به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق؛ کتاب «مزایا و مشکلات جامعه تجاری» شرحی است بر مقابله فکری نظرات دو نفر از مهمترین متفکران قرن هجدهم، آدام اسمیت و ژانژاک روسو که از خلال مکتوبات این دو متفکر استخراج شده است. مؤلف کتاب معتقد است بحث بر سر عملکرد و مشکلات سرمایهداری لیبرال یکی از داغترین و گستردهترین بحثهای اقتصادی جهان امروز است؛ این بحثها نهتنها به دریافت ما از جهان شکل میدهد، بلکه مشخص میکند چطور میتوان با این جهان مواجه شد و چطور باید با مشکلات آن مقابله کرد. ازاینرو، این کتاب از اندیشه اولین و شاید مهمترین مدافع جامعه اقتصادی، یعنی آدام اسمیت آغاز میکند و در مقابل به اولین و مهمترین منتقد آن، ژانژاک روسو میپردازد. این دو متفکر با اینکه در یک دوره زندگی میکردند ولی با هم ارتباط و مکاتبهای نداشتند. اگرچه آشنایی اسمیت با بسیاری از متفکران برجسته اروپا نشان از آگاهی او نسبت به آرای روسو دارد. نزدیکترین دوست اسمیت، دیوید هیوم، حلقه ارتباط این دو نفر بود. البته معروف است که اسمیت احترام زیادی برای نوشتههای روسو قائل بود.
نویسنده کتاب بهجای عبارات آشنای لیبرالیسم یا سرمایهداری از اصطلاح «جامعه تجاری» استفاده میکند. در نظر او واژگان لیبرالیسم و سرمایهداری پیش از قرن نوزدهم استفاده نمیشد، ازاینرو، استفاده از آنها برای بیان نظرات آدام اسمیت و روسوی قرنهجدهمی منطقی نیست. دیدگاه اسمیت و روسو تفاوت زیادی با هم دارند. بسیاری روسو را یکی از بزرگترین منتقدان اروپای زمان خود میدانند. نقد روسو به جامعه تجاری یکی از نخستین انتقادهای فلسفی از این نوع جامعه بود و حتی امروز نیز یکی از جامعترین نقدها نسبت به جامعه تجاری است. در مقابل آدام اسمیت از متفکران مهم اسکاتلند، از واژه جامعه تجاری در ادبیات خود استفاده میکرد. چون به زعم او هر انسانی در جامعه با دیگر انسانها مبادلاتی دارد، پس بهعبارتی دیگر او یک تاجر است و جامعه در نهایت به جایی میرسد که در نظر اسمیت باید آن را جامعهای تجاری نامید. جامعه تجاری در نظر اسمیت جایی است که در آن تقسیم کار گسترده، سطح بالایی از استقلال و حمایت از حقوق مالکیت و تحرک اجتماعی و اقتصادی و جغرافیایی و شغلی بالایی وجود دارد.
این کتاب در پنج فصل تنظیم شده است. در فصل اول با عنوان «دیدگاه ناراضی روسو نسبت به جامعه تجاری»، نویسنده سه نقد اصلی روسو نسبت به جامعه تجاری را مطرح میکند: نقد اول «تقسیم کار»، نقد دوم «امپراتوری عقیده» و نقد سوم «در جستوجوی بدبختی». در فصل دوم با عنوان «موافقت اسمیت با نقد روسو»، راسموسن میزان موافقت اسمیت با نقد روسو را بررسی میکند. در فصل سوم، «دهقان اروپایی و انسان معقول»، نویسنده نشان میدهد برای اسمیت انتقاد تقسیم کار و امپراتوری عقیده روسو چندان متقاعدکننده نبوده است. نویسنده در فصل چهارم با عنوان «پیشرفت و خوشبختی» ادامه دفاعیات اسمیت از جامعه تجاری را مطرح میکند. و سرانجام در فصل پنجم آرای اسمیت را جمعبندی میکند. ازاینرو، شاید بتوان نتیجهگیری کلی این کتاب را بررسی کلی آرای اسمیت دانست. نویسنده در نهایت میکوشد نشان دهد آرای اسمیت نه صرفا کلی و نظری، بلکه عملگرایانه است.
نظر شما