به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنر آنلاین؛ برای شناخت بهترینهای یک حوزه به سراغ کارشناسان آن حوزه میروند. روزنامه “گاردین” هم برترین رمانهای سال ۲۰۱۵ را از نگاه نویسندگان مطرح جهان معرفی کرده است.
هیلاری منتل که با مجموعه رمانهای تاریخی و عاشقانهاش طی سالهای اخیر دو جایزه “بوکر” و “کاستا” را از آن خود کرده، دو کتاب را به عنوان انتخابهای امسالش نام برده است. “زن برجسته” نوشته “ژان لوسی پرت” یکی از این آثار است که منتل دربارهاش گفته است: سرگرمکنندهترین همراهی که پیدا کردهام، “زن برجسته” است. خاطرات عاشقانه ژان لوسی پرت با ویرایش سایمون گارفیلد کتابی قوی و جذاب است. این نوشتهها دلالتی هستند - اگر دلیلی نیاز باشد - بر این که زندگی هیچکس معمولی نیست. منتل همچنین مجموعه اشعار مایکل مککارتی را با عنوان “ایستگاه شفابخش” پیشنهاد کرده و دربارهاش گفته است: شعرهای “مککارتی” با پسزمینهای پوسیده از رنجدیدگان ذهنی و جسمی، حس یکپارچگی و بهبود را القا میکند. “ایستگاه شفابخش” به طرز عجیبی نشاطآور است، مثل گلها در فصل زمستان.
جولین بارنز به سراغ برنده نوبل امسال سوتلانا الکسییویچ رفته. او کتاب “صداهایی از چرنوبیل” را که درباره بازماندگان فاجعه هستهای چرنوبیل است، برگزیده و گفته است: این کتاب کولاژی است از مدارک شفاهی که به یک زندگینامه روانشناختی از ملتی تبدیل شده که روی هیچ نقشهای نشان داده نمیشوند، قلمرو مسمومی که بلاروسها، اوکراینیها و روسها در آن زندگی میکنند، ملتی که بر اثر آن فاجعه برای همیشه عوض شدند. این اثر از برنده نوبل ادبیات امسال روی ذهن آدم داغ میگذارد.
“جنایت و سکوت” نوشته آنا بیکونت هم شبیه این، اثری درباره کشتار جمعی گمنامی در زمان جنگ سال ۱۹۴۱ در شرق لهستان است. برنده بوکر سال ۲۰۱۱ ادامه میدهد: سومین نویسندهای که برایم جدید است، اروین مورتیه بلژیکی فلاندی است. عنوان “ترانههای لکنتدار” دلسردکننده است و شاید فکر کنید میل نداشته باشید روایت یک نویسنده از بیماری آلزایمر مادر در حال مرگش را بخوانید. اما دوستانه به شما توصیه میکنم این کار را انجام دهید. در مورد ادبیات داستانی هم باید بگویم هنوز گیجم که چرا نورا وبستر کتاب “کولم تویبین”، نتوانست یک جایزه مهم ادبی در سال ۲۰۱۵ را ببرد. فکر کنم داورها خوششان نیامد.
“زندگی من در جاده” و “خانهدار آمریکایی” دو کتابی هستند که مشهورترین نویسنده کانادایی و برنده بوکر ۲۰۰۰ و جایزه “گاورنر جنرال” به خوانندگان توصیه کرده: “زندگی من در جاده” نوشته “گلوریا استاینِم” به درک ما از ۵۰ سال اخیر جنبش فمینیسم در آمریکا کمک میکند، در کنار این که خودش یک داستان شگفتانگیز و چندین حکایت عجیب را روایت میکند. “خانهدار آمریکایی” کتابی از هلن الیس هم مجموعه قصههای سوررئال و عجیبی است با جزییاتی که خیلی واقعی هستند. آنتونی هورووتیس که از نویسندگان نامآشنای انگلیسی است، درباره انتخابهای ادبی سال ۲۰۱۵ خود میگوید: “یکی از ما” به قلم آسنه سیرستاد انتخاب شادی نیست اما بررسی حقوقی جنایاتی است که “آندرز بریویک” در نروژ مرتکب شده و به تیتر اول روزنامهها راه پیدا کرد.
او در ادامه میگوید: “غول مدفون” کازوئو ایشیگورو رمانی عجیب و غمانگیز و در عین حال جستوجویی کلاسیک و روایتی از خاطرات و از دست دادن است. برخی منتقدان از این کتاب متنفرند اما این اثر مرا مفتون خود کرد. رابرت هریس هم با “دیکتاتور”، سهگانه فوقالعادهاش درباره زندگی “سیسرو” را تکمیل کرد. من بعد از “من، کلودیوس” رابرت گریوز از هیچ اثری درباره تاریخ رُم لذت نبرده بودم.
ایمیر مکبراید برنده جایزه ادبیات داستانی زنان “بیلیز” درباره کتابهای مورد پسندش در سال جاری میلادی میگوید: کتابی که امسال خیلی منتظرش بودم “صندلیهای قرمز کوچک” از “ادنا اوبراین” بود. نه تنها او مدتها قهرمان من بود و این اولین رمان او پس از یک دهه محسوب میشود، بلکه فضای ایرلندی که داستان در آن رخ میدهد همان روستای “اسلیگو” است که من در آن بزرگ شدهام. او به طور بینقصی این فضا را تصویر کرده و بار دیگر ثابت کرده چقدر خوب میتواند روح یک زن را در میان صفحههای کتاب بگنجاند.
او در ادامه میافزاید: “کت باربارا لودن” ناتالی لگر که برای اولینبار در دسترس خوانندگان انگلیسی قرار گرفته، کتابی تأثیرگذار و مبتکرانه است. این اثر دو ژانر رمان و زندگینامه را به سطحی جدید و جالب رسانده است.
پاتریک نس که از مشهورترین رماننویسان آمریکایی و برنده جایزه ادبیات کودک “کاستا” است، دو کتاب از کلر نورث و مارلزن جیمز را به خوانندگان پیشنهاد کرده است. “نس” درباره انتخابهای ادبیاش میگوید: من امسال چند کتاب را که نامزد نهایی جوایز ادبی بودهاند خواندهام. این روند باعث شد “پانزده زندگی اول هری آگوست” کلر نورث و “اروپا در پاییز” دیو هاچ اینسون را که هر دو در فهرست نامزدهای نهایی جایزه “آرتور سی. کلارک” بودند کشف کنم. هر دو این کتابها ترسناک و سرگرمکننده هستند.
“روایت مراکشی” نوشته “لایلا لالامی” هم نامزد اولیه جایزه “من بوکر” بود. “تاریخچه کوتاه هفت قتل” اثری است که جایزه “من بوکر” امسال را برای نویسندهاش به ارمغان آورد. نس درباره کتاب مارلون جیمز میگوید: “تاریخچه مختصر هفت قتل” مارلون جیمز برنده بوکر واقعا رمان سال است. من همچنین کتاب دیگری خواندم که شاید محبوبترین اثر سال آینده من باشد: “لیلی و اختاپوس” از “استیون رولی” که درباره مردی است که بیماری سرطان سگش به شکل یک اختاپوس شرور و ناطق بروز پیدا میکند. بله عجیب و خندهدار است و شما در تمام طول داستان گریه میکنید.
آلی اسمیت نویسنده اسکاتلندی کتابهای پرفروشی چون “هر دو بودن” و “تصادفی” کتابهای مورد علاقهاش در سال ۲۰۱۵ میلادی را اینگونه معرفی میکند: من مسحور “زنی روی لبه زمان” خاطرات خارقالعاده جرمی گاورون از مادرش شدم. این یکی از آن کارهایی است که آنچنان عادلانه با زندگی منطبق میشود که تمام زندگی را با آن میشود فهمید و از طریق آن میشود درک کرد که کتابها با زندگی چه میکنند و برعکس زندگیها با کتابها چه میکنند.
او در ادامه میافزاید: کتاب دیگر “نمیدانیم داریم چه میکنیم” توماس موریس است که اولین مجموعه داستان او عمیقا غمانگیز و شدیدا خندهدار است. اما این تنها کتاب سال من نیست، بلکه مجموعهای از بهترین داستانهایی است که من طی سالها خواندهام. همه آنچه من برای کریسمس میخواهم مجموعه اشعار و طراحیهای “استوی اسمیت” به ویرایش “ویل می” است. این کتاب زمستان مرا گرم خواهد کرد.
نظر شما