به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ پادشاهی میسان تا پیش از آغاز قرن نوزدهم میلادی برای پژوهشگران و مورخان ناشناخته بود. در طول قرن هیجدهم میلادی، سکههای چندی در مجموعههای اروپایی وجود داشت که به اشتباه به اشکانیان یا ارمنیها یا باختریها نسبت داده میشدند. در سال ۱۸۱۱ میلادی ویسکونتی موفق شد این حقیقت را ثابت کند که این سکهها به مردمی تعلق دارند که از اواخر قرن دوم پیش از میلاد تا اوایل قرن سوم بعد از میلاد، بیش از ۳۵۰ سال در جنوب غربی ایران و جنوب شرقی عراق، پادشاهی مستقل و توانمندی تشکیل دادهاند. این پادشاهی میسان نام داشت که در برخی منابع آن را میشان نیز نامیدهاند.
پادشاه میسان توانستند آنچنان امنیت و استقراری در سرزمین خود ایجاد کنند که آنجا را به یک منطقه امن تجاری بینالمللی تبدیل کنند و بازرگانان از سرتاسر جهان آن روز از هند گرفته تا جزیره العرب و روم به میسان آمده و معاملات تجاری خود را آنجا انجام دهند. همچنین آنها توانستند وضعیتی به وجود آورند که سلطه و نفوذ خود را تا اقصی نقاط بسط دهند و سکههای آن پادشاهی تا نواحی دوردست در فیروزآباد فارس و در امارات متحده عربی معتبر باشند.
اسکندر مقدونی پس از غلبه بر قدرتهای آن روزگار و برانداختن دولت هخامنشی در سال ۳۳۲ پیش از میلاد، به منظور اداره سرزمینهای تسخیرشده و همچنین اجرای اهداف خود، گروههای مختلف شناسایی را برای بررسی موقعیت استراتژیک و موقعیت تجاری و همچنین بررسی و شناخت راههای زمینی و دریایی به مناطق مختلف گسیل داشت. او نیارخوس را مامور کرد تا در خلیج فارس این کار را دنبال کند و یکی دیگر از فرماندهان خود هیرون را مامور کرد تا در بنادر و سواحل به بررسی و مطالعه وضعیت زندگی مردم بپردازد و گزارشهای خود را تقدیم او کنند.
در یکی از این گروهها، اینسوورث حضور داشت او علاوه بر گزارش ارائه شده به اسکندر مشاهدات خود را در کتاب جداگانهای ثبت کرده است. اینسوورث در این کتاب از میسان سخن گفته که فرمانروای آن یک امیر عرب بوده است. در یکی دیگر از منابع آمده است که اسکندر به هنگامی که به پایتخت میسان، یعنی شهر کرخ پا نهاد، حاکم آن یک امیر عرب بوده است.
این کتاب پس از پیشگفتار و سرآغاز سخن در شش فصل به پادشاهی میسان در عرصه تاریخ، میسان، کرخ، نهرتیری، پادشاهان میسان، اوضاع اجتماعی و سیاسی، اوضاع اقتصادی و فرهنگ و ادب میپردازد.
بخش نخست این کتاب درباره این پادشاهی، یعنی پادشاهی میسان است. این پادشاهی که تاکنون در کتب و متون فارسی از آن سخن به میان نیامده، به مدت نزدیک به چهار قرن در دوران باستان (۱۴۳ ق.م ـ ۲۲۴ م) در جنوب غربی ایران در خوزستان فعلی تا جزیره خارک و به قولی تا فیروزآباد فارس و پهنه خلیج فارس و در آن سوی دریاها تا امارات متحده عربی، قطر حرین، بخشهایی از مناطق شرقی جزیرهالعرب، کویت و جنوب بینالنهرین تا آن سوی رود فرات نزدیک بادیه الشام و در شمال تا حوالی بابل گستره داشت.
اولین پادشاه آن نهتنها پادشاه عیلام را شکست داد و بر آنجا مستولی شد، بلکه بابل را از چنگ سلوکیان خارج کرد. این پادشاهی در طول حیات خود به یک مرکز تجاری و مالی بینالمللی در دوران باستان ارتقاء یافته بود. بازرگانان از اقصی نقاط به آنجا تردد میکردند و کالاها از شرق و بهویژه از هند به آنجا رسیده و از آنجا از طریق تدمریان و نبطیان به سواحل دریای مدیترانه و غرب میرسید. سکههای آنها در پهنه وسیعی از خاورمیانه اعتبار داشت و بازرگانان برای پرداخت تعهدات خود و تعویض سکهها و انجام فعالیتهای مالی و شبهبانکی خود به آنجا میآمدند. در این بخش از کتاب در شش فصل به پادشاهی و پادشاهان میسان، اوضاع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگ این پادشاهی پرداخته شده است.
یکی از بحثانگیزترین و پرمناقشهترین مباحث تاریخ خوزستان در چند دهه اخیر، درستی یا نادرستی نام اهواز یا احواز است. از آنجا که کاربرد صحیح هر کدام از این واژهها با نام خوزستان گره خورده و با توجه به این امر که مطلب از حالت علمی و آکادمیک آن خارج شده و شکل سیاسی به خود گرفته است، اظهارنظر در این خصوص بسیار سخت و دشوار شده و مستلزم دوری جستن از تعصب و بهویژه تعصبات نژادی، قومی و ملی است.
بخش دوم کتاب به پیشینه تاریخی نام اهواز اختصاص دارد و اینکه ریشه نام اهواز چیست؟ و این نام از کجا آمده است؟ قدمت نام اهواز چند هزار سال است؟ اهواز درست است یا احواز؟ نام خوز و خوزیان از چه زمانی مطرح شد؟ خوزیان کیانند و چه رابطهای با عیلامیان دارند؟ مسکن و مأوای عیلامیان و خوزیان کجا بوده؟ اصل و نسب آنها چیست؟ دیدگاه مورخان و جغرافیدانان و سیاحان سدههای نخست هجری درباره خوزیان چه بوده؟ و... و بالاخره اینکه منشأ و ریشه نام خوزستان چیست؟
کتاب «پادشاهی میسان و «اهواز» یا «احواز» در ۲۸۰ صفحه، شمارگان هزار نسخه و بهای ۳۶ هزار تومان از سوی انتشارات اختران منتشر شد.
نظر شما