فرهنگ امروز/ حمیدرضا خالدی
«بزرگترین مانع و مشکل ما در راه مبارزه با کرونا، در خانه نماندن مردم است».... این جملات از سوی وزیر بهداشت در حالی مطرح میشد که شهروندان بسیاری در طول چند روز اول تعطیلی مدارس راهی سفر به شهرهای شمالی شدند که همین در نهایت منجر به بحرانیشدن شرایط استانهای گلستان و مازندران شد. از سوی دیگر در همین روزهایی که هنوز به موعد تعطیلات نوروزی نرسیدهایم مردمی که در خانههای خود ماندهاند مغلوب حسی آمیخته با کلافگی و کسالت شدهاند. برنامههای تلویزیون تکراری است و عموما آنهایی که به شبکههای تلویزیونی داخلی بسنده نمیکنند هم از پای تلویزیون نشستن خسته شدهاند. اگر اهل کتاب خواندن بوده باشند ممکن است این روزها کتاب خواندن هم به ساعات آزاد در خانه ماندن اضافه شده باشد. با این حال از این نکته نباید غافل شد که شاید بزرگسالان بتوانند خود را در خانه سرگرم کنند ولی کودکان که باید جنبوجوش بیشتری داشته باشند در این شرایط کلافهتر و خستهتر میشوند. با این وصف پرسش این است که با تعطیلات نوروزی که قرار است به همین شیوه بگذرد باید چه کنیم؟
در همین حال آمارهای ترافیکی و تردد در مراکز خرید شهرهای بزرگ نشان از آن دارد که برخلاف روزهای گذشته، مردم کمتر در خانهها میمانند و از سر بیکاری، راهی خیابانگردی یا به بهانه فرارسیدن نوروز به مراکز خرید میروند. این درحالی است که کشور با دو موضوع جدی روبروست؛ اول اینکه گفته میشود چرخه ابتلای به ویروس کرونا در ایران در آغاز مسیرش قرار دارد و طی دو هفته آینده شاهد اوجگیری ابتلا به این بیماری خواهیم بود و دوم اینکه در آستانه تعطیلی دو هفتهای نوروز قرار داریم و در خانه ماندن، برای دو هفته حقیقتا کار سختی است آنهم در شرایطی که به نظر میرسد دولت و مسوولان ستاد مبارزه با کرونا، هیچ برنامه خاصی برای اوقات فراغت مردم و تشویق آنها به ماندن در منازل ندارند. به بیانی سوال اینجاست که در شرایط موجود با چه ابزاری باید شهروندان را تشویق به ماندن در خانهها کرد تا کشور از این بحران به سلامت و با کمترین صدمات گذر کند؟ احمد بیگدلی، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی معتقد است که به جای «دستوری» عمل کردن باید فکری اساسی برای سرگرمی مردم در این روزها و بهخصوص ایام نوروز کرد. او با انتقاد از برخوردهای «دستور»ی مسوولان میگوید: اینکه مسوولان بخواهند فقط به صورت دستوری به مردم امر و نهی کنند تا در خانه بمانید و خودشان هیچ سازوکاری را برای سرگرمی و تفریح آنها در نظر نمیگیرند، به هیچ عنوان نمیتواند جوابگوی نیازهای شهروندان باشد. او دلیل بیتوجهی شهروندان به توصیههای دولت در زمینه ماندن در خانهها را ناشی از دو معضل اقتصادی و بیبرنامگی دولت میداند و میگوید: در بعد اقتصادی؛ مسلم است که شهروندان تا زمانی که دغدغه بیکار شدن یا تامین مایحتاج اولیهشان را داشته باشند، نمیتوانند در خانه بمانند. این درحالی است که دولت میتواند به عنوان اصلیترین