فرهنگ امروز / علی اعطا؛
مواجهه با آثار ارزشمند معماری، که در خطر قرار میگیرند، به یک امر دائمی تبدیل شده است. معمولا هر دو، سه هفته یکبار، خبر میرسد فلان بنای ارزشمند معماری – تاریخی یا معاصر – در معرض تخریب یا تهدید است و متأسفانه این مسئله به یک اپیدمی تبدیل شده است. این رویدادها، البته خاستگاههای مشترک ندارند و دلایل مختلفی، که قابل طرح و تحلیل است، در این موضوع ایفای نقش میکنند. جدای از آثار ثبتشده در فهرست ملی، که بهصورت قانونی نمیتوان در آنها دخل و تصرفی انجام داد و تخریب و تحدید احتمالی آنها، تخلف از قوانین تلقی میشود، شهرهای ما دستهای دیگر از بناها را دربر میگیرد که اگرچه در فهرست میراث فرهنگی ثبت نشدهاند، اما واجد ارزشهای ویژه معماری هستند و در اینگونه موارد است که ایندسته از بناها، عمدتا بدون منع قانونی، ممکن است در معرض خطر قرار بگیرند و نمیتوان از تخریب و آسیبهای احتمالی، که ممکن است متوجه آنها باشد، به صورت قانونی جلوگیری کرد.
بر همین منوال، بخش عمدهای از بافتهای شهری ما که در دوران معاصر شکل گرفتهاند و قدمت آنها به اوایل دوران معماری مدرن در ایران میرسد، بهتدریج از بین رفتهاند و همچنان در معرض تخریباند. بر اثر عواملی همچون افزایش جمعیت کلانشهرها و رشد بیسابقه قیمت زمین، بهخصوص در سالهای اخیر، تخریب این بافتهای ارزشمند معاصر شدت گرفته و چهره شهرها پوست انداخته است.
تبارشناسی دلایل این اتفاقات، ما را به مسائل اقتصادی، اجتماعی، جمعیتی و مسائلی ازاینقبیل میرساند.
اخیرا در رسانههای خبری هنر و معماری و همچنین در شبکههای اجتماعی، اخبار و تصاویری منتشر شده است که نشان میدهد نمای سنگی ساختمان بانک ملی شعبه دانشگاه، واقع در خیابان انقلاب، در حال بازسازی با ورقهای کامپوزیت است. اگرچه به نظر میرسد با پیگیری اهالی رسانه، این اقدام متوقف شده است، اما این آسیبها و تهدیدهایی ازاینجنس، برای بناهای مشابه همچنان پابرجاست و به تعبیری، حکایت همچنان باقی است. نکته قابلتوجه اینجاست که این اقدام، از سوی مسئولان نهاد مربوطه، اقدامی مثبت و در راستای نوسازی ساختمان تلقی میشده است، بیاینکه درباره ارزشهای معمارانه بنا و الزامات حفظ این ارزشها، نگاهی فنی و تخصصی وجود داشته باشد.
آیا تغییر در نمای بانک، به لحاظ ریالی برای مالکان این ساختمان ارزش افزودهای ایجاد میکند؟ پاسخ منفی است. روشن است که این اقدام اساسا اقدامی سودجویانه نبوده است.
گمان میکنم مبنای اقداماتی ازایندست، قطعا و یقینا، مربوط به سطح شناخت و آگاهی عمومی از بناهای واجد ارزش است.
کسانیکه تجربه حضور در این شعبه بانک ملی را داشتهاند، تأیید خواهند کرد این مکان تا چه میزان تجربه فضای متفاوتی را به مراجعان عرضه میکند و کیفیت فضای آن بهواسطه نوع طراحی فضاهای داخلی و نحوه استفاده از نور طبیعی، به شیوه غیرمستقیم از سقف، تا چه حد ارتقا پیدا کرده است. از سوی دیگر، نمای این ساختمان نیز واجد کیفیات خاص معماری است و سبک و شیوه طراحی آن، ارزشهای زیباشناختی ویژهای دارد.
نکته درخورتوجه اینکه این ساختمان در سالهای ١٣٣٨ تا ١٣٣٩ ساخته شده و اثر معمار مشهور دانمارکی، «یورن اتزون» و همکارش «هانس مانک هانسن» است که متخصصان معماری، «اتزون» را با طراحی بنای معروف اپرای سیدنی به خاطر میآورند.
این اقدام، ولو اینکه با پیگیریهای افرادی متوقف شده باشد، نشان میدهد ما در حوزه فرهنگ عمومی، با مشکل سطح پایین شناخت از کیفیات معماری مواجه هستیم. این موضوع دلایل بسیاري دارد که بخش بسیاری از آنها را میتوان در تاریخ اجتماعی و اقتصادی ایرانِ معاصر جستوجو کرد. دلایل و ریشههای این امر هرچه هست، امروز بار این مسئولیت برعهده اهالی حوزههای معماری و رسانههای جمعی است. به غیر از موارد خاص، معمولا کمتر مشاهده میکنیم بدنه جامعه معماری نسبت به اقداماتی نظیر مسئله نمای بانک ملی شعبه دانشگاه، موضعگیریهای جدی داشته باشد، درصورتیکه در اینگونه موارد میتوان افکار عمومی را نسبت به فضاهای معماری و شهری حساس کرد و شناخت را ارتقا داد. بدنه جامعه معماری، به غیر از چند تشکل فعال، اما محدود، معمولا درگیر مسائل حرفه و شغل معماری است و فرصت نمیکند -یا ترجیح نمیدهد- با چنین مسائلی درگیر شود. مسئله موردنظر من صرفا نمای ساختمان بانک ملی نیست، بلکه این مورد یک نمونه از موارد متعددی است که آسیبهایی ازایندست، آنها را تهدید میکند. گمان میکنم لازم است ما معماران به همان نسبتی که از افکار عمومی انتظار شناخت و حساسیت بیشتر درباره مسائل شهری و معماری داریم، در چنین مواردی، حساسیت بیشتری نشان دهیم و در شرایط مناسبی که رسانههای ما آمادگی و تمایل بیشتری برای پرداختن به این حوزه مغفول پیدا کردهاند، با طرح و تحلیل اینگونه مسائل در حوزه عمومی، به ارتقای سطح شناخت عمومی نسبت به حوزه معماری و شهرسازی کمک کنیم.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما