شناسهٔ خبر: 53901 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

قانعی‌راد: نخبگانِ دانشْ مردان سیاست را غاصب می‌دانند

محمدامین قانعی‌راد مولف کتاب «نخبگان دانش: مشارکت یا مهاجرت» می‌نویسد: در طول تاریخ درک ما از دانش درکی انتزاعی بوده است. این وضعیت باعث شده که امروز نیز دانش در سطح بماند، به مهارت تبدیل نشود و با دنیای واقعی پیوند نخورد.

نخبگانِ دانشْ مردان سیاست را غاصب می‌دانند

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «نخبگان دانش: مشارکت یا مهاجرت» نوشته محمدامین قانعی‌راد از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است.

قانعی‌راد در مقدمه‌ای که بر این کتاب نوشته بیان می‌کند:  «نخبگان دانش ما طی تاریخ از نخبگان سیاسی‌مان جدا بوده‌اند. یعنی گروهی همواره سیاست می‌ورزیدند و گروهی دانش‌ورزی می‌کردند و نه‌تنها از هم جدا بودند، حتی همواره در برابر یکدیگر قرار داشتند و یکدیگر را قبول نداشتند. نخبگانِ دانشْ مردان سیاست را غاصب می‌دانستند و سیاست‌مداران نخبگان را افرادی می‌دانستند که در عالم خیال سیر می‌کنند. لذا در طول تاریخ درک ما از دانش درکی انتزاعی بوده است. این وضعیت باعث شده است که امروز نیز دانش در سطح بماند، به مهارت تبدیل نشود و با دنیای واقعی پیوند نخورد. در ایران گاه روندی به‌سوی نزدیک‌سازی دانش و سیاست اتفاق می‌افتد ولی به‌دلیل حرکات سینوسی در جامعه و سیاست ایرانی این پیوند استمرار نمی‌یابد. هرچند برخی از اعضای دولت دانشگاهی هستند اما تصمیم‌گیری‌های‌شان بر مبنای ایدئولوژی است نه دانش.»

به اعتقاد وی، نتیجه اینکه امروز حتی اطلاعات و دانایی سطحی ما از غرب و اروپا و جوامع مدرن، جنبه آرمانی، گزینشی و دلبخواهانه دارد. یعنی آنچه را که خود دوست داریم به آن‌ها برسیم در شناخت خود از غرب بازنمایی می‌کنیم؛ مسائلی که شاید در اروپا و آمریکا حتی وجود هم نداشته باشند. البته دانش به لایه آرمانی هم نیاز دارد چون درغیر این‌صورت به روزمرگی مبتلا می‌شود. منتهی لایه آرمانی که در دانش ما ایرانی‌ها از غرب وجود دارد در واکنش به نارضایتی‌ها و احساس کمبودمان در شرایط ایران شکل می‌گیرد و  موجب فرار مغزها می‌شود. آرمان‌گرایی فارغ‌التحصیلان ایرانی تنها برای فرار مغزها و دور زدن مشکلات و گریختن از سختی‌هاست. بنابراین فرهیختگی و دانش در تحصیل‌کردگان ایرانی دیده می‌شود، اما دانشی که اصلاح‌کننده زندگی نیست.

قانعی‌راد در ادامه یادآور می‌شود: «بی‌علاقگی به ایران به‌دلیل رویه‌های آموزشی است و بخشی هم به‌دلیل تاثیر سیاست‌هایی است که موجب شده‌اند جوانان به‌نحوی از شرایط اجتماعی‌شان فاصله بگیرند و آرمان­هایشان را در شرایط و مکان موجود جست‌وجو نکنند بلکه در یک نامکان/لامکان به‌دنبال آن هستند. حال این لامکان/نامکان گاهی غرب است و گاهی یک اتوپیای ذهنی از ایرانی که قرار است در آینده‌ای نامعلوم ایجاد شود.

