به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه شرق؛ اعضای حلقه تئاتر دانشگاهی ایران، در روزهای اخیر در یادداشتی به هیأتمدیره خانه تئاتر، اعتراض خود را نسبت به کمیها و کاستیهای عملکرد این نهاد تئاتری، اظهار کردند؛ یادداشتی که مدتی پس از خروج علیرضا نادری، علیاصغر دشتی و حمید پورآذری از خانه تئاتر، در حمایت از آنها و در نقد وضعیت کنونی خانه صنفی تئاتریها نوشته شده و به امضای اعضای حلقه تئاتر دانشگاهی ایران متشکل از سمانه زندینژاد، جابر رمضانی، اشکان خیلنژاد، مرتضی میرمنتظمی، مهدی مشهور و یوسف باپیری رسیده بود. در مقدمه این یادداشت آمده: «با توجه به سوءتفاهمهای مرسوم، نهایت احترام خود را برای اعضا و هیأتمدیره محترم خانه تئاتر و همه کنشگران و تولیدکنندگان تئاتر ایران ابراز میداریم و برای همه آنان که باعث شکوفایی، بالندگی، تغییر، دگرگونی، روشنایی، گفتوگو، تعامل و آگاهیبخشی در نهاد تئاتر ایران شدهاند، سر تعظیم فرود میآوریم». در ادامه یادداشت نیز از نابسامانی وضع موجود، شکوه شده: «ما بهعنوان بخشی از نسلِ جوان و دانشگاهیِ تئاتر ایران از زمان ورود به این عرصه، همواره با گزاره «نابسامانی وضعیت تئاتر ایران» روبهرو بودهایم. پاسخ به این وضعیت ویران، تاریک و اسفبار را میتوان با پرسش از کنشگران تئاتر ایران تشخیص داد». و درنهایت حلقه تئاتر دانشگاهی به حمایت از گروه بهسازی یعنی علیرضا نادری، علیاصغر دشتی و حمید پورآذری پرداخته و گفتهاند:«حال در این وضعیت اسفبارِ خانه تئاتر ما، هنرمندانی جمع شدهاند و کارگروهی راه انداختهاند برای بهینهسازی و توسعه ساختار پوسیده خانه تئاتر ایران».
جابر رمضانی یکی از اعضای این حلقه، درباره انگیزه انتشار چنین یادداشتی به «شرق» میگوید:«بعد از نشست گروه بهسازی و نکاتی که درباره خانه تئاتر افشا کردند، همه تئاتریها منتظر واکنش خانه تئاتر و شخص آقای راد بودیم اما ایشان سیاست سکوت پیش گرفتهاند و پاسخی ندادند. این سکوت ایشان، نوعی اعمال خشونت است. چون خشونت فقط ضربوشتم نیست، اینکه آدمهایی را نادیده بگیریم و پاسخگویشان نباشیم و درنهایت طردشان کنیم هم نوعی از اعمال خشونت است. ما درواقع با نوشتن این یادداشت به این سکوت اعتراض و حمایت خودمان را از جریانی که گروه بهسازی ایجاد کرده، اعلام کردیم. این گروه متشکل از آقایان نادری، دشتی و پورآذری، میخواستند کار ویژهای انجام دهند و همان طور که تئاتریها از آنها انتظار داشتند ساختارها را متحول کنند». رمضانی، کارگردان جوانی که سال گذشته «صدای آهسته برف» را روی صحنه برده بود و عضو افتخاری انجمن کارگردانان خلاق جهان نیز است، از نقضغرضشدن تئاتر در خانه صنفیاش شکوه دارد و میگوید: «در خانهای که اسمش تئاتر است چرا گفتوگو وجود ندارد؟ چرا باید کسی مثل ایرج راد در فقدان گفتوگو، خانه تئاتر را مدیریت کند؟ عجیب آنکه پس از طرح سؤال از سوی آقایان نادری، دشتی و پورآذری و سپس خروجشان از خانه تئاتر، اعضای هیأتمدیره، بیتفاوتی در پیش گرفتند و مدتی بعد هم کانون کارگردانان انتخابات برگزار کرد و فعالیتش را ادامه داد؛ انگار نه انگار که چنین اتفاقی افتاده. ما در این یادداشت، به سکوت خانه تئاتر اعتراض و حمایتمان از گروه بهسازی را اعلام کردیم و بعد هم از تمام روشنفکران و اندیشمندان حوزه تئاتر دعوت کردیم تا درباره این موضوع صحبت کنند».
