به گزارش خبرنگار مهر، حجت الاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی، مدیرگروه سیاست پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در یادداشت پیش رو، به ظرفیت های جهانی شدن انقلاب اسلامی ایران پرداخته است
باید توجه داشت که هر رفتاری در جهان در مکان و زمان خاصی صورت میگیرد و کسانی که آن حرکت را انجام میدهند در زمان و مکان خاصی محدود شدهاند. اما آنچه مهم است این است که این رفتار خاص بتواند ظرفیتهای جهانی داشته باشد. به عنوان مثال زبانهای بسیاری در جهان وجود دارند که دارای ظرفیتهای مختلفی هستند. برخی از این ظرفیتها به کشوری خاص محدود میشوند اما برخی زبانها ظرفیتهای بیشتری دارند که در چندین کشور یا بخشهایی از کشورهای مختلف استفاده میشوند. برخی زبانها نیز کاربرد عمده و بینالمللی دارند.
انقلاب اسلامی دارای مبانی جهانی و جهانشمول است
به عبارتدیگر ظرفیتهای جهانی یک زبان موجب میشود که گویش منطقهای به گویش جهانی تبدیل شود. اگر این مثال درست باشد انقلابی که در سال ۵۷ در ایران رخ داد و رفتار خاصی از سوی مردم این کشور در اقشار مختلف به رهبری حضرت امام(ره) صورت گرفت، منطقی را به پیرامون خود عرضه کرد که بعدها فراگیر شد و ظرفیتهای جهانشمولی پیدا کرد. باید گفت این انقلاب که در زمان و مکانی خاص توسط افراد خاصی انجام شد دارای مبانی جهانی و جهانشمول است.
الگوی امام(ره) بر مبانی اسلامی برگرفته از آیات و روایات استوار بود که از قضا پیامبر(ص) نیز در منطقه و زمان خاصی انقلاب جهانی خودشان را عرضه کرده بودند اما ظرفیتهای فراگیر آن موجب شد که پس از مدتی منطق پیامبر(ص) منطق جهانی شده و مورد پذیرش نیمی از جهان آن زمان واقع شود. بنابراین، منطق و ظرفیت در زمان و مکان خاص جلوه میکند اما قابلیت فراگیری دارد. امام(ره) براساس همین آموزهها انقلاب را با همراهی مردم به پیش برده و به پیروزی رساند که محوریت آن قرآن کریم است که مخاطبش فقط مؤمنان نبوده و مخاطب آن «مردم» هستند. [۱]
خداوند به واسطه قرآن در پی هدایت همگان است[۲] و به قشر خاص و منطقه خاص و قومی خاص اختصاص ندارد. در منطق شیعه، منطق مهدویت وجود دارد که جهانشمول است و داعیه هدایت حداکثری جهان را در سر دارد و به آرمان رسانیدن تمدن عالی اسلامی را مطرح میکند. در اسلام بحث جهاد برای هدایت بشر وجود دارد[۳] و قبل از بحث جهاد نیز دعوت به اسلام مورد توصیه قرار گرفته است این قضیه در انقلاب اسلامی ایران در قالب صدور انقلاب و مفاهیم و مولفه های فراگیر و فطری آن جلوه گر شده است.
از جمله این مولفه ها، ورود معنویت و اخلاق در سپهر سیاست است، اوایل انقلاب بحث معنویت بحث جدی در محتوا و پیام انقلاب اسلامی بود که موجب می شد معنویت رکنی اصیل در عرصه سیاست باشد. پس از مدتی این بحث فراگیر شده و برای دیگران بلکه دشمنان نیز بحث محوری تلقّی میشود به گونه ای که «بوش» بحث جنگهای صلیبی را طرح کرده و خود را داعیه دار مسیحیت در مقابل اسلام بر میشمرد، حال اینکه پیش از انقلاب در جهان تنها دو بلوک کمونیست و سرمایهداری وجود داشت. در این زمان که مکاتب عمده جهانی سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی بود این منطق توسط امام(ره) طرح میشود که همان «مردمسالاری دینی» است که هم مردمسالاری مبتنی بر خواست مردم بوده و هم مبتنی بر دین است. در ذیل همین بحث، بحث سیاست و معنویت و اخلاق در عرصه سیاست مطرح شد. این در جهان آن روز بحثی بدیع بود و وجود نداشت و به عنوان یک رقیب جدی وارد عرصه نظامهای سیاسی شد.
