شناسهٔ خبر: 46609 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

آزاد ارمکی: رقبای توسلی به جای آثارش، شخصیتش را نقد کردند/ قانعی‌راد: توسلی افکارش را نمی‌فروشد!

آزاد ارمکی در نشست «کنشگری علمی و مدیریتی غلامعباس توسلی» گفت: رقبای توسلی بیش از آنکه به او خدمت کنند به او خیانت می‌کنند بدین معنی که به جای نقد متن و آثار او شخصیتش را نقد می‌کنند. قانعی راد نیز تاکید کرد توسلی با اینکه پست‌های دولتی متعددی دارد اما اسیر نوکرصفتی نمی‌شود و اندیشه‌ها و ایده‌های خودش را نمی‌فروشد.

آزاد ارمکی: رقبای توسلی به جای آثارش، شخصیتش را نقد کردند/ قانعی‌راد: توسلی افکارش را نمی‌فروشد!

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی «کنشگری علمی و مدیریتی غلامعباس توسلی» یکشنبه (۱۱ مهر) با حضور تقی آزاد ارمکی، محمدامین قانعی‌راد و رحیم محمدی در سالن کنفرانس دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.
 
آزاد ارمکی در ابتدای این نشست با اشاره به سابقه آشنایی خود با غلامعباس توسلی گفت: من همواره به شاگردی توسلی افتخار کرده‌ام اگر چه ایشان در مواقع بسیاری صریح و بلند نگفته که من شاگردش بوده‌ام. به هر حال من در دو مقطع سوالی در برابر دکتر توسلی مطرح کردم نخست در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس، زمانی که شاگرد ایشان بودم از او سوال کردم که وقتی آن نیست که کنش سازمانی، اخلاقی، علمی با عنوان توسلیزم به وجود بیاید. سال ۷۲ نیز زمانی که از آمریکا برگشته بودم باز به دکتر توسلی گفتم که فکر نمی‌کنید که ظهور توسلیزم در دانشکده دیر شده باشد ایشان روحیه‌ای داشت که پاسخ را معمولا به تأخیر می‌انداخت و شاید با خودش می‌گفت که آزاد آنقدر جاهل هستی که ندانی امکان ظهور توسلیزم در ایران مانند خیلی چیزهای دیگر مثل اسلامیزم و شیعیزم وجود ندارد.
 
وی ادامه داد: با این وجود هم ما و هم او میل به این کار داشتیم که یک سنت جامعه‌شناسی گیشایی و یا تهرانی با محوریت دکتر توسلی شکل بدهیم. در آن زمان بیشتر کارهایی که در حوزه علوم اجتماعی تالیف می‌شد از داخل آکادمی نبود و کارهای افرادی چون کاتوزیان و دیگران که تاثیرگذار بود اغلب در خارج از آکادمی انجام می‌شد. در چنین فضایی دکتر رفیع‌پور در دانشگاه شهید بهشتی سنت جامعه‌شناسی را پایه‌گذاری کرد که من از آن با عنوان جامعه‌شناس جمهوری اسلامی ایران یاد می‌کنم این اتفاق در ذات خودش میمون بود. با اینکه بیشتر جامعه‌شناسان از آن گذر کردند ترسیدند و یا حتی آن را زشت قلمداد کردند در حالی که باید منطق این بازی و رقبا و آسیب‌های آن را می‌شناختند بازی‌ای که از درونش افرادی چون آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، آمریکا و... درمی‌آمد. در چنین فضایی ضرورت یک جامعه‌شناسی روش‌مند در مقابل جامعه‌شناسی دکتر رفیع‌پور احساس می‌شد.
 
