایی با بیش از هفتاد فیلم در کارنامه ارجمند هنری خود، پرکارترین مستندسازان ایرانی محسوب می‌شوند. سینایی نیز در خارج، معماری، موسیقی و سینما خوانده بود و هنگامی ‌که در سال ۱۹۶۷به ایران بازگشت به وزارت فرهنگ و هنر پیوست و تا امروز یکی از سرشناس‌ترین مستندسازان ایرانی باقی مانده است. فیلم برنده جایزه «مرثیه گمشده» (۱۹۷۰ تا ۸۳) از مهمترین آثار سینایی، درباره پناهندگان لهستانی در ایران و در جریان جنگ جهانی دوم است. سینایی در سال ۱۹۹۱، سفارشی را از تلویزیون کانال ۴ انگلیس پذیرفت تا  فیلمی ‌با عنوان  on the borderرا درباره پناهندگان کرد در ایران بسازد. وی همچنین  تعدادی فیلم روایی ساخته است. گفتگو با سایه، داکیو درامی‌ درباره صادق هدایت یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان معاصر ایران است. سینایی و طیاب، فیلمهای خوش‌ساختی در موضوعات مختلف از مردم‌نگاری تا میراث فرهنگ ایرانی و از فیلمهایی درباره هنرها تا صنعت ساخته‌اند. از میان سایر مستندسازان برجسته این دوره می‌توان از احمد فاروقی ( طلوع فجر)، کامران شیردل (اون شب که بارون اومد، ۱۹۶۷ تا ۷۴) و هژیر داریوش (گود مقدس – ۱۹۶۴) نام برد.

بسیاری از مستندهای این دوره یا درباره حرفه‌ها‌ی ایرانی، میراث فرهنگی و یا کشفیات باستان‌شناسی هستند. چنین گرایشی شاید ناشی از اشتیاق به کشف دوباره هویت ملی از طریق جستجو در گذشته باشد یا چنان که برخی منتقدان ادعا می‌کنند مطلوب و خوشایند ماهیت سفارشی بودن این فیلمهاست. پس از کودتای ۱۳۳۲ و بازگشت شاه، دولت تمام آثار هنری و تولیدات رسانه‌ای را مورد بازرسی قرار می‌داد و آثار  فیلم‌سازان مستثنی نبود. اجرای انتقادی هر موضوعی که  از طریق  یک مبنای اجتماعی یا سیاسی به ارائه واقعیتهایی از زندگی ایرانی می‌پرداخت و یا هر فیلمی‌ که  مستقیم یا غیر مستقیم به نقد دولت اقدام می‌کرد، مورد سانسور قرار می‌گرفت و همین امر در میان تهیه‌کنندگان برای حفظ سرمایه‌گذاریها  موجب شیوع خودسانسوری شد (سنتی که همچنان دوام دارد). فیلم تهران پایتخت ایران است کامران شیردل (۱۹۶۶) و اون شب که بارون اومد (برنده جایزه سومین جشنواره جهانی فیلم تهران در سال ۱۹۷۴) از نخستین مستندهای توقیف‌شده توسط دولت محسوب می‌شوند. سانسور سبب شد تا فیلمسازان روشنفکر به موضوعات بی‌خطر روی بیاورند و از روی اکراه، خودشان را از مباحث اجتماعی و تاریخی دور نگهدارند. با وجود این فیلمهای این دوره شدیدأ دارای سبک و تأثیرگذارند. 

سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران در سال ۱۳۴۵ تأسیس شد و بلافاصله به جذب مستندسازان پرداخت.  تلویزیون در کنار وزارت فرهنگ و هنر از نهادهای اصلی‌حمایت مستندسازی در ایران بود.  فریدون رهنما روشنفکری تحصیل‌کرده فرانسه بود که شیفته ایران و تأسیس یک مرکز پژوهش برای تولید برنامه ایران زمین بود تا مستندهایی درباره میراث فرهنگی ایران را بنمایش درآورد. رهنما که شاید پیشتاز مستندساز‌ی روشمند در ایران باشد، بر مستندهای پژوهش‌بنیاد تأکید ورزید. چیزی که به کرات توسط بسیاری از مستندسازانی که به پرورش ظاهری‌ موضوع می‌پرداختند و در نتیجه، رهیافتی فرمالیستیک به تولید مستند داشتند به فراموشی سپرده می‌شد. رهبری رهنما بسیاری از مستندسازان بزرگ را جذب تلویزیون کرد که آثار گرانقدری در کارنامه خود دارند: پرویز کیمیاوی (پ مثل پلیکان – ۱۹۷۲)، ناصر تقوایی (اربعین - ۱۹۶۸)، محمدرضا اصلانی (جام حسنلو ۱۹۶۷) و بسیاری از فیلمسازان مشهور دیگر.

خود رهنما در سال ۱۹۶۲ مستند مهمی ‌به نام تخت جمشید ساخت که در خرابه‌های تخت جمشید در جستجوی هویت ملی و تاریخی بود. رهنما به عنوان یک عالم دور‌اندیش بر این اعتقاد بود که دولت یا نهاد خصوصی باید مستندساز‌ی در ایران را حمایت کند.  او به این نتیجه رسید که مستند بدون کمک  مستمر مالی  و تحقیق سیستماتیک در موضوع، شکوفا نخواهد شد. بحث رهنما در مورد اهمیت مستندهایی درباره بهداشت یا توسعه صنعتی نبود، بلکه بر  نگاهی جدی به ریشه‌های ایرانی بودن و جستجوی هویتی حقیقی اصرار داشت. متاسفانه او چندان نزیست تا تحقق کامل آرمانهایش را ببیند.

تعدادی از نخستین فارغ‌التحصیلان مدرسه عالی تلویزیون و سینما وابسته به تلویزیون ملی ایران، به مستندساز‌ی روی آوردند که از میان آنها می‌توان به حسین طاهری‌دوست (بلوط – ۱۹۷۳)، هوشنگ آزادی‌ور (‌اندره مالرو و تمدن ایران- ۱۹۷۵) و ابراهیم مختاری (آت اوغلان -  ۱۹۷۵) اشاره کرد. مختاری با ساختن فیلمهایی درباره مصائب زنان از جمله مکرمه خاطرات و رؤیاها (۱۹۹۹) یکی از موفق‌ترین مستندسازان پس از انقلاب شد. این فیلم برنده جایزه شد. ضروری است که برخی از آثار انسان‌شناختی این دوره مورد عنایت قرار گیرند: باد جن ناصر تقوایی یک فیلم اطلاع‌رسان شگفت‌آور در مورد یک بیماری در نواحی خلیج فارس است. معتقدند  این بیماری، ناشی از تسخیر جسم توسط ارواح خبیث است. برای به زیر آوردن آن مراسمی ‌اجرا می‌شود. یا ضامن آهو ساخته پرویز کیمیاوی تصویری شاعرانه از زائران مزار هشتمین امام شیعیان ایران است.

پس از انقلاب ۱۳۵۷ سینمای ایران بلاتکلیف و منتظر خط مشی‌ای بود. یک رفرم فرهنگی که توسط انقلاب اسلامی ‌به اجرا درآمد، سیاستهای جدیدی را بر تولید و ورود محصولات خارجی، اعمال کرد. هرچند چنین تغییراتی، نوعی جلوگیری بنظر می‌رسید، اما در واقع امر، سبب‌ساز دوره تازه‌ای در سینمای ایران شد. پس از چندسال سینمای ایران با چهره‌ای جدید ظاهر گشت و با تولید برجسته‌ترین آثار سینمای دنیا، توجه جهانیان را بخود جلب کرد. عباس کیارستمی، محسن مخملباف، مجید مجیدی ،جعفر پناهی، رخشان بنی اعتماد،در فستیوالهای خارجی مورد توجه قرار گرفتند و در کنار فیلمسازان دیگر، جهانیان را مسحور آثار خویش ساختند.

