فرهنگ امروز/ محمدحسن خدایی
تذکار اخلاقی نولان در فیلم «تنت» در رابطه با نسبت اکنون ماست با آیندگان.گویی خبط و خطای امروزی ما میتواند زندگی آنان را چنان به مخاطره افکند که اگر امکان سفر در زمان برایشان مهیا شود، بیدرنگ به دوران ما رجعت کرده و مقابل زیادهخواهیهای ما قیام کنند. «تنت» به زمان میپردازد و امکان جابهجایی در آن. از یاد نبریم که سفر به گذشته یا عزیمت به آینده، تمنایی است محال برای فراروی از زمان حال. سینما به میانجی تکنیک و روایت، یکی از مهمترین عرصههای تحقق تمناهای ناممکن در باب سفر در زمان است و صدالبته کارگردانی چون کریستوفر نولان یکی از تکنیسینهای چیرهدست آن. در «تنت» گویی زمان «حال» به تعلیق درآمده،گذشته و آینده به انقیاد کشیده شده و نیروهای خیر و شر در مبارزهای دایمی، مدام در حال سیر و سلوک میان گذشته و آیندهاند. امروزه دوران تفوق انواع هراسها و فجایع است و سینما همچون سازوبرگ ایدئولوژیک دولت، سعی دارد امیدبخش باشد. «تنت» بازتابدهنده هراس انسان مدرن از تروریسم دولتی و وحشت از نیروهای اهریمنی شبهدولتی است. با قهرمانی کم وبیش شبیه ما که علیه نیروهای شر، دست به کنش میزند و راهی برای نجات بشریت میجوید. بار دیگرگویا جنگ سردی به راه افتاده که ارزشهای لیبرال دموکراسی غرب را نشانه رفته، گذشته، حال و آینده را به هراسی دایمی بدل کرده و ضرورت اقدامی عاجل رایادآور شده است. شروری که به سلاح هستهای دستیافته و در پی ویرانی ما در قامت یک هیولای انزواطلب روسی پدیدار شده. مردی اقتدارطلب با بازی کنت برانا که لهجه روسی دارد و ماندن در حاشیه و نفس کشیدن در سایه را ترجیح میدهد. یک آنتاگونیست مرموز که از دل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بیرون آمده و بنبست سوسیالیسم واقعا موجود، این فرصت طلایی را برای او ممکن کرده که به تدریج تشکیلات مافیایی خویش را شکل دهد و در بازار زیرزمینی مواد هستهای، جولان دهد و در سیاست بینالمللی تاثیرگذار باشد. نمونهای مثالزدنی از کسی که در زمان مناسب یعنی فروپاشی شوروی در مکان مناسب یعنی استالسک-12 یا همان روستای کوچک اما غنی از مواد هستهای دوران کودکی حاضر میشود و با کسب منابع کمیاب ثروت، منزلت و قدرت، دولت- ملتها را به چالش میکشد. مرد مافیایی روس که سیتور نام دارد در پی انتقام گرفتن از زندگی است. انتقامی کینتوزانه که وقتی به این واقعیت تلخ آگاه میشود سرطان تمامی وجودش را فرا گرفته، میخواهد جهان را با خود به نابودی بکشاند. این مرد پرقدرت روس که در زندگی و عشق ناکام مانده، خود را همچون پروردگاری میداند که رسالتش انهدام بشریتی است که اینچنین غرق درتباهی شده. سیتور یادآورگرایش به بنیادگرایی در عصر پساصنعتی است که نیهیلیسم و آرمانخواهی را توامان باور دارد. اما تئودیسه پیشنهادی نولان در مقابل این شرور از طریق یک مامور اطلاعاتی که سیاهپوست است ممکن میشود. مردی که در رعایت آدابدانی فرادستان جامعه استعداد چندانی ندارد اما میتواند با مهارت و فداکاری یک انسان وظیفهشناس عمل کند و حتی فرادستان را هم در نهایت نجات دهد. اوکسی است که میل اش را آشکار نمیکند و گویی به مثابه یک کشیش پاکدامن، وظیفه دارد جهان را از لوث وجود اهریمن پاک کند. حتی رابطه دوستانهای که با «کت» همسر زیبا و مغموم سیتور برقرار میکند حاوی خویشتنداری و عدم ابراز هر نوع میلورزی تنانه است. یکی از همان ماموران مسوولیتشناس که ایمان دارند برای نجات جهان از تروریسم هستهای باید نوع بشر را دوست داشت وگرفتار عواطف فردی همچون عشق به یک زن نشد. نولان نشان داده که تمایلی به روایت زندگی روزمره ندارد، در عوض او عاشق زندگی قهرمانی است. برای او «زندگی آنگونه که هست» اهمیت چندانی ندارد بلکه «زندگی آنگونه که باید باشد» واجد ارزش است. «تنت» ذیل همین میل به زندگی قهرمانی معنا