به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه اعتماد؛ فيلم «اژدها وارد ميشود» ساخته ماني حقيقي در سيوچهارمين جشنواره فيلم فجر نمايش داده شد؛ برخي منتقدان از اين فيلم استقبال كردند و برخي نه. اژدها در جشنواره فجر هم دست خالي ماند. اين فيلم افتخار حضور در جشنواره فيلم برلين نيز نصيبش شد كه همان سرنوشت جشنواره فجر براي آن رقم خورد.
داستان فيلم سه مرد ماجراجو را تعقيب ميكند كه براي انجام تحقيقات بدون مجوزشان به دل خطر و به گورستاني باستاني در جزيرهاي اسرارآميز ميروند. راويهاي متعدد، فلشبك، گريز به گذشته داستان فيلم را روايت ميكنند و در همين حين بيننده را از دستيابي به حقيقت و يقين دور نگه ميدارد.
ماني حقيقي ميگويد اين فيلم مخلوطي از ژانرها است؛ از ژانر جنايي گرفته تا ژانر علمي تخيلي، مثل سريال «پروندههاي ايكس» اما او به مخاطبان اطمينان ميدهد كه فيلم سرگرمكننده است و شاهد فيلم تركيبي خواهند بود كه آنها را به فكر واميدارد.
حقيقي روز جمعه و به هنگام نمايش فيلمش در جشنواره فيلم برلين با خبرگزاري رويترز به مصاحبه نشست و گفت: «فيلم من افتضاح است، بله افتضاح. ايده ما هم اين بود كه فيلمي افتضاح بسازيم و ببينيم چه ميشود. همينطور كه در روند كار قرار گرفتم متوجه شدم ممكن است يك ژانر بيننده را فريب ندهد و حاصل كار همان فيلمهاي خستهكننده قديمي از آب دربيايد.
«ميپرسيدم چه ميشود اگر ژانر علمي تخيلي و ترسناكي كه در «پروندههاي ايكس» ديديم را با عناصر كارآگاهي آثار نويسندههايي همچون فيليپ مارلو، داشيل همت، ژول ورن و داستانهاي تنتن و اينديانا جونز تركيب كنم و رنگوبوي فيلمهاي ايراني و حالوهواي ايران را به آن اضافه كنم و يك فيلم بسازم؟ ايده اين اثر اين بود كه از لحاظ تركيب ژانرها تا آنجايي كه ميشود داستان را پيچيده كنم.»
حقيقي با قرار دادن عبارت «براساس يك داستان واقعي» در ابتداي فيلم قصد پيروي از سبك «مونتي پايتون» را داشته است اما چيزي كه بيننده از اين فيلم دريافت ميكند تصاويري تكاندهنده از كشتي چوبي است كه در صحرايي در ايران رها شده و جسد بهدار آويخته شده فردي سياسي نيز در آن است. مشخص نيست كه اين فرد خودش را بهدار آويخته يا كسي او را به قتل رسانده است. اين فرد نوشتههايي روي ديوارهاي كشتي نوشته است. علاوه بر اينها ماموران پليس با شورلت ايمپالا اطراف اين كشتي گشت ميزنند.
همچنين موجودي زير گورستان و نزديك به اين كشتي است كه هر گاه جسدي در گورستان دفن ميشود زلزلهاي رخ ميدهد. شايد منتظر باشيد حقيقي معناي عميقتري از اين عناصر و رويدادها به دست بدهد اما او ميگويد: «اتفاقي كه در حال روي دادن است شايد يك پيام سياسي واضح است اما هيچ پيامي نيست. بنابراين به اين دليل در فيلم جاي گرفته كه دقيقا همان احساسي را كه از آن داريد به شما منتقل كند بدون اينكه مشخصا اين احساس را ابراز كند. سپس سالن سينما را ترك ميكنيد و مدتها درباره فيلم من فكر ميكنيد.»
گويا فقط وجود شورلت بخشي از آن عبارت «براساس داستاني واقعي» است و حقيقي اين اتومبيل را به خاطر طراحي سينمايياش انتخاب كرده است: «زماني كه داستان شروع ميشود سال ١٩٦٣ است و اتومبيلي ميخواستيم كه مناسب آن زمان باشد. به ايمپالا فكر كردم چون اين اتومبيل ويژگي سينمايي خاصي دارد. ايمپالا واقعا عرض و ارتفاع پاييني دارد بنابراين با ابعاد فيلم همخوان است. »
نظر شما