فرهنگ امروز/ بهمنیار پورسینا:
برای کسانی که درگیر بازار کتاب هستند، چه نویسنده و مترجم باشند چه ناشر، اینکه صنعت نشرِ ایران درگیرِ مافیا است خبر جدیدی نیست. برخی از ناشران چنان گلوگاههای پخش و توزیع و همین طور چاپ را در چنبره خود گرفته اند که تصور آن دشوار مینماید که روزی را تصور کنیم که بدونِ آنان بتوانیم فضایی سالم در صنعت نشر را تجربه کنیم و برخی از آنان افرادی تأثیر گذار در مطبوعات هم دارند که مثلاً همه صفحات ادبی مجلات روشنفکری را در دست دارد و به هر کسی که در باند آنان نباشد اجازه نفس کشیدن هم نمیدهد و نتیجه این میشود که بسیاری از کسانی که استعدادهای ادبی یا فلسفی یا علمی ایران محسوب میشوند، فقط چون با این یا آن ناشر دوست نیستند یا رابطه ندارند، ناشناخته میمانند،
در حالی که برخی از کسان، که حتی زبان فارسی را درست نمیتوانند بنویسند، به معاریف تبدیل میشوند. وضعیت شبیه زمانی است در چند دهه گذشته که کمپانیهای هالیوودی چنین قدرتی به هم زده بودند و دستِ آخر قوانین ضد تراست بود که چنین مافیایی را جمع کرد.
البته در ایران هم چند سال گذشته وزارت ارشاد تلاشهایی برای مقابله با یکی از این نشرهای مافیایی انجام داد، اما با هیاهوی عمله های مطبوعاتی این انتشارات ماجرا به این تعبیر شد که وزارت ارشاد قصد مقابله با نشرهای مستقل را دارد و برای همین این تلاش به جایی نرسید. البته در امریکا هم صنعت نشر، مانند هالیوود و کمپانیهای آن، همین وضعیت را داشته است، اما موفق شده اند با فعالیتهای مختلفی وضعیت را تغییر دهند. یکی از مهمترین راههای این کار، فعال کردنِ واسطههای حرفه ای بین نویسنده یا مترجم و ناشر است، چیزی که در کشورهای غربی به آن «کارگزار» یا «agent» میگویند.
عملکرد کارگزاران این گونه است که هر کدام از آنان در یک یا چند موضوع خاص تخصص دارند، مثلاً متخصص ادبیات فانتزی یا نمایشنامه هستند، نه این که مثلاً متخصص در «ادبیات» باشند که بسیار گل و گشاد است، و هر کس که کتابی نوشته است یا قصد نوشتن دارد طرح و خلاصهای از کتاب و احیاناَ یکی دو صفحهای از آن را برای آنان ارسال میکند و آنان هم، اگر آن را پسندیدند، چیزهای بیشتری از نویسنده خواهند خواست و در نهایت، اگر گمان کنند که این کتاب «آینده دار» است، با نویسنده قراردادی امضا میکنند و بعد به دنبال پیدا کردن ناشر میروند. مزیتِ این روش این است که اولاً چون یک لایه ارزیابی به انتخاب کتاب اضافه میشود، کیفیت کتابهای منتشره کمی ارتقا پیدا میکند و دیگر هر کتابی منتشر نمیشود و ناشران هم میتوانند با اطمینان بیشتری از کارگزاران امتیاز چاپ کتاب را بخرند.
مزیت بزرگتر اما این است که وقتی صنعت نشر به سمتِ سیستمی شدن پیش میرود، دستِ افراد از تصمیم گیریکوتاه میشود و دیگر چنین مافیای عظیمی که اکنون شاهد آن هستیم به راحتی مجال بروز پیدا نمیکند. وقتی یک لایه نظام مند است که مسئول تصمیم گیری برای انتشار است، دیگر دشوار خواهد بود که یک فرد یا یک ناشر خود به تنهایی بتواند تمام قدرت نشر را به دست گیرد و به دیگر ناشران، یا نویسندگانی که «رفقای» او نیستند مجال تنفس ندهد. در سیستم نشر امریکا و اروپا، ناشران به هیچ وجه کتابی را مستقیم از ناشری برای انتشار قبول نمیکنند و تنها از طریق کارگزار است که این کار انجام میشود.
در چنین شرایطی، نویسنده ای که کارش را یک کارگزار قبول نکرده میتواند به کارگزاران دیگر مراجعه کند و کارش را به آنان عرضه کند و انحصار پذیرش آثار مکتوب از بین میرود. از طرف دیگر، کارگزاران چون به صورت حرفه ای فعالیت میکنند و روابط خوبی با ناشران مختلف دارند، رد حرف آنان برای ناشران دشوار خواهد بود و همین امر به سیستم نظارتی خوبی برای ناشران تبدیل خواهد شد، اگر ناشری بخواهد به چیزی شبیه مافیا نزدیک شود، کارگزاران دیگر ابزارهای فراوانی، مانند رسوا کردن ناشر در مطبوعات تا سندیکاهای مختلف، در اختیار دارند تا از این کار جلوگیری کنند.
چنین سیستمی البته معایب خود را نیز خواهد داشت، مثلاً ممکن است نظام نشر به سمتِ بازاری شدن پیش برود یا کسب سود در این موارد حرف اول را بزند، اما این چیزی است که نقداً در سیستم نشر ایران رایج است و اضافه شدنِ سیستم کارگزاری به صنعت نشر چیزی را عوض نخواهد کرد. علاوه بر این، دستگاههای مسئول میتوانند، از آن جا که این سیستم هنوز متولد نشده است، با وضع قوانینی از همان اول جلوی مافیایی شدنِ این نظامِ جدید چاپ و نشر را هم بگیرند و از همان ابتدا آن را سالم نگاه دارند.
مهر
نظر شما