شناسهٔ خبر: 54496 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

رسالت بی‌پایان یک شاعر

کتاب بیوگرافی جدید مارک ایزنر، «نرودا: رسالت شاعر» درباره پابلو نرودا، شاعر بلندآوازه اهل شیلی ماه گذشته توسط انتشارات هارپرکالینز منتشر شد. در ادامه نگاهی به این کتاب خواهیم داشت.

پابلو نرودا

پابلو نرودا

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ پابلو نرودا که در سال ۱۹۰۴ میلادی در پارل شیلی به دنیا آمده بود، در سال ۱۹۷۱ برنده نوبل ادبیات شد. او از اصل و نسب معمولی و تربیت شهرستانی‌اش فراتر رفت تا به موفقیت‌های مهم دست یابد. کتاب‌هایی نظیر «بیست سرود عاشقانه و یک غم آوا»، «اقامت بر روی زمین» و «قصیده‌های بی‌امان» او، بیش از ده میلیون نسخه در جهان به فروش رسید . تقریباً ۴۵ سال پس از مرگش، نرودا همچنان یکی از مهم‌ترین شاعران قرن بیستم محسوب می‌شود. او در سرزمین مادری‌اش نماد ملی محبوب و توانمندی باقی مانده است.

بیوگرافی جدید مارک ایزنر به نام «نرودا: رسالت شاعر» که ماه گذشته توسط انتشارات هارپرکالینز منتشر شده، به بررسی پیچیدگی‌های فاکتورهایی می‌پردازد که به شهرت و موفقیت خارق‌العاده نرودا انجامیده است. کارهای نرودا بسیار بیشتر از اکثر اشعار مدرن، به راحتی قابل دسترسی است؛ واقعیتی که نه تنها منعکس‌کننده ترجیحات شخصی اوست، بلکه دیدگاه‌های سیاسی‌اش را نشان می‌دهد. نرودا شعر را موجودیتی به سود مردم عادی می‌دانست. او می‌نویسد :«شعر مثل نان است. باید از سوی همه به اشتراک گذاشته شود؛ توسط محققان، زارعین و تمام خانواده پهناور، باورنکردنی و خارق‌العاده بشریت.»

سیاست، همیشه در گوشه ذهن نرودا بود و داستان زندگی او عمدتا با تاریخ سیاسی قرن بیستم گره خورده است. وقتی در سال ۱۹۲۱ به سانتیاگو، پایتخت شیلی رسید، آنجا مرکز جنبش‌های دانشجویی فعالی بود که تشنه شعر پیشرو بودند. در دهه ۱۹۳۰ هنگامی که به عنوان دیپلمات در بارسلونا بود، جنگ داخلی اسپانیا را تجربه کرد. او تحت تجربیات ملی خودش به سمت سوسیالیسم تمایل داشت. با مشاهده حمایت اتحاد جماهیر شوروی از جمهوری‌خواهان اسپانیا در برابر فاشیست‌های فرانکو، آن هم زمانی که باقی دنیا به شدت به آن بی‌تفاوت بودند، او تبدیل به یک کمونیست وفادار و طرفدار استالین شد.

ریشه‌های ارزشی که نرودا برای استالین قائل بود، قابل درک است. اما وفاداری او دهه‌ها باقی ماند، حتی خیلی بعدتر از آشکار شدن واقعیت خشن رژیم دیکتاتوری استالین. سرانجام نرودا منکر این وفاداری شد اما معلوم نیست که چرا این تصمیم او اینقدر طول کشید.

فعالیت‌های سیاسی او در کشورش تحسین برانگیز بود. نرودا همیشه در مقابل دیکتاتورها ایستاد. هنگامی که در اواخر دهه ۱۹۴۰، فعالیت حزب کمونیست شیلی غیرقانونی اعلام شده و اعتراضات معدنچیان به شدت سرکوب شد، نرودا در مطبوعات بین‌المللی از دولت انتقاد کرد. وقتی دولت سعی کرد که او را دستگیر کند، او یک فرار دراماتیک بر پشت اسب به سمت مرز آرژانتین ترتیب داد.

نرودا در اواسط دهه ۱۹۵۰ به شیلی بازگشت و بیشتر عمرش را آنجا سپری کرد. مرگ او بر اثر سرطان در ۲۳ سپتامبر ۱۹۷۳ و تنها ۱۲ روز پس از کودتایی با حمایت آمریکا رخ داد که در آن نیروهای آگوستو پینوشه کنترل را از رئیس‌جمهور سالوادور آلنده ربودند. به همین دلیل مراسم خاکسپاری نرودا تبدیل به یک تظاهرات عمومی خودجوش در برابر رژیم جدید شد.
 


این بدون شک یک داستان عالیست که پیش از این بارها گفته شده است. «پابلو نرودا: اشتیاق به زندگی» نوشته آدام فین‌اشتین که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد، یکی از بهترین زندگی‌نامه‌های نوشته شده برای این شاعر اهل شیلی است. نیاز به یک بیوگرافی جدید از این شاعر بلندآوازه چندان حس نمی‌شود و متاسفانه مردی که در قلب این زندگی شخصی و سیاسی پرآشوب است به طرز عجیبی در روایت ایزنر دور مانده است. ایزنر با وجود کار مستمر روی مستندی درباره نرودا و آثار او، تمایل دارد در این بیوگرافی خیلی به موضوع خود نزدیک نشود. نثر ایزنر جز در چند مورد خشک و بی‌روح است و نقد او بر نرودا صریح و با اصطلاحات کلیشه‌ای است که باعث می‌شود خالی و معمولی به نظر برسد.

در نهایت «نرودا: رسالت شاعر» آنطور که امید می‌رفت رضایت‌بخش نیست. با این حال زندگی نرودا همچنان یک منشا جذاب و کارهایش همچنان زنده باقی می‌مانند و جذب نسل جدیدی از خوانندگان توسط یک کتاب نیز به تنهایی برای فهم ارزش بالای آن کافی است.

نظر شما