به گزارش فرهنگ امروز به نقل از هنرآنلاین؛ "مردی که نمیتوانست لبخند بزند" داستان کوتاهی است به قلم نویسنده نوجوان؛ سید محمد عطا رسولی که به تازگی منتشر شده است. این کتاب را میتوان در زمره ادبیات کودک و نوجوان طبقه بندی کرد، با این تفاوت که مولف آن نیز در گروه سنی نوجوان قرار دارد.
طرح داستان "مردی که نمیتوانست لبخند بزند" ساده است. تمام قصه (پلاتِ داستان)را میتوانیم در پارهای که ذیلا از نظرتان میگذرد، بخوانید:
"میگذشت از درختان سر به فلک کشیده و بلند قامت...
میگذشت از سبزههایی که از دل خاک روییدهاند...
میگذشت از شکوفههای نورس درختان...
به محل کارش که رسید، اولین سلام را از شاگردش که صندوقدار بود شنید، اما باز هم بی اهمیت از او گذر کرد.
بار دیگر اولین خوش آمد گویی را از زبان دوستش شنید که همکار او بود. سر برگرداند و بی اهمیت از کنار او گذر کرد. دیگر داشت به میز کارش که محل نشستن رئیس بانک بود نزدیک میشد که ناگهان از برادرش که همکار و از او جوانتر بود، واژه "استاد" را شنید. پیرمد با تعجب سرش را برگرداند و به برادرش که لبخند بر لب داشت، نگاه کرد. خشم، از سرتا پایش را فراگرفته بود. چیزی نگفت، اما با اخم، با برادرش ارتباط چشمی برقرار کرد و بدین شکل پاسخش را داد.
***
روزها گذشت، شکوفههای درختان شکفتند، گلها روییدند و سبزهها سبز شدند، اما... پیرمرد باز هم بی توجه از کنار آنها گذشت..."
طراحی این کتاب نیز توسط مولف کتاب، سید محمد عطا رسولی صورت گرفته است:
در برابر قیمت کتاب "مردی که نمیتوانست لبخند بزند"، این عبارت درج شده است: همت عالی.
نظر شما