این استاد دانشگاه با بیان اینکه توسلی در عرصه مدیریتی و بسیاری عرصه‌های دیگر پای نجات علم جامعه‌شناسی ایستاد، گفت: زمانی که من در دانشگاه تربیت مدرس تحصیل می‌کردم بسیاری از استادان حتی حاضر به تدریس این رشته نبودند اما توسلی پس از انقلاب فرهنگی پای نجات جامعه‌شناسی ایستاد و این علم در ایران محصول تلاش‌های ایشان است. توسلی نسل سومی از جامعه‌شناسان را تربیت کرد و نیروها و افرادی که پس از توسلی به آکادمی آمدند توانستند این فضا را تا حد زیادی بازکنند.
 
آزاد ارمکی در ادامه سخنانش توسلی را متعلق به فضای دوگانه‌ای تحت عنوان پوزیتیویسم و مارکسیسم دانست و گفت:‌ ایشان کمتر به جامعه‌شناسی تفسیری و پدیدارشناسی پرداخته و سعی کرده این را به ذهن نسل سومی‌های جامعه‌شناسی القا کند.
 
استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران همچنین به چالش‌های پیشروی دکتر توسلی اشاره کرده و گفت: توسلی بین چالش روشنفکری و دانشمندی قرار داشته است؛ او از سویی خودش را روشنفکر می‌دانسته و بازی روشنفکری می‌کرده و در این زمینه کتاب‌هایی هم نوشته و نسلی که تربیت کرده هم دغدغه روشنفکری و آکادمی بودن دارد. نسلی که می‌خواهد جامعه‌شناسی اسلامی، ایرانی و بومی مطرح کند.

آزاد ارمکی ادامه داد: چالش دیگر توسلی پرداختن به انقلاب و مسایل پس از آن است. دغدغه او چالش‌هایی است که انقلاب تولید کرده و کتاب‌هایی هم که می‌نویسد از همین دغدغه سرچشمه می‌گیرد چرا که او مساله آزادی و دموکراسی دارد. جالب است در زمانی که رفیع‌پور درباره نظم می‌نویسد و می‌خواهد نظام جمهوری اسلامی تاسیس کند توسلی دغدغه چالش‌های انقلاب را دارد و از جامعه‌شناسی انقلاب بحث می‌کند تا جامعه‌شناسی اقشار اجتماعی. مجموعه‌ای از این مسایل کمک می‌کند که توسلیزم در جامعه‌شناسی ایران به وجود نیاید.
 
به گفته وی، نسلی که می‌تواند توسلی را بازسازی و سازماندهی کند باقی نمی‌ماند و در حالی که به او متصل است از او عبور می‌کند و این اولین امکانی است که می‌توانست توسلیزم را در ایران شکل دهد اما از بین می‌رود. از سوی دیگر رقبای توسلی بیش از آنکه به او خدمت کنند به او خیانت می‌کنند بدین معنی که به جای نقد متن و آثار او شخصیتش را نقد می‌کنند. همین موضوع موجب می‌شود که توسلیزم ظهور پیدا نکند چون نقدها درباره او شخصیتی شده و جالب است که در همان زمان در شورای عمومی توسلی را با عناوینی چون غلامعباس یاد می‌کنند و به نوعی می‌خواهند او را تحقیر کرده و نقد شخصیتی‌اش کنند و این گیر دموکراسی ایران است.
 
آزاد ارمکی تاکید کرد: فقدان شفافیت دشمن و انتقال نقد عالمانه از متن به نقد شخصیت موجب شد که توسلیزم در ایران شکل نگیرد. حضور ایشان در حوزه سیاسی و فعالیت‌های ناتمامش در این عرصه نیز به این موضوع دامن می‌زند با این وجود ما با جامعه‌شناس بزرگی روبه‌رو هستیم که کنش اجتماعی و سیاسی دارد تولیدکننده است و جامعه‌شناسی را از بحران عبور می‌دهد. هرچند که بنا به دلایل اجتماعی و سیاسی و بازیگرانی که در نقش موافق و مخالف او بازی می‌کنند اجازه نمی‌دهند توسلیزم در ایران شکل بگیرد.
 
