فرهنگ امروز/ رسول جعفریان:
این ایام وقتی می دیدیم که یک کانال تلگرامی شروع به گذاشتن تصاویر کتابهای مختلف کرده و گاه روزانه تا پنجاه کتاب می گذارد، احساس متفاوتی داشتیم. فارغ از مسائل حقوقی، و اول کار، فکر می کردیم دیگر دنیای تازه ای برای دیجیتال آغاز شده است! خوب درست هم بود، بسیاری از کتابهای معمول را این طور در اختیار داشتیم. به خصوص کتابهای معروف و مرجع و همین طور برخی از کتابهای منابع.
اما به تدریج، این کانال ها به قول معروف آب رفتند. روز به روز کمتر کتاب گذاشتند. علاوه، بسیاری از آنها کارهای تکراری گذاشته و آدم را خسته می کردند. بعد هم، گاهی شبهه استفاده پیش می آمد، و مهم تر اینکه آن وقت که کتاب را می خواستیم، در دسترس نبود. طبعا صاحبان آن کانال ها، مگر چه قدر امکانات داشتند که کتابها را دیجیتال کرده و بگذارند... یک روزی بالاخره منابع مالی آنها تمام می شد... جالب است که حتی بهترین آنها، مشتریانشان تا هزار یا حداکثر هزار و پانصد می رسید،
مشکل چیست؟
مشکل این است که در مملکت ما اصل بر تقلید است، آن هم تقلید ناقص. هر بار که کاری در جای دیگر دنیا می شود، اینجا یک شَبَحی از آن کار در جسم بی جان ما ایرانی ها حلول می کند، و قدری دست و پا زده، چند قدمی هم راه می رود، و بعد از کار می افتد. تنها اگر وجوب آن کار به اندازه نان شب باشد، تحرکی دارد، آن هم خیلی کند و بی خاصیت! سالها می گذرد تا به آرامی مثلا شبه نهادینه شود. آن هم با هزار عیب و ایراد.... در واقع ناقص الخلقه
یک وقتی مثلا ده سال قبل که فورشر یا آرکایو راه افتادند، یعنی شبکه های بزرگ کتاب دیجیتال، ما هم خواستیم این کار را شروع کنیم. اما چون اساسی نداشت، از هر جهت، نه پول بود، نه مسوولان این امور اهل کتاب بودند، نه اصولا قرار و مدار درستی برای نو شدن ما وجود داشت، و مخالف هر تحولی بودیم... با این حال، هر بار صدایی و اقدامی ناقص از جایی بر می خواست... اما حالا که بر می گردیم، می بینیم بعد از گذشت یک تا دو دهه در شرایط بسیار بدی هستیم.
فکرش را بکنید، صدها سایت کتابخانه دیجیتال داریم، هر کدام هزار تا ده هزار کتاب، گاه بیشتر، که این بیشترها از کتابهای خاصی است! نه کتابهایی که به درد رشد علمی جامعه بخورد. بسیاری از آن وبسایت ها عملا در حکم ورشکسته هستند. کارهایی که قبلا در اشل بزرگ شروع شده بود، حالا تقریبا چیزی از آنها نمانده است.
البته مشارکت مردم، برای گذاشتن اطلاعات اندک مثلا در حوزه پزشکی، یا جغرافیا یا رجال، اندکی کمک می کند، آن هم صدقه سر اینترنتی است که دیگران برای ما رو براه کرده اند، اما دریغ از یک کار درست. دریغ از یک وبسایت مفصل برای اطلاعات علمی و مسائل مورد نیاز، هنوز هم باید کسی از راه برسد و ویکی پدیای فارسی برای ما درست کند و ....
کسانی که در قم یا تهران، صحبت از اینترنت ملی می کنند، اول بنشینند ببینند چه قدر اطلاعات و داده علمی در وبسایت های ایرانی هست بعد در باره داشتن اینترنت ملی افاضه بفرمایند. اگر کشور چین این کار را می کند، در زمینه های مختلف علمی، نیاز یک میلیارد و دویست سیصد میلیون را فراهم کرده است... اما ما چی؟ جز مشتی اطلاعات تکراری، کتابها و مقالات تکراری.. چه داریم. تازه و حتی اگر به روز به روز هم بشویم، با هشتاد میلیون آدم که ده میلیونش بیسواد محض است، چه قدر می توانیم اطلاعات بومی داشته باشیم؟
و حالا این هم کتابخانه ملی، با آن بودجه های آنچنانی برای بخش دیجیتال، ماههاست که نمی تواند بخش کتابهای دیجیتال خود را که تعطیل شده راه اندازی کند. خوشحال بودیم که هفت هشت هزار کتاب خطی گذاشته اند و سنگی ... ولی حالا ماههاست تعطیل شده است و معلوم نیست چه اتفاقی افتاده!
مشکل چیست؟ مردم این مملکت چه گناهی کرده اند که سی چهل هزار نسخه خطی یا اسناد منحصر یا نسخه های فارسی چاپی قدیمی خود را با این همه امکانات نمی توانند از داخل خانه ببینند؟ چرا وبسایتی که مدتی فعال بود، حالا ماههاست تعطیل شده است؟ تخصص نداریم، پول نداریم، عقل برنامه ریزی نداریم.... چه مشکلی وجود دارد....
و اما بدتر از همه این است که هیچ کس به خاطر این مشکلات، کسی را بازخواست نمی کند، دلیلی هم ندارد، اصلا صاحبان این مراکز چه اندازه اهل کتاب هستند و اهل پژوهش که درک کنند چه مشکلی وجود دارد؟ بماند که دانشجویان و استادان هم، بسیاری ترجیح می دهند سکوت کنند. در واقع، اگر کتابی در اختیارشان باشد، استفاده می کنند، نبود که نبود، سراغ همان مطالب تکراری می روند...
وقتی وضع کتابخانه ملی این چنین باشد که ماهها نتواند بخش دیجیتال خود را نگاه دارد، آن وقت تکلیف بقیه روشن است. بماند که آستانه قدس هم که پول و ... غیره دارد، مشکل دیگری دارد که نمی شود به زبان آورد... مرعشی که دیگر هیچ... بهتر است کسی حرفش را هم نزند.
باید از علم شرمنده باشیم که نیستیم.
منبع: بساتین
نظر شما