اما گروه بهسازی پیش از این نسبت به عملکرد خانه تئاتر انتقادات بسیار داشت و هجدهم مهرماه نیز در نشستی اعلام کرده بود که: «خانه تئاتر، ملک شخصی ایرج راد شده است». حمید پورآذری یکی از سه عضو این گروه، پیرو یادداشتی که حلقه تئاتر دانشگاهی نوشتهاند، به «شرق» میگوید: «ما پیش از این مواضعمان در قبال خانه تئاتر را گفتهایم و این یادداشت نیز واکنش طیف جوانهایی است که خانه تئاتر در این سالها هیچ تلاشی برای جذب آنها نکرده. خانه تئاتر از نیروی جوان خلاقی که میتواند آینده خانه تئاتر را بسازد، بیتفاوت میگذرد. هر نهادی از اعضا و نیروهای فعال جوانش اعتبار میگیرد و نویسندگان این یادداشت، آیندهسازان تئاتر این کشورند و نمیتوان از آنها بهراحتی گذشت. آن وقت خانه تئاتر بهراحتی یک قشر تأثیرگذار را نادیده میگیرد. چطور میتوان نخبگان را بهراحتی از دست داد؟ ».
پیگیریهای «شرق» برای پاسخگرفتن از مدیرعامل و اعضای هیأتمدیره خانه تئاتر نیز نافرجام میماند. ایرج راد، مدیرعامل خانه تئاتر، سیاست سکوت در پیش گرفته و درباره این یادداشت به «شرق» میگوید: «من در جواب این حرفها فقط سکوت میکنم و اگر لازم باشد به مراجع ذیصلاح و قضائی پاسخگو خواهم بود». بهزاد فراهانی، نیز از اعضای هیأتمدیره از پاسخدادن اجتناب میکند و درباره حلقه تئاتر دانشگاهی میگوید: «من اصلا چنین حلقهای را نمیشناسم. کسی اگر حرفی دارد بیاید و حضورا در هیأتمدیره خانه تئاتر حرفش را بزند».
اما در بخش پایانی یادداشتی که حلقه تئاتر دانشگاهی منتشر کرده، دعوتی از تئوریسینها، استادان و متفکران حوزه تئاتر به عمل آمده تا در قبال وضعیت خانه تئاتر و همچنین هشداری که گروه بهسازی پیش از این دادهاند، بیتفاوت نباشند. در میان این اسامی که شامل علی رفیعی، عباس جوانمرد، حمید امجد، محمد چرمشیر، نغمه ثمینی، حسین پاکدل، پیام فروتن، محمد رضاییراد، حسن معجونی، رضا گوران و... هستند، نام فرهاد مهندسپور نیز هست. فرهاد مهندسپور درباره وضعیت کنونی خانه تئاتر به «شرق» میگوید: «واکنشی که علیرضا نادری، اصغر دشتی و حمید پورآذری به وضعیت خانه تئاتر دارند واکنش تأملبرانگیزی است و نشان میدهد پیش از اینها جامعه تئاتر باید عملکرد این نهاد صنفی را ارزیابی میکرد که این، هم به نفع خانه تئاتر و هم به نفع کسانی که به هر نحوی با تئاتر سر و کار دارند. هرچند هنوز سازوکارهای واقعیای که بتواند خانه تئاتر را به خود تئاتر وصل کند، وجود ندارد، اما به نظر میرسد وقت آن شده که دراینباره مفصلا حرف زد و راهحلی جست». مهندسپور صریحا درباره این یادداشت میگوید: «گرچه این یادداشت کمی طولانی است، اما مجموعا اینکه پنج شش نفر از جوانان تئاتری با هم به یک موضوعاتی اشاره کردند، حرکت امیدوارانهای است. بههرروی، استعفای نادری، دشتی و پورآذری نشاندهنده این است که وضعیت درون خانه تئاتر بحرانی است و باید به یاری و کمکش شتافت». بااینحال، باید منتظر ماند و دید سکوت هیأتمدیره خانه تئاتر و از سوی دیگر انفعال و بیواکنشی اغلب اهالی تئاتر در برابر هشدارهایی که پیش از این، گروه بهسازی و هماکنون حلقه تئاتر دانشگاهی درباره اوضاع این نهاد صنفی دادهاند، چه سرانجامی خواهد داشت و نهایتا مشخص میشود این خانه، به نام تئاتر، به کام چه کسانی است؟
نظر شما