به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «مشاغل رو به خاموشی» نشان دادن هنرهای دستی کاشان در ساختن ابزارها در اشکال مختلف است. این کتاب پس از دفتر اول با نام «زبان خاموش» منتشر شده است.
نویسنده بر این باور است که شغلهایی که امروز هیچ اثری از آنها دیده نمیشود و رو به فراموشی کامل سپرده شده و آن دسته مشاغلی هم که در حال حاضر وجود دارد و جایگزین قدیماند با استفاده از وسایل جدید تهیه و ارائه میشوند.
در این کتاب پس از مقدمه به چاقوسازی، کلاه مالی، نمدمالی، آهنگری، نعلبندی، قاشق و چنگالسازی، چره سازی، کارت، قداره، قمه، شمشیر، قیچیسازی، دفتینسازی، مسگری، حلبیسازی، سنگتراشی، سید و لوده بافی، حلاجی، لحافدوزی، خراطی، تنور و تابوسازی گلی، نانوایی سنتی، نجاری، تختهکشی، گیوهدوزی، پالاندوزی و گاله و خورجین، قفلسازی، چیتگری، چلهدوانی، قالی بافی، رنگرزی سنتی، بستزنی، بست زدن، حلواپزی، قلمزنی و عصاری از مشاغلی است که در این کتاب به آن اشاره شده است. پایانبخش کتاب ملحقات آمده و همچنین عکسهایی از این مشاغل پایانبخش کتاب را تشکیل میدهد.
در مشاغلی که امروزه به فراموشی سپرده شده سبد و لودهبافی آمده است. در این بخش میخوانیم: «در گذشته که ظروف بزرگ و کوچک پلاستیکی مثل امروزه وجود نداشت، برای حفظ و نگهداری برخی از چیزها ظروف سبذی به کار گرفته میشد. بافتن سبد مهارت مخصوصی میخواهد که با دست و شاخه درخت ارغوان (ترکه) بافته میشد. ترکههایی که از چوب ارغوان (ارغونی) را از اول پاییز تا عید نوروز بریده و جمعآوری میکردند. ارغوان را معمولا در کنار دیوارهای باغ میکاشتند. ترکهها و جوشهای آن را از ته کگف بر میکردند و ریشههای مانده در زمین دوباره برای سال بعد صدها جوش تازه میزد و ترکهها چند برابر میشد.»
در بخش خراطی میخوانیم: «از جمله شغلهای ابتکاری و دستی قدیم، خراطی است؛ فرم و شکلدادن به چوب در تراشیدن آن به طریق دلخواه. خراط هر چوبی را مناسب میدید با تراش آن شکل دلخواه به او میداد. ابزارهای خراط بسیار ساده که معمولا از جنس خشگه و توسط آهنگران ساخته شده بود. از وسایل ساده دیگری هم نظیر زه و کمان و مته و سنگ تیزکن هم استفاده میشد؛ ولی آنچه مهم بود، مهارت و دانایی و خبرگی استاد کار بود در انتخاب چوب و بعد دستهای هنرآفرین او که میتوانست از یک تکه چوب شیء دلخواهی را به صورت ظریف ارائه بدهد.»
گیوهدوزی نیز یکی از شغلهایی بود که در گذشته طرفداران بسیاری داشت اما امروزه نیز گیوه مورد توجه بسیاری از گردشگران ایرانی و خارجی شده است. در این بخش آمده است: «گیوهدوزی از مشاغل پراهمیت سابق بوده و گیوههایی که در این شهر دوخته میشد به نام «گیوه ملکی» شهرت داشتو آوازهاش به همه جا رسیده بود که از گوشه و کنار و شهرهای دیگر به سراغ این نوع گیوه میآمدند. دوختن آن مهارت زیراد میخواست و کاری بود که حوصله و دقت فراوان میطلبید. تخت را که تختکش در اختیار گیوهدوز میگذاشت. او با رویهای که آن هم با دست و نخ و سوزن و قلاب درست شده بود، توسط استاد گیوهدوز به سکل گیوهملکی درمیآمد.»
نویسنده در یکی از بخشهای کتاب به چیتگری پرداخته است: «چیتگری بیشتر روی پارچه متقال یا کرباسی انجام میشد و موارد مصرف آن نیز برای سفره یا رومیزی بود. وسایل کار چیتگر عبارت بود از: قالب، قدح برای درست کردن محلول، میز کار و تکه پارچهای نظیر دستگیره که به مچ خود میبست و پارچهای که روی محلول داخل قدح پهن میکرد. قالب از چوب بود و بیشتر از چوب درخت کوج (زال زالک) درست میشد؛ چون محکمترین چوب بود. قالب از سه تکه چوب درست می شد؛ چون محکمترین چوب بود. قالب از سه تکه چوب درست میشد که چوب آن باید خشک باشد و به این جهت سهتکه بود که تاب برندارد.»
حلواپزی نیز یکی از مشاغل ساده و بیآلایش قدیم بوده که بعضی به آن کار مشغول بودند، سرمدی در این بخش نوشته است: «برخی از افراد از این کسب امرار معاش میکردند. البته خریدار خوب هم داشتند و توده مردم به خصوص بچهها حلوا را مصرف میکردند. حلواپز وسایلی بسیار ساده داشت. ماده اولیه این کار شیره خرما یا شیره کشمش بود و ماده دیگری به نام (چوبه) که به صورت تکههای خرد شده چوب بود و آرد سفید قنادی و نخودچی یا شاهدانه یا مغز پسته. امروزه دیگر آن حلواهای سابق پخته نمیشود و حلورده هم توسط شیرینی پزان و قنادیها درست یم شد و در اختیار مصرفکنندگان قرار میگیرد و باید گفت حلواپزی از جمله مشاغلی بود که امروزه دیگر اثری از آن نیست و کاملا فراموش شده است.»
عصاری و عصارخانه از شغلهایی است که در پایان کتاب به آن پرداخته شده است. در این بخش آمده است: «عصارخانه یک کارگاه روغنکشی سنتی است که در سابق توسط شتر و اسب و... کار میکرد و در حال حاضر به جای استفاده از حیوان از لوازم برقی استفاده میشود. در این کارگاه وسایل خاصی وجود دارد که میتوان از آنها به این ترتیب نام برد. عصارخانه بزرگ در بازار که امروز جز میراث فرهنگی است، عصارخانه حاج سید رضا، عصارخانه حاج فتحالله، عصارخانه حاج نوروز، عصارخانه بابامحب و عصارخانه باباامیر که دیگر اثری از هیچکدام آنها نیست و به مرور ایام خراب شده و به صورت مغازه و منزل درآمده است. تنها دو عصارخانه یکی عصارخانه حاج سید مرتضی و عصارخانه حاج حسن آقا مشغول به کار است که با وسایل امروزی برق و الکتریسته کار میکنند.»
«مشاغل رو به خاموشی» نوشته علیمحمد سرمدی در 113 صفحه به شمارگان 1000 نسخه و قیمت 12 هزار تومان از سوی مهر زهرا (س) منتشر شده است.
نظر شما