به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «ساختن» (انسانشناسی، باستانشناسی، هنر و معماری) در واقع بازگوکننده کل اندیشهها و آرای اوست. اینگلد فیلسوف شهیر انگلیسی با بهرهگیری از اندیشههای عایدگر تلاش میکند رابطه جداییناپذیر انسان و جهان را بازتعریف کند. از دیدگاه او انسان منفرد و منفک از جهان نیست، بلکه «از جهان» و «در جهان» است. تصور قالبی و مرسوم دوران مدرن جایگاه انسان را مسلط و مشرف بر آسمان و زمین نشان میدهد: آسمان بالا و زمین زیر پای انسان. حال آنکه، اینگلد با برهم زدن این قاعده رابطه دیگری را متصور میشود که زمین و آسمان و انسان در موازات هم و به صورت حلقههای یک زنجیره درهمتنیده و با یکدیگر متعامل هستند.
اینگلد در این کتاب رویکرد تفسیرگرای فرهنگی، معنامحور و پدیدارشناسانه از جهان دارد. او به شدت به آموختن همراه با فهمیدن توجه نشان میدهد و به گذار از قالبها، مرزها و دیسیپلنها به سود این نظر که میتوان با ادارک توام با احساس صورتبندی تازهای از پدیدهها ارائه کرد، اشاره میکند. از این رو، انسانشناسی را «ضد دانشگاهترین رشته دانشگاهی» معرفی میکند.
این کتاب در نه فصل تنظیم شده است. شناختن از درون، مصالح زندگی، درباره ساختن یک تیشهمُشتی، در بنا مردن یک خانه، ساعتساز بینا، تپههای دستساط و زمین-آسمان، تنهایی در حال دویدن، دستها حکایت میکنند و خط کشیدن بخشهای گوناگون این کتاب را تشکیل میدهد. ترجمه این اثر برای ایجاد گفتوگو و در گرفتن بحثهای مناقشه برانگیز و ایجادکننده تحرک فکری میان چنین آرایی و محکوم و بیفایده دانستن گفتمانهایی که اراده الهی را نادیده میگیرد مفید است.
انسانشناسی در ذات خود دانشی مستقل و بر پایه درک و شهود مبتنی بر تجربه استو از این رو قلمرسازیهای دانشگاهی را میشکند و در بستری بدون مرز و در گشودگی واقعی به شناخت از درون نایل میآید. اینگلد کتاب ساختن را اثری میداند که در آن به کتابهای دیگر ارجاع نمیدهد، بلکه به جهان ارجاع میدهد. وی به دانشی که از راه تجربه به دست میآید، بهای بیشتری میدهد و مدام به این نکته اشاره میکند که «چطور هدفمند و هوشیارانه بیاموزیم» بنابراین شاید بتوان کتاب ساختن را بیشتر درباره آموختن دانست.
آموختن یعنی فهمیدن در عمل که در نتیجه تعامل میان ادراک، خلاقیت و مهارت پدید میآید. اینگلد برای تببین این ایدهها به تکنیک و تکنولوژی و اراده و عاملیت و متعامل انسان و غیرانسان میپردازد. اینگلد در ساختن بحث فلسفی مهمی درباره اراده و عاملیت دارد. وی معتقد است که مصنوعات و سازههای بشری در تعامل با انسان هستند و تصمیمگیری و انتخاب و کنش انسانی متاثر از مصنوعات است؛ درست همانطور که هر یک از مصنوعات انسانی تابع اراده و تصمیم و کنش و فرهنگ انسانی هستند. اینگلند برای تبیین بحث اراده در ارتباط با ساختن، میان رفتار و کنش تمایز میگذارد و رفتار را امری عام میداند که حرکات غیرانسانی اشیا مانند چرخش زمین را هم شامل میشود اما کنش را صرفا برای ارگانیسم زندهای چون انسان درنظر میگیرد. بدین ترتیب تمامی مصنوعات را در سلطه انسان قرار میدهد.
اینگلند موجودات زنده را بهویژه در بحث تکامل تدریجی از این نظر متحرک میبیند که تحرک از وجود خودشان ناشی میشود و اراده دیگری مافوق آن نیست. بدیهی است که این نظریه با گفتمان دینی که در آن اراده مافوق را به ذات الهی منتسب میکند و علتالعلل همه حرکات و ادراک را خواست خداوند بیان میکند، در تضاد است. بسیاری از دانشمندان و متفکران نادیده گرفتن اراده مافوق انسان یعنی اراده خداوند را در اندیشههای اینگلند مورد انتقاد قرار دادهاند.
اینگلند مینویسد: «این کتاب ریشه در رشته انسانشناسی دارد. انسانشناسی این ضد دانشگاهترین رشته دانشگاهی، خارج از حیطه نهادهای آموزشی و پژوهشی که متخصصان این رشته بیشتر زندگی کاری خود را در آن میگذرانند حمایت نمیشود. با این حال همزمان که رد بخش عمده انسانشناسی وقف به مبارزه طلبیدن دعاوی بنیادی معرفتشناسانهای میشود که پایه مشروعیت دانشوران درون فضای دانشگاهی را میسازد، همزمان هم بر تایید اعمال آنها ادامه میدهد.»
وی در جایی دیگر میگوید: «اگر بپذیریم که هدف نهایی انسانشناسی نیست بلکه دگرگونخواهی است بر ما حکم است که این دگرگونخواهی را همان طور که از گذشته دریافتش کردهایم به آینده برسانیم. دگرگون کردن خود چه ارزشی خواهد داشت. اگر در خود تمام شود؛ اگر خویشتنها متقابلا به دگرگونی دیگران و جهان ادامه ندهند. درس دادنِ انسانشناسی همان عمل به انسانشناسی است؛ عمل به انسانشناسی یعنی درسدادنِ آن.»
کتاب «ساختن»(انسانشناسی، باستانشناسی، هنر و معماری) نوشته تیم اینگُلد با ترجمه مریم پوراسماعیل در 320 صفحه و قیمت 50 هزار تومان از سوی نشر فرهامه منتشر شد.
نظر شما