وی در بخش دیگری از این نشست به مخالفان دکتر توسلی در فضای آکادمی پرداخت و گفت: اگرچه توسلی را نماد نظام سیاسی، سازمانی و حتی فرصت‌طلبی می‌دانند اما ریشه همه این موضوعات در ذات علوم اجتماعی در ایران است. خاطرم هست توسلی زمانی به من گفت من ضربه‌های سنگینی از مخالفانم خورده‌ام در سال ۵۵ زمانی که مارکسیست‌ها در دانشگاه غالب بودند. زمانی که از حج برگشتم در دانشکده علوم اجتماعی گوسفند جلوی پای من قربانی کردند تا مرا تحقیر کنند چون همانگونه که می‌دانید مارکسیست‌ها که به حج اعتقاد ندارند اما با این اقدام می‌خواستند توسلی را در فضای آکادمی فردی عامی جلوه دهند. با همه اینها من هیچگاه ندیدم که توسلی از بحران جامعه‌شناسی سخن بگوید چون معتقد است جامعه‌شناسی بحران ندارد و این درست در مقابل نظر کسانی است که از مرگ جامعه‌شناسی حرف می‌زنند.
 
این استاد جامعه‌شناسی تاکید کرد: توسلی به عنوان یک کنش علمی پس از انقلاب فرهنگی شروع به تالیف کتاب درسی می‌کند درست در زمانه‌ای که هیچ کتابی در این زمینه وجود ندارد و اتفاقا نقدهای به کتاب‌های ایشان بسیار بیشتر از نقدهایی است که در حوزه روشنفکری می‌توان به توسلی مطرح کرد. بنابراین او در ستاد شورای انقلاب فرهنگی افراد بسیاری را برای نوشتن کتاب و منابع دعوت کرد که بسیاری از آنها حاضر به چنین کاری نشدند.
 
به گفته آزاد ارمکی توسلی معترض دین‌خویی و رادیکالیزم دینی در ایران است اگرچه عده‌ای می‌خواهند این را لیبرال بودن او نشان دهند اما من معتقدم او هیچگاه به دنبال آموزش گورویچ و تحمیل این سبک در میان دانشجویانش نبوده چون کتاب‌های گورویچ مرکز تالیف در رساله‌نویسی و افکار او نیستند و این کم‌لطفی به توسلی است. از سوی دیگر وی در عین اینکه کتاب‌های مبانی و نظریه می‌نویسد سعی دارد که علم را از سطح به عمق انتقال دهد و در همین زمینه درباره جامعه‌شناسی دین، کار و شغل و شهر کتاب می‌نویسد.
 
توسلی علم را جدی می‌گیرد
قانعی راد در ادامه این نشست با بیان اینکه توسلی علم را جدی می‌گیرد، اظهار کرد: او هیچگاه درگیر جامعه‌شناسی ایدئولوژیک به معنای اسلامی و بومی آن نشده و همواره از جامعه‌شناسی علمی دارای استاندارد دفاع می‌کند. در کتاب‌هایی هم که می‌نویسد مسائل مذهبی و غیرمذهبی را با یکدیگر خلط نمی‌کند و به همین دلیل جامعه‌شناسی علمی را قبول دارد از سایر رقبایش جلوتر می‌رود.
 
وی ادامه داد: توسلی مشروعیت علمی‌ای دارد که روی سایر رقبایش سنگینی می‌کند و ایشان از نظر علمی از سایر استادان آن دوره یک سر و گردن بالاتر و ممتاز است. برداشت من البته از شخصیت علمی ایشان این است که به جامعه‌شناسی وبری تعلق دارد و با این وجود هیچگاه تفکر خودش را بر دانشجویانش تحمیل نمی‌کند و اینگونه است که افرادی مانند اباذری و حاضری به یک اندازه شاگرد او هستند.
 
وی با بیان اینکه توسلی جامعه‌شناسی را معنادار کرده و آن را در خدمت بهبود زندگی و رفاه مردم به کار می‌گیرد، افزود: در عین حال ایشان به مسایل فکری هم می‌پردازد و روی موضوعاتی چون رابطه مذهب و آزادی در جامعه ایرانی کار می‌کند چرا که این مساله مساله تکفیلی جامعه‌شناسی در ایران است.
 