مییابد تا ملال زندگی روزمره ما را از پا درنیاورد. بیجهت نیست که زیباشناسی بصری فیلم مملو از چشماندازهای زیبا، مناظر شهری پرطمطراق و طبیعت دلفریب است که نیروهای خیر و شر درگوشه وکنار آن مشغول نبرد و زورآزمایی هستند. شاید هالیوود مانند خود نولان اعتقاد دارد که این عظمتطلبی و قهرمانپروری میتواند بیش از هر نیرویی علیه انواع شرور جهان دست به کنش بزند و درنهایت پیروز شود. برای نجات جهان به اخلاقیات قهرمانی احتیاج است تا بتوان دل به دریا زد و شجاعانه جنگید. نولان از مسیرهای سهلالوصل امتناع میکند و چه در نگارش فیلمنامه و چه درکارگردانی ایدههایش همچون قهرمانانی که میآفریند، قهرمانانه عمل میکند و سختترین گذرگاهها را برمیگزیند. در جهان پیچیدهای که او روایت میکند، علم و شبهعلم به خدمت گرفته میشوند تا منطق اعجابآور نولان را موجهسازی کنند. جهان نولان بیش از آنکه بر الهیات متکی باشد، محصول فیزیک، ریاضیات و احتمالات است. گویی در«تنت» زندگی قهرمانی در غیاب تکنولوژی و فقدان نظریههای علمی، آنچنان بختی برای ادامه یافتن نخواهد داشت. آخرین فیلم نولان، تلاشی است بیوقفه برای تعینبخشی به فرضیات علمی. همان نظریههای فیزیک و ریاضیات که میتوان روی کاغذ و داخل لابراتوار اثباتشان کرد اما در زندگی روزمره به نظر دستنیافتنی هستند. نولان با پشتکاری مثالزدنی با بودجهای 200 میلیون دلاری و بهکارگیری انواع و اقسام معادلات پیچیده علمی در پی به تصویرکشیدن امور به ظاهر ممکن اما در حقیقت ناممکن است. در اینجا با زورآزمایی امور واقع با امور تحققنیافته هستیم. مسائلی چون سفر در زمان، مواجهه با بدن خود در دیگر زمانها، میل به تغییر دادن سرنوشت و حتی به چالش کشیدن اتفاقاتی که در گذشته یا آینده افتاده و ادعا میشود برگشتناپذیرند. انتخاب فرمال و استراتژی محتوایی نولان که مداخله درگذشته و آینده را ضرورت میبخشد، افشاگر ناخودآگاه سیاسی اوست. اینکه میتوان زمان را تحت کنترل درآورد و رنجهای گذشته را التیام بخشید و هراسهای آینده را خنثی کرد، نشان از کنش قهرمانی است که نولان بشارت میدهد. میدانیم که زمان در سرمایهداری به امری قابل سنجش تبدیل شده که باید امورات جامعه را چنان تنظیم کند که در خدمت انباشت ثروت باشد. نولان با معکوس کردن جریان زمان، آینده را به حال میکشاند و این روند خطی و تقویمی را مختل میکند. اما نکته اینجاست که ذهن انسان مدرن با تمامی پیچیدگی این دوران، دوست دارد زمان را خطی ادراک کند و هر نوع بههمریختگی زمانی، اگر که نتواند منطق درونی خویش را مستدل کند به امری مبهم، پیچیده و متکلفانه بدل میشود. در واقع صحنههایی که مامور امنیتی سیاهپوست به آینده یا گذشته میرود و تلاش میکند حوادث و وقایع را تغییر دهد، روایت چنان پیچیده میشود که به راحتی نمیتوان روابط تودرتو و شبکهای را فهمید. برای همین نولان تماشای فیلم را در سینما ترجیح میدهد به پلتفرمهای دیگری که در آنها امکان توقف و مرور دوباره فیلم وجود دارد. نمایش «تنت» در سینما تداوم حسی و روایی فیلم را تضمین کرده و مخاطبان تنبل را گرفتار نوعی از وجدان معذب میکند. هر چه هست در دوران همهگیری ویروس کرونا، در همان دقایق هراس همگانی، این فیلم توانسته بار دیگر چالشی باشد برای تامل در رابطه با زندگی کنونی بشر و تاثیراتی که بر آیندگان خواهد داشت. رویایی امریکایی در روایت نولان با آنکه فیصلهبخش است اما به تمامی رهاییبخش نیست چراکه وضعیت اسفناک سیاره زمین هر لحظه مستعد فاجعهای است که انسان نقشی اساسی در آن بازی میکند. دیگر خود نولان هم به این نتیجه رسیده که قهرمان دوران ما نه با توانایی که از قضا با ناتوانیهایی که دارد برای نجات ما خواهد آمد. «تنت» در نهایت این را متذکر میشود که دیرزمانی است دوران ابرقهرمانان دوستداشتنی و همه فن حریف به سر آمده.
روزنامه اعتماد
نظر شما