نه شرقی و نه غربی و ستیزه با استکبار شعارهای محدود و ملی گرایانه نیست بلکه شعار، شعار جهانی است. در آن زمان هر نظامی ذیل نظام شرقی یا غربی قرار میگرفت و غیر متعهدها نقش چندانی در سیاست جهانی نداشتند. تأسیس نظام سیاسی که شرقی و غربی نباشد کاری جدید بود که تأثیرات علمی و عملی بر دولتها و ملتها گذاشت. به عنوان نمونه در فلسطین و لبنان و حتی مصر وقتی انقلابها حیثیت ناسیونالیستی و چپ گرایانه داشت پس از مدتی کاملاً تغییر میکند و هویت اسلامی مییابد.
نظام اسلامی به مستضعفین جهان هویت داد
امروز پس از سی سال عملاً بسیاری از کشورهای منطقه که بحثی از دموکراسی در آنها وجود نداشت متأثر از نظام مردمسالاری دینی، نظامهای خود را به چالش میکشانند و استبداد و سلطنت را برنمیتابند. نکته بسیار مهم این است که نظام اسلامی به مستضعفین جهان هویت داد و وقتی مسلمانان در حالت انفعال قرار داشتند امام(ره) با منطق اسلام سیاسی که قادر است در صحنه اجتماع و سیاست نقش ایفا کند به مسلمانان جهان هویت بخشید. اگر غرب زمانی با معنویت گرایی مواجهه جدی داشت امروزه مجبور است به بحث معنویت اقبال نشان دهد اما چارهای ندارند جز اینکه معنویت منفعل خود را مدنظر قرار دهند و در قالب معنویت دروغین عرضه کنند. حتی شکل و شیوه انقلاب که همان راهپیمایی گسترده و مستمر بود به صورت جدی در کشورهای دیگر دنبال شد و نتیجه داد.
از نکات جدی که میتواند به بعد جهانی اشاره کند این است که همه کشورهایی که در حوزه شرق و غرب قرار دارند سعی میکنند این انقلاب را از بین ببرند که مشخص میکند این خط سومی است که میتواند رقیب جدی باشد.
ظرفیتهای نظام سیاسی اسلامی
باید به چند مؤلفه به عنوان ظرفیتهای جدی نظام سیاسی اسلامی اشاره کرد: نکته اول بحث احیای اسلام به عنوان مکتبی جامع و جهانی است. در انقلاب اسلامی، اسلام به عنوان یک نظام پویا و فعال در عرصه جهانی مطرح شد و طرفداران بسیار جدی در میان مسلمانان یافت و توانست هویتی جدی برای اسلام به ویژه در کنفرانس کشورهای اسلامی ایجاد کند. نظام دوقطبی به چالش کشیده شده و قطبهای جدیدی در عالم به وجود آمدهاند که بر اثر این تأثیر بوده است.
قبل از انقلاب اسلامی ایران عمده دعواها یا بعد نظامی و یا بعد اقتصادی داشت و بین کشورها صورت میگرفت پس از انقلاب این معادله هم تغییر کرد و بسیاری از دعواها بعد هنجاری پیدا کرد. از طرف دیگر بسیاری از منازعات به ملتها سرایت کرد و از بطن ملتها جوشید و فقط به سیاستمداران و دولتها محدود نشد. پس از انقلاب اسلامی خیزش فراگیری از سوی مستضعفین علیه مستکبرین فارغ از مسلمان بودن شکل گرفت که در آفریقا و امریکای جنوبی حضور داشتند.
اسلام سیاسی؛ گفتمانی جدید در عرصه سیاست جهانی
مؤلفه دیگر تغییر معیارهای قدرت در نظام بینالملل بود که اگر قبلاً شاخصهای مادی داشت و افراد خاص در آن دخالت داشتند شاخصها و معیارها تغییر پیدا کرد و مردم و معنویت به آن راه یافتند و تأثیرگذار شدند و دین به عنوان قدرت نرم به صورت جدی مطرح شد. پس از انقلاب، اسلام سیاسی به عنوان گفتمانی جدید در عرصه سیاست جهانی مطرح شد که تا پیش از آن سابقه نداشت و به صورت نظاممند وجود نداشت. مباحثی چون عدالت، اخلاق و معنویت سابقهای در سیاست نداشتند و ورود نهادینه شان بسیار جدی بود.
نفی نظام سلطه و غرب محور از مواهب و پیامدهای انقلاب است که مؤلفهای دیگر است. در نهایت جهان اسلام به عنوان قدرتی مطرح در نظم جهانی موجود به شمار آمد. بسیاری از این مؤلفهها به مبانی انقلاب و بسیاری به غایات متکی است و بسیاری نیز در نظام سیاسی تجربه شده است. این ظرفیتی است که برای هر کس که بخواهد از نظم شرقی و غربی خارج شود به وجود آمده تا نظامی براساس رأی مردم، عدالت و آزادی مبتنی بر هنجار مذهبی و ملی داشته باشد.
اگر این الگوها کاملاً به صورت علمی طرح شود مورد قبول بسیاری از ملتها میتواند قرار گیرد که محتاج زمان و تلاش علمی و عملی است همچنان که نهضت پیامبر(ص) توانست پس از مدتی خود را عرضه کند، منطق انقلاب نیز قدرت عرضه خود را به جامعه جهانی دارد.
ابعاد پیامهای انقلاب اسلامی
اصولا پیامها در یک فضای محدودی شکل میگیرد و تأثیرگذاری محدودی دارند. به عنوان مثال وقتی پیامبر(ص) انقلاب خود را در فضای محدود شهر مکه و مدینه شروع کرد، این پیام به افراد محدودی رسید اما پس از مدتی فراگیر شد و نه تنها شبه جزیره عربستان، بلکه یک سوم جهان را در بر گرفت که نشان دهنده قابلیت فرا مکانی و فرا زمانی پیام انقلاب پیامبر (ص) است. انقلاب اسلامی ایران نیز که در حدود ۳۰ سال پیش پیام جدیدی را در جهانی که دو قطب کمونیسم و کاپیتالیسم حاکم بودند به جهان عرضه کرد، در نوع خود بی بدیل بود، لذا نظامهای غربی و شرقی سعی کردند این پیام رشد و توسعه نیابد و در این راستا موانع جدی همچون جنگ تحمیلی، جنگ نرم و محاصره اقتصادی و مواردی از این قبیل ایجاد کردند. پیامی که در انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) تولید شد، مبتنی بر آموزههای دین و شریعت بود و با فطرت انسانها سازگاری داشت. این پیام پس از مدتی عملا فراگیر شد و بسیاری از ملتها آن را اخذ کردند و سرلوحه کار خود قرار دادند.
پیامهای انقلاب اسلامی را به سه سطح انسانی، فطری و اسلامی می توان تقسیم کرد. پیام فطری انقلاب اسلامی به ملتها عملا کشورهای کمونیستی را تحتالشعاع قرار داد و معنویت و دین را به آنها عرضه کرد به طوری که پس از مدتی کشورهای کمونیستی تحت تأثیر مذهبی قرار گرفتند و شاید بتوان گفت به تأسی از همین فضا جهانی که در آن زمان مادیگرا بود عملا وارد فضای معنویت و مذهب شد و کشورها تأثیر آنرا باور کردند و مجبور شدند مجددا در همین فضا بازی کنند. بر این اساس که این گفتمان، گفتمان غالبی شد حتی در نزاعهایی که صورت میگیرد، غربیها مجبور میشوند با گفتمان غالب مذهب و معنویت با نظام اسلامی برخورد کنند و فضای دینداری و مذهب صبغه غالبی پیدا کرد لذا این بعد فطری پیام انقلاب اسلامی بود.