سینمای مستند علی‌رغم اینکه اینگونه حضور بین‌المللی نداشته، بطور مداوم در کنار سینمای روایی رشد کرده است. دولت و موسسه‌های وابسته به دولت، حامیان اصلی مستندساز‌ی در ایران باقی ماندند. بسیاری از مستندها در شش کانال تلویزیونی در ایران، مصرف می‌شوند.

حجم قابل ملاحظه‌ا‌ی از کارهای قبل و بلافاصله پس از انقلاب (اواخر ۱۹۷۸ و اوایل ۱۹۷۹) توسط فیلمسازان آماتور ساخته می‌شد که از دوربین هشت میلیمتری و یا ۱۶ استفاده می‌کردند، در تلویزیون ایران یا واحد سمعی و بصری فرهنگ و هنر. تظاهرات خیابانی، اعتصابها، گردهم‌آییهای سیاسی و برخوردهای خیابانی بین نیروها‌ی انقلابی و دولتی ثبت شدند. برای آزادی ساخته حسین ترابی (۱۹۸۰) و لیله‌القدر محمدعلی نجفی (۱۹۸۰) از آن جمله‌اند. فیلم‌ساز سرشناس ایران امیر نادری بلافاصله پس از انقلاب دو مستند جستجوی یک (۹۷۹) و جستجوی دو (۱۹۷۹) را درباره مردمانی ساخت که در جریان انقلاب گم شده بودند. بگفته شهاب‌الدین عادل پژوهشگر سینمای ایران، انقلاب و نتایج فوریش بانی ایجاد و گسترش دو نوع فیلم مستند در ایران شد که عبارتند از مستندهای سیاسی و مستندهای خبری. او همچنین معتقد است که استفاده از تکنیک دوربین مستقیم برای مستندها و جمع‌آوری و آرشیو مستندهای پیشرفته از نتایج تغییرات اجتماعی هستند. در دوره‌ای که به جنگ ایران و عراق منجر شد و بلافاصله پس از آن، مستند، توجه بسیاری از  فیلمسازان را بخود جلب کرد. مجموعه‌ای از فیلمها، سمت‌وسو و لحن تازه‌ای  می‌یافت. کاریز، تداوم حیات ساخته محمدرضا مقدسیان (۱۹۸۵) مطالعه در احوالات مردمانی است که برای برآورده ساختن نیازهای خویش مشارکت می‌کنند. فیلم، همکاری مردمانی را  نشان می‌دهد که قناتی را که از  جنبه تهیه آب، برایشان جنبه حیاتی دارد، لایروبی می‌کنند. از آثار قابل ملاحظه دیگر، دو مجموعه مفصل و پژوهشی درباره خوشنویسی و معماری ایرانی است.  این دو فیلم به عنوان آثاری آموزشی در مدارس استفاده می‌شوند.

جنگ ۱۹۸۸-۱۹۸۰سبک کاملا تازه‌ای را در مستند بوجود آورد که در تاریخ مستندهای جنگی ایران کاملا غیرمنتظره بود: تجربیات فیلمسازان ایرانی در مهمترین تکه فیلم (فوتیج)هایی از این جنگ هولناک ثبت شده است. بسیاری از این فیلمها از جمله پل پیروزی، کربلای ۵ و دو مجموعه «حقیقت» و روایت فتح به سبک سینما وریته فیلمبرداری شده‌اند. برخی مستندسازان از جمله مرتضی آوینی (که در روایت فتح کار می‌کرد) در جریان ثبت جنگ، جان خود را از کف دادند.  برخی فیلم‌سازان این دوره (از جمله ابراهیم حاتمی‌کیا، احمدرضا درویش و رسول ملاقلی‌پور که سینما را از طریق مستندهای جنگی آموختند، پس از جنگ، سینماگرانی حرفه‌ای شدند.) پس از جنگ تعداد زیادی فیلم در مورد بازسازی کشور و پیشرفت بخشهای صنعتی و علمی ‌ساخته شد.  نهادهای تحت حمایت دولت مثل فولاد مبارکه (شرکت فولاد مبارکه) و شرکتهای بخش خصوصی، به حمایت از فیلمسازان قدیم و جدید ادامه دادند و بسیاری مستندسازان کارکشته و تازه‌کار به فعالیت خود در این محدوده ادامه دادند.