نهادی که وظیفه تامین امنیت و بهداشت جامعه را عهدهدار است، بیاید و سبد کالایی مشتمل بر مواد غذایی ضروری هر خانواده را تهیه کند و در اختیار آنها قرار دهد تا مردم دغدغه زیادی نداشته باشند. بیگدلی از بیبرنامگی دولت و مسوولان فرهنگی برای سرگرم کردن شهروندان در منازل به عنوان دومین فاکتور بیتوجهی مردم به توصیههای مسوولان یاد میکند و میگوید: اولین سوالی که مطرح میشود این است که اعضای خانوادهها اگر قرار باشد در خانه بمانند باید چطور اوقاتشان را سپری کنند؟ قبلا پدر خانواده هر روز سر کار میرفته، بچهها مدرسه میرفتند و زنان خانهدار هم مشغول امور خانه بودند. ولی در این شرایط وقتی قرار باشد چندین هفته این افراد که هر کدام نیازهای خاص خود را دارند، کنار یکدیگر بمانند، چگونه باید سرگرم شوند؟ این نماینده مجلس با اشاره به تجربه شخصی خودش در طول دو هفته گذشته میگوید: من به شخصه خودم به توصیه وزارت بهداشت، از 5 اسفند در منزل ماندهام و به جز یکی، دو مورد ضروری بیرون نرفتهام. در این روزها بارها از سر بیحوصلگی به تماشای تلویزیون نشستهام ولی واقعیت این است که صدا و سیما هیچ برنامه جذابی ندارد. او همچنین میگوید: مسلم است که وقتی شهروندان از صدا و سیمای خودمان ناامید شوند یا به سمت شبکههای تلویزیونی آنسوی مرزها میروند یا به سوی فضای مجازی کشیده میشوند که در هر دو صورت ما مسوولان با دست خودمان باعث شدهایم تا دشمنان و عدهای سودجو، با استفاده از این فرصت و کمکاری به دست آمده، تمام تلاشهای فرهنگی صورتگرفته برای کشورمان را زیر سوال ببرند! این عضو کمیسیون فرهنگی مجلس این ناهماهنگیها و بیتدبیریها را دلیلی برای بیاعتمادی بیشتر مردم نسبت به مسوولان میداند و میگوید: طبیعی است که وقتی مردم میبینند که از یک طرف گفته میشود بیرون نیایید ولی از طرف دیگر فکری برای تامین اقتصاد و سرگرمی خانوادهها نمیکنند یا وقتی که تنها تدبیر صدا و سیما پخش فیلمهای بیمزه چند دهه قبل باشد، مردم حق دارند که نسبت به مسوولان بیاعتماد شوند و به سایر راههای ارتباطی دل خوش کنند. من اگر جای آقای جهانگیری که مسوولیت ستاد بحران را دارند بودم، به مسوولان صدا و سیما دستور اکید میدادم که در همین فرصت کم چند برنامه جذاب تهیه شود یا با راهکارهای دیگر دستگاههای فرهنگی بسیج شوند و برنامههایی تولید کنند که حداقل چند ساعت وقت خانوادهها را پر و آنها را تشویق به ماندن در منازل کند. همانطورکه در گذشته نیز سریالهایی را داشتیم و هرجایی که بودیم خودمان را به خانه میرساندیم تا آنها را ببینیم. او با انتقاد از عملکرد و رویه صدا و سیما در کجدهنی به شهروندان میگوید: من نمیدانم واقعا این چه لج و لجبازی است که صدا و سیما با مردم میکند؟ چرا با اینهمه نیرو و امکانات به علایق شهروندان و اقشار مختلف جامعه بیتفاوت است؟ چه بسا اگر شهروندان با تلویزیون و رادیو سرگرم شوند به خاطر جانشان هم که شده به فکر سفر به شمال و دور دور کردن در خیابانها نمیافتند.