بعد دیگر پیام انقلاب اسلامی، بعد انسانی آن است که مؤلفههایی همچون عدالت را در بر میگیرد یعنی در زمانی که در کشورهای جهان بحث از عدالت، بحث محوری محسوب نمی شد و بیشتر مباحث مادیگرایی در کشورهای غربی و کمونیستی مطرح بود، ندای عدالتطلبی و اعتماد به اقشار ضعیف از سوی امام راحل، یک بعد انسانی ایجاد کرد که پس از مدتها در کشورهای غربی جلوهگر شد و داعیههای صلحگرایی، عدالت گرایی، ضد جنگ و ضد سرمایهداری در آنها شکل گرفت.
بعد اسلامی پیام انقلاب اسلامی به ملتهای دنیا به ویژه ملتهای مسلمان است. انقلاب اسلامی معنویت را در دستور کار خود قرار داد و بر همین اساس توجه به اسلام و شریعت جدی شد و بسیاری از خودباوریهای جدی در بین مسلمانان ایجاد گردید که در کشورهایی همچون مصر، لبنان، فلسطین و ... اگرچه حس ناسیونالیستی غالب بود اما پس از مدتی رویکردشان تغییر یافت و گفتمان غالبشان اسلام شد و موتور محرکشان برای مبارزه به اسلام تغییر پیدا کرد. این بعد پیام انقلاب اسلامی در بسیاری از کشورهای اسلامی رواج پیدا کرده و پس از مدت ۳۰ سال آنها نیز این گفتمان را باور کرده و بر اساس آن حرکت میکنند.
بیداری اسلامی؛ موج انقلاب اسلامی
امروز انقلاب اسلامی به عنوان موجی که در یک منطقه خاص صورت گرفته، دایره خود را وسیع کرده و به عرصههای مختلفی از زندگی مادی و معنوی ملتهای دنیا تسری پیدا کرده است که امروزه بحث بیداری اسلامی است و به تبع آن، بیداری انسانی در کشورهای غربی زاییده همین تأثیرگذاری پیام انقلاب اسلامی است که ادامه پیدا خواهد کرد. منطق این حرکتها، منطق فطری است که ریشه در آرمانهای بشری دارد به طوری که اگر پیامبر(ص) اوایل بعثت همین منطق را عرضه کردند و مخالفان ایشان از اقشار طبقات مرفه بودند پس از مدتی با برداشته شدن موانع، این حرف به گوش دیگران رسید و بسیاری از آن ملتها با اشتیاق پیامهای انقلاب پیامبر(ص) را درک و باور کردند.
اگرچه موانع زیادی بر سر راه انقلاب اسلامی قرار داده شده، اما عملا راه نفوذ را در دلها باز کرده و ملتها به آن باور پیدا کردهاند. امروزه در کشورهایی همچون مصر، تونس، لیبی و ... این قضیه کاملا مشهود و جدی است که بسیاری از آرمانهای انقلاب اسلامی برای آنها شعار و سرلوحه کارشان شده است. نباید انتظار داشت که در هر کشوری دقیقا خصوصیات و ویژگیهای انقلاب اسلامی با همان ویژگیهایی که در کشور ما بوده منتشر شود زیرا هر کشور متناسب با نیازها و آرمانهای خود بهرهای از این انقلاب میبرد لذا ممکن است در کشورهای غربی این بیداری، شکل انسانی، بعد عدالتمحوری، شایستهسالاری و تحقق عدالت سیاسی و اجتماعی به خود گیرد.