قانعی راد در ادامه به نقد سیاسی توسلی در ستاد انقلاب فرهنگی اشاره کرد و توضیح داد: توسلی با اینکه پست‌های دولتی متعددی دارد اما اسیر نوکرصفتی نمی‌شود و اندیشه‌ها و ایده‌های خودش را نمی‌فروشد. توسلی اگرچه از نظر سیاسی به نهضت آزادی که شبه اپوزیسیون است تعلق دارد اما گرایش نهضتی را در آکادمی به کار نمی‌گیرد. او در درون دولت کار می‌کند تا جایی بتواند دولت را نقد بکند. یکی دیگر از ویژگی‌هایی که او را برجسته می‌کند ارتباط توسلی با مردم است و در اوایل انقلاب اسلامی تلاش‌های بسیاری را برای مطرح کردن مفاهیم جامعه‌شناسی بین مردم به کار می‌گیرد.
 
توسلی با شیخوخیت مانع رشد عده‌ای شد
محمدی نیز در ادامه این نشست ضمن تجلیل از مقام علمی دکتر توسلی به برخی از نقدهای مطرح شده توسط عده‌ای نسبت به ایشان اشاره کرد و گفت: برخی می‌گویند توسلی با شیخوخیت مانع رشد عده‌ای و پررنگ‌تر شده عده دیگری در جامعه‌شناسی شده و معتقدند که او در این جایگاه گورویچی برخورد کرده است.
 
آزاد ارمکی در پاسخ به این موضوع و نقش توسلی در ستاد انقلاب فرهنگی گفت: باید بگویم که من یکی از کسانی بودم که دانشکده علوم اجتماعی را تعطیل کردم و به این موضوع اعتراف می‌کنم چون اساسا نسل ما در آن زمان می‌خواست چیز عجیبی به پا کند و جالب است بدانید در آن زمان اتفاقا افرادی چون جلال‌الدین فارسی و شریعتمداری در شورای انقلاب فرهنگی از مدافعان ساماندهی دانشگاه بودند. در چنین شرایطی توسلی می‌ایستد و در ستاد شورای انقلاب فرهنگی فعالیت می‌کند تا جامعه‌شناسی از بین نرود.
 
قانعی راد نیز در همین باره توضیح داد: باید توجه داشته باشید که شورای عالی انقلاب فرهنگی به دنبال تعطیلی دانشگاه بود اما ستاد شورای انقلاب فرهنگی می‌خواست که ساختارهای علمی رشته‌های علوم‌انسانی دچار فروپاشی نشود و پابرهنگان علمی به آکادمی راه پیدا نکنند. در این شرایط است که توسلی نقش خودش را ایفا می‌کند اما مسایل درون دانشکده‌ها تحت تاثیر فضای انقلاب و تسویه‌هایی که صورت می‌گیرد ربطی به فعالیت‌های ایشان ندارد.

وی در پایان گفت: باید به خاطر داشته باشیم که جامعه‌شناسی ایران را افرادی چون شریعتی، نراقی، توسلی و ... می‌سازند چون با مردم نسبت دارند و از کنش سیاسی و علمی دوری نمی‌کنند و این ویژگی در توسلی است که نمی‌توان از آن عبور کرد.
 
تفاوت بین ستاد انقلاب فرهنگی و شورای آن 
افسانه توسلی فرزند، دکتر غلامعباس توسلی نیز در همین باره توضیحاتی ارایه کرد و گفت: دکتر توسلی همیشه تاکید کرده که اگرچه یک نگاه منفی به ستاد انقلاب فرهنگی وجود داشته اما باید بین این ستاد و هدف انقلاب فرهنگی تمایز قایل شد چرا که ستاد انقلاب فرهنگی به دنبال نوشتن کتاب‌ها و منابع برای از بین نرفتن رشته‌های علوم انسانی بوده است.

نظر شما