فرهاد ورهرام که با مرحوم نادر افشار نادری از پیشگامان فیلم مردم‌نگاری در ایران همکار بود، کار خودش را در این ژانر ادامه داد و قتل شتر (۱۹۹۱) را ساخت. فرهاد مهران‌فر و علی شاه‌حاتمی ‌برجسته‌ترین اپیزودهای مردم‌نگارانه از مجموعه کودکان سرزمین ایران را ساختند.  مجموعه‌ای که برای تلویزیون جمهوری اسلامی‌ ایران تولید شد. کودکانی که در قسمتهای مختلف ایران و در شرایطی استثنایی زندگی می‌کردند.

پس از انقلاب، مطالعات جدی و  پژوهشی در سینمای مستند ایران بظهور رسید. محمد تهامی‌نژاد، زاون قوکاسیان، محمدسعید محصصی، پیروز کلانتری، روبرت صافاریان و پژوهشگران دیگر، زمینه‌های تحقیقی و تحلیلی‌ این عرصه را با نوشته‌های بخردانه خویش غنا بخشیده‌اند.

مستندساز‌ی در ایران زنده و سرحال است و به میزان وسیع توسط مؤسسات دولتی حمایت می‌شود. بسیاری از جوانان ایرانی، مسحور قدرت سینما، جذب مؤسسه‌های غیر انتفاعی‌ای می‌گردند که برای تجربه آنان تجهیزات ویدیویی فراهم می‌آورند. بدون‌شک وجود تجهیزات ارزان و قابل دسترس نیز موجب دموکراتیزه شدن سینما در ایران است. همچنان که رهنما به درستی ابراز داشته بود؛ ایران، بسیار فیلمسازان مستعدی دارد که در جستجوی فرصت و نیازمند یاری برای شکوفایی هستند. اخیرأ سازمانهایی مثل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی ضمن کمک به تولید، جشنواره بین‌المللی فیلم مستند (سینما حقیقت) را نیز برگزار می‌کند. جامعه‌ اصناف سینمایی ایران، دارای دو انجمن است که بر تولید فیلم مستند تمرکز دارند: انجمن مستندسازان سینمای ایران (IRDFA) و انجمن تهیه‌کنندگان سینمای مستند (AIDP).

انجمن سینمای جوان (TYCS) با دفاتری در سراسر ایران به جوانانی که با اشتیاقی تردیدناپذیر، خواهان بیان خویش از طریق سینما هستند یاری می‌رساند. نسل پس از انقلاب، تحصیلکرده، کتاب‌خوان و از نظر سیاسی، آگاه است و اینان همان کسانی هستند که آینده سینمای جدید ایران را رقم خواهند زد.