این در حالی است که دانشِ مناسب باید فرد را با مکانی که به آن تعلق دارد پیوند دهد و درعین‌حال اجازه فراتر رفتن از شرایط موجود را هم به او بدهد. این یعنی یک جهان‌گرایی مثبت و سازنده. گاه‌گاهی هم که میلی برای فراتررفتن به وجود می‌آید، در انتخابات بروز پیدا می‌کند و اغلب هم این میل پس از انتخابات پس زده می‌شود. این واپس‌زدگی جایی برای تحقق آرمان‌های جوانان باقی نمی‌گذارد، در نتیجه آنان هم به فکر «جایی دیگر» می‌افتند تا در آنجا به آرمان‌های خود تحقق ببخشند.»

نویسنده کتاب معتقد است: «نسل جوان پیش از انقلاب هم دنبال لامکان بود ولی آن لامکان را در انقلاب و ایجاد جامعه‌­ای دیگر جست‌وجو می‌کرد. جوانان آن دوره باوجود نارضایتی، به فکر رفتن از کشور نبودند بلکه می‌خواستند شرایط را دگرگون کنند. بسیاری از جوانان امروزی ترجیح می‌دهند به‌جای درگیر شدن در یک تلاش فرساینده برای دگرگون کردن شرایط پیرامون خود، بدون دردسر به جایی دیگر که کمابیش شرایط مورد نظر آنان را دارد بروند که مفهوم ساده آن همان فرار مغزهاست. از سوی‌ دیگر امکان رفتن برای همه وجود ندارد، چه به‌لحاظ مسائل مالی و دانش و چه به‌لحاظ عدم جذب از سوی کشورهای دیگر. در این صورت این افراد تبدیل به شهروندانی می‌شوند که فقط به‌دنبال منافع فردی خویش هستند و همواره حسرت رفتن را دارند. درنتیجه امکان دارد تبدیل به کنشگرانی غیراخلاقی یا شهروندانی منفعل و بی‌­تفاوت شوند که این وضعیت هیچ کمکی به بهبود سامان اجتماعی نمی‌کند.»



مجموعه مقالات ارائه­ شده در این مجموعه در طی سالیان نوشته و چاپ شده‌­اند. خواننده در مواردی با اطلاعات و آمار مربوط به دوره نگارش مقاله­‌ها مواجه می‌­شود که متأسفانه فرصت به‌روزرسانی آنها برای نگارنده وجود نداشته است.
 
مشخصات کتاب­شناسی مقالات این مجموعه به شرح زیر است: 
نهادینه شدن علم و نگهداری و استقرار مغزها، مجله رهیافت، شماره ۲۸، زمستان ۱۳۸۱
توسعه ناموزون آموزش عالی، بیکاری دانش‌آموختگان و مهاجرت نخبگان، مجله رفاه اجتماعی، سال سوم، شماره ۱۵، زمستان ۱۳۸۳.
شکاف بین سرمایه انسانی و سایر شاخص‌های توسعه اجتماعی- اقتصادی، همایش آموزش عالی و توسعه پایدار، بهمن ۱۳۸۳.
مشارکت گفتگویی در شبکه نخبگان دانش، مجله آیین، شماره ۱۶، مهرماه ۱۳۸۷، صص۴۷-۳۶.
مشارکت سیاسی و اجتماعی و جلوگیری از مهاجرت نخبگان، در: مشارکت اجتماعی و سیاسی نخبگان، تهران: نشر راه دان، ۱۳۸۹.
ویژگی‌ها و آسیب‌شناسی مشارکت نخبگان در ایران، در: مشارکت اجتماعی و سیاسی نخبگان،تهران: نشر راه دان، ۱۳۸۹.
فرار مغزها و کاهش سرمایه انسانی در ایران (فصل کتاب)، در: گزارش وضعیت اجتماعی کشور، شورای اجتماعی کشور، ۱۳۹۵.
 
کتاب «نخبگان دانش: مشارکت یا مهاجرت» با شمارگان هزار نسخه در ۳۷۷ صفحه به بهای ۱۹ هزار تومان از سوی انتشارات پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی منتشر شده است.

نظر شما