از سوی دیگر نیز ممکن است این بیداری در کشورهای شرقی بعد مذهب، معنویت و آرمانهای فکری به خود بگیرد و در کشورهای اسلامی متناسب با آن و با حجم بیشتری صورت گیرد؛ هرچند در برخی کشورهای اسلامی، شیعه غالب نباشد و بعد ولایت فقیه به معنایی که ما قبول داریم وجود نداشته باشد، اما مردمسالاری دینی به ولایت فقیه محصور نمیشود و در هر کشور قوم و ملتی میتواند بومی شود یعنی مردمسالاری میتواند در عین شایستهسالاری و معیارهای اسلامی باشد.
امروزه الگوی بدیل کشورهای اسلامی برای تحقق آرمانهای خود بحث مردمسالاری دینی متناسب با شرایط بومی خودشان است، اگرچه آنها رهبری امام (ره) و آرمانخواهی مهدوی و آرمان کربلا را ندارند، اما در عین حال بسیاری از این آرمانها فطری و برای آنها قابل استفاده و درک است. هرچه این ارزشها بیشتر جلو برود، بومیتر خواهد شد، اما اهداف و مبانی آن تابع جغرافیای بومی آن کشور خواهد بود. اگر کشورهای اسلامی در این مسیر حرکت کنند، در کشورهای دیگر نیز خواه یا ناخواه این حرکت ایجاد خواهد شد و این به منزله ضربالمثلی است که در جهان عرب میگویند اگر نسخهای در کشور مصر نوشته شود این نسخه در جهان عرب منتشر میشود و قابل استفاده برای همه خواهد بود. لذا اگر مردم شاخه آفریقا این هنر را داشتند که حاکمان مستبد را از خود دور کردند، خواه یا ناخواه این فضا در سایر کشورها نیز ایجاد خواهد شد و فضای مردمسالاری در آنجا نیز گسترده خواهد شد. این حرکتها آغاز راه است و باید کارآمدی خود را نشان دهند تا بتوانند الگوی عملی باشند و دیگران را به این سمت سوق دهند.
اگرچه ساختار جمعیتی و گونههای متعدد دینی و مذهبی در این کشورها متفاوت است و میتواند به عنوان چالش مطرح باشد اما در عین حال الگوی جدی به نام انقلاب اسلامی پیشروی آنها قرار دارد که میتواند از آن الگو بهرهبرداری کنند که در این صورت مشکل کمتری خواهند داشت. طبیعی است که در این بستر الگوی ترکیه برای آنها جذابیت نخواهد داشت به طوری که وقتی نخستوزیر ترکیه الگوی این کشور را برای حرکتهای مردم کشورهای عربی ارائه کرد، اخوانالمسلمین آنرا برنتابیدند و اعلام کردند الگوی ما الگوی اسلامی است و بسیاری از ملتها تابع چنین الگویی هستند.
مقاومت کشورهای استکباری و توطئههای آنها، تحتالشعاع قرار گرفتن کارآمدی نظام، وجود گونههای مذهبی و همچنین ساختارهای متفاوت داخلی این کشورها از جمله چالشهای خیزشهای اخیر است. اگر مردم این کشورها بصیرت و صبرشان را به کار گیرند، بر این چالشها غلبه خواهند کرد و به پیروزی خواهند رسید. در چنین صورتی آرمانشهر مردم کشورهای عربی متناسب با شرایط بومی کشورشان محقق خواهد شد که این شرایط جهان را به سمت الگوی مطلوب که آماده شدن برای حکومت مهدوی است هدایت خواهد کرد.
[۱] سوره اعراف، آیه ۱۵۸؛ قل یا ایها الناس انّی رسول الله الیکم جمیعاً
[۲] سوره ابراهیم، آیة ۱، كتاب انزلناه الیك لتخرج الناس من الظلمات الى النور
[۳] الكافي (ط - دار الحديث)؛ ج۹، ص: ۳۸۸
نظر شما