میرلوحی: احیای سنتها
اما محمد میرلوحی، عضو شورای شهر تهران از منظری دیگر به داستان خانهنشینی نگاه میکند. او با مقایسه وضعیت کنونی زندگیهای آپارتماننشینی با زندگی در خانههای بزرگ گذشته میگوید: تا حدود 20 سال قبل مردم شهرهای بزرگ کشور ما، در خانههای ویلایی زندگی میکردند که هم حیاط داشتند و هم باصفا بودند. اما به یکباره و در کمتر از دو دهه سبک زندگی ما در شهرها به آپارتماننشینی تغییر پیدا کرد. در چنین سبکی، اعضای یک خانواده چند نفره مجبورند در یک خانه 70 – 60 متری و در کنار هم زندگی کنند. طبیعی است که در چنین شرایطی انجام درخواست برای ماندن در خانهها کار دشواری است. او با ذکر اینکه کرونا ضربه سختی به بخش وسیعی از اقتصاد خانواده زده است، میگوید: این ضربه در کنار اخبار رعبآوری که از کرونا منتشر میشود باعث شده تا خودبهخود اعصاب خانوادهها به هم بریزد. در چنین شرایطی نمیتوان انتظار داشت که آنها به آرامی و خوشی، روزها در کنار هم و در یک فضای کوچک زندگی خوشی را تجربه کنند. شاید سادهترین راه برای کمکردن اصطکاکها و ایجاد سرگرمی برای خانوادهها این باشد که رادیو و تلویزیون سبک کاری خود را تغییر دهد و برنامههایی جذاب برای شهروندان پخش کند تا تحمل این قرنطینه خانگی قابل تحملتر باشد. ضمن اینکه برای استفاده بیشتر مردم از فضای مجازی هم باید وزارت مخابرات تدابیری را برای استفاده بهتر و سهلتر و حتی رایگان شهروندان از اینترنت بکند. این عضو شورای شهر با اشاره به آثار روانی ناشی از قرنطینه در ووهان چین میگوید: براساس گزارشهای رسیده، مردم این شهر بعد از اتمام قرنطینه با مشکلات روانی عدیدهای روبرو شدهاند که درمان آنها شاید سالها زمان ببرد. ما باید با استفاده از این تجربه به گونهای رفتار نکنیم که وضعیت روانی جامعه – که امروز هم در شرایط چندان خوبی قرار ندارد – بدتر از این شود. به اعتقاد میرلوحی، در این فرصت بد نیست کمی هم به سنتهای ایرانی توجه بیشتری داشته باشیم. سنتهایی که در آنها مادربزرگها، مادران و پدران برای کودکانشان قصه میگفتند یا با همبازیهای خانوادگی انجام میدادند.
برکات عجیب یک تهدید
گروهی از نویسندگان، متخصصان و هنرمندان با جلوی دوربین قرارگرفتن سعی کردهاند پیامی متفاوت تولیدکنند و مردم را به سوی تطبیق با زندگیای سوق دهند که قرار نیست «قرنطینه» شدن احاطهاش کند. از این جمله «عبدالجبارکاکایی»، «حبیب احمدزاده»، «سیدعلی میرفتاح» و «هادی خانیکی» بودهاند که فیلمهای کوتاه یکدقیقهای از آنها در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی منتشر شده است. عبدالجبارکاکایی، شاعر و ترانهسرا ایجاد وحدت فکری را از دستاوردهای این بیماری میداند و در این فیلم میگوید: به نظرم کرونا برای کشورهای درحال توسعه دستاوردهای مهمی را به همراه داشته است که یکی از آنها ایجاد وحدت فکری بینظیری در بین شهروندان است؛ وحدت رویهای که شاید سادهترین مصداق آن خلوتی خیابانها و سینماها و معابر عمومی بوده باشد. هادی خانیکی، استاد ارتباطات از نگاه دیگری به کرونا و قرنطینه شهرها نگاه میکند. او در این زمینه میگوید: به نظرم مردم در این روزها دارند ابعاد جدید «تنهایی» و شیوه درست برخورد با آن را یاد میگیرند. به عبارتی داریم دوباره به سمت کشف خانه و روابط مبتنی بر خانواده حرکت میکنیم. او به همبستگی بخش پزشکی برای شکست این ویروس اشاره میکند و میگوید: در این روزها شاهد دگردوستی بینظیری بین جامعه پزشکی بوده و هستیم که کمکم میتواند به خانوادهها نیز تسری پیدا کند. برای همین معتقدم که درست است کرونا به ما ضرر زده ولی نمیتواند باعث نابودی ما شود. به قول «سایه» شاعر معروف ایرانی: امید هیچ معجزی ز مرده نیست، زنده باش...
روزنامه اعتماد
نظر شما