فن‌آوری جدید اطلاعات نیز بر مستندساز‌ی در ایران تأثیر گذاشته است. جوانان فیلمساز ایرانی که دارای سواد اینترنتی (cyber literate) هستند، در باره جشنواره‌های بین‌المللی اطلاع کسب می‌کنند و وظیفه شرکت دادن فیلمها و ویدئوهای خود در جشنواره‌های سراسر جهان را بر عهده می‌گیرند. جالب است که نظریه رهنما در مورد حمایت و شکوفایی سنت مستند در ایران در   سخنان مختلف نظری، در روزنامه‌ها، مجلات، حتی در تلویزیون دولتی، ترفیع داده میشود یا تکمیل می‌شود. در یک شوی تلویزیونی -مستند چهار- منتقدان و پژوهشگران درباره مستندهای جهان به مباحثه می‌پردازند و درباره نظریات سینمایی به تبادل نظر  می‌پردازند. در مارس ۲۰۱۱ با آغاز سال نوی ایران، تلویزیون دولتی، یک شبکه مختص نمایش تولیدات مستند را راه‌اندازی کرد.  همانطور که محمد تهامی‌نژاد، فیلمساز و پژوهشگر (سینمای ایران از مشروطیت تا سپنتا -  ۱۹۷۰) یادآور شده است، نسل سوم مستندسازان ایران،در راه است. بسیاری از این فیلمسازان، زنانی هستند که مسیر شغلی روشنی پیش روی خود دارند. در واقع از هر ده فیلم مستند برتر که در  سال ۲۰۰۸ ساخته شد ۵ تای آن را زنها ساخته بودند.

 قابل توجه اینکه، علیرغم موانع موجود بر سر راه فیلمسازی، فیلمسازان متهور ایرانی، هر طور شده آثار خود را تولید می‌کنند هر چند که مخاطبان هنوز مجبورند که بین خطوط را بخوانند. از آن جایی که بسیاری از مستندسازان قبل و پس از انقلاب کوشیده‌اند تا از طریق نمادها، استعاره‌ها و بیانهای تمثیلی با مخاطب خود ارتباط برقرار سازند، بنابراین بسیاری از نقدهایی که به  نداشتن عمق و تحقیق اشاره می‌کنند، می‌توانند ناروا قلمداد شوند. در این تاریخچه، به بسیاری از مستندسازان مستعد، اشاره نشد با وجود این کوششهایشان مأجور و درخور قدر دانی است.

ارجاعات:

  • عادل، شهاب‌الدین، سینمای قوم‌پژوهی (مردم‌نگاری)، تهران، انتشارات سروش، ۲۰۰۱.
  • امامی، همایون، سینمای مردمشناختی ایران (تاریخ سینمای انسان‌شناختی ایران)، تهران، نشر افکار ، ۲۰۰۶.
  • قوکاسیان، زاون (و دیگران)، حقیقت سینما و سینما حقیقت، تهران، مرکز گسترش سینمای مستند و تحربی،  ۲۰۰۸.
  • مهرابی، مسعود، تاریخ سینمای ایران از آغاز تا سال ۱۳۵۷، تهران،۱۹۹۲.
  • امید، جمال، تاریخ سینمای ایران: ۱۲۷۹ تا ۱۳۵۷، تهران، نشر روزنه‌بهر، ۱۹۹۸.

برای مطالعه بیشتر، به نویسندگان دیگر و آثارشان در زبان انگلیسی نیز ارجاع داده شده است:

  • حمید دباشی (کلوز آپ سینمای ایران: گذشته، حال و آینده، ۲۰۰۱)
  • محمدعلی ایثاری (سینما در ایران ۱۹۰۰ تا ۱۹۷۹)
  • بهمن مقصودلو (سینمای ایران، ۱۹۸۷)
  • حمید نفیسی (سینمای مستند و تاریخ اجتماعی سینمای ایران)
  • ژرژ سادول (فرهنگ فیلمسازان)
  • سینمای جدید ایران، نوشته ریچارد تپرTapper  R.  .

پانویس:

  1. Encyclopedia of the Documentary Film   
  2. نویسنده این مدخل از دانشنامه فیلم مستند، آقای دکتر رضا پوده، دانشیار ارتباطات دانشگاه تگزاس است. مدخل «ایران» متعلق به چاپ اول، توسط آقای ناصر رضایی‌پور ترجمه و به همراه نقد در ۴خرداد ۱۳۸۷درسایت انسا‌ن‌شناسی و فرهنگ انتشار یافت. کتاب توسط انتشارات راتلج منتشر شده است.

این مطلب متعلق به ویژه نامه مستند و فرهنگ است

 

سایت انسان شناسی و فرهنگ

نظر شما