آینه در برابر خورشید
دیدار و شناخت زندگی استاد دکتر احمد مهدویدامغانی
سیدحسین حسینینورزاد، سیدمحسن علویزاده
ناشر: نی
تعداد صفحه: ۴۳۶ صفحه
قیمت: ۹۸ هزار تومان
نظری در آینه در برابر خورشید
فرهنگ امروز: مهدی فدایی مهربانی؛ استادیار دانشگاه تهران، آینه در برابر خورشید روایت زندگی پرفرازونشیب استاد احمد مهدویدامغانی است که توسط اساتید محترم جناب آقایان دکتر سیدمحسن علویزاده و دکتر سیدحسین حسینینورزاد مصاحبه و به رشتۀ تحریر درآمده است. من استاد احمد مهدویدامغانی را ابتدا با تصحیح «کشفالحقایق» عزیزالدین نسفی شناختم. عبارات ابتدایی مقدمۀ آن اثر نشان میداد دانشی عمیق در پس آن سطور نهفته است. بعدها آثار دیگر ایشان را شناختم تا اینکه دوستی عزیز این کتاب را به من معرفی کرد؛ عنوان کتاب، کار دکتر شفیعیکدکنی است و همو در مقدمه کتاب نوشته که احمد مهدویدامغانی برجستهترین فرانسهدان ایران، دارای تسلطی حیرتآور بر زبان عربی، دارای ایمانی خدشهناپذیر، منتقد فیلم در سطح جهانی و کسی است که تمام رمانهای بزرگ عالم را خوانده است! او میگوید: «درست نیست، بگوییم کسی را دربست قبول داریم، اما من مهدوی را دربست قبول دارم... این کتاب را گاهی با اشک شوق خواندهام!»
این گواهی بر بزرگی نام مهدویدامغانی از جانب استادی است که خود بزرگ و مرجع است. میتوان گفت همۀ بزرگان بر بزرگی او شهادت دادهاند و شاید این بدان جهت است که از اساتید نامآور قرن ماضی کمتر کسی است که مهدویدامغانی محضر او را درک نکرده باشد و شاگردان او نیز بر قلههای علم نشستهاند. او در دانشگاه تهران جزو برترین اساتید و در دانشگاه هاروارد و پنسیلوانیا باعث رونق آن مراکز بوده و فرزندانش نیز همچون خودش در اوج هستند. دانشگاه هاروارد مقام علمی مهدویدامغانی را درک کرده بود و ازاینرو، او جایگزین پروفسور آنهماری شیمل شد که در آن دوره بازنشست شده بود و استاد مهدوی دروس مولانای ایشان را ادامه دادند.
با همۀ این دستاوردها، او زلال و آزاده است. در طول مطالعه کتاب مدام این بیت حافظ به ذهنم میآمد: «غلام همت آنم که زیر چرخ کبود / ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است»
اما آنچه فراتر از همۀ این توصیفات در شخصیت او از کسانیکه با او حشرونشر داشتهاند یا نوشتهاند، میفهمم، تواضع، تواضع، تواضع و بعد صدق و خلوص و زلالبودن عجیبی است که در وجودش ملکه شده است. این صدق و خلوص در بیست دیداری که مصاحبهکنندگان محترم با استاد مهدوی داشتهاند نیز انعکاس یافته است. کتاب درمجموع حاصل بیست جلسه مصاحبه است که در مقابل بیست فصل از کتاب تنظیم شده است. استاد مهدوی با حافظۀ محیرالعقول خود تمام وقایع زندگیاش از دوران کودکی تاکنون را سالبهسال ذکر کرده و شرح داده است؛ در بسیاری از مواقع، تاریخ دقیق حتی به روز و ماه نیز ذکر شده است. پس از این بیست فصل، بخشی با عنوان «در معرفی استاد» به قلم محمدباقر مهدویدامغانی آمده که معرفی مختصر و خوبی از زندگی و دستاوردهای علمی استاد است و سپس بخشی جذاب و خواندنی به قلم دکتر فریده مهدویدامغانی است؛ دختر دانشمند و بزرگوار استاد که بهزعم حقیر چهبسا اگر بیشتر از آن بیست جلسه در معرفی شخصیت دکتر مهدوی نقش نداشته باشد، قطعاً کمتر نخواهد داشت.
مزیت «آینه در برابر خورشید» آن است که بیش از آنکه کتابی باشد که وسعت دانش مهدویدامغانی را نشان دهد، وسعت روح و شخصیت آن بزرگوار را نشان میدهد؛ و این متاعی است کمیاب در دانشگاه کنونی. من همواره معتقد بودم و هستم که هنوز دانشجویان ما پیش از خواندن کتب و ازبرکردن مطالب پراکنده، باید به شیوۀ قدما «آداب المتعلمین» بخوانند. موضوع صرفاً ادبِ علمآموزی نیست، موضوع آن است که فهم حقیقت با ازبرکردن مطالب تفاوت دارد. تحقیق (حقجویی و حقیقتجویی) اساس کار محقق (حقجو و حقیقتجو) است و درک آن میسر نخواهد شد مگر با فهم این نکته که یافتن حقیقت در گرو نحوۀ خاصی از حضور در جهان، مراوده با مردم و مواجهه با ساحت علم و معلم است. آدابالمتعلمین، ادب تعلم و علمآموزی است و این چیزی است که ما در دانشگاه ازدست دادهایم. استاد مهدویدامغانی در تمام این بیست مصاحبه بهخوبی این نکته را مورد تأکید قرار داده و در زندگی خود نیز به کار بسته است. این روحیۀ استاد، با تواضع بینظیر او عیانتر شده است. شاید خواننده ابتدا تعجب کند که چرا یک دانشمند برجسته، استاد بهترین دانشگاههای جهان و مرجع بسیاری از دانشمندان در ابتدای هر مصاحبه بگوید من هیچ نیستم و ارزش مصاحبه ندارم! اصلاً استاد اولین مصاحبه را با این بیت از فخرالدین عراقی آغاز میکنند که:
من هیچکسم، هیچکسم، هیچکسم / وز هیچکسان نیز بسی باز پسم
آن لحظه که افتد نفس اندر نفسم / هان! ای کس بیکسان، به فریاد رسم
در طول متن شما همین روحیه را میبینید؛ مثلاً بااینکه استاد شفیعیکدکنی ایشان را بزرگترین فرانسهدان ایران میداند، ایشان در دیدار سوم خود میگویند: «چهار کلمه فرانسوی میدانم»؛ یا در مورد آیتالله سیستانی که در مشهد همدوره و همکلاس دوره کودکی ایشان بودهاند، در پاسخ به اینکه آیا شما بزرگترید یا ایشان (استاد مهدویدامغانی متولد شهریور ۱۳۰۵ و آیتالله سیستانی متولد مرداد ۱۳۰۹ هستند)، با نهایت احترام به ماجرای پرسش از ابنعباس اشاره میکنند که از او پرسیده بودند: «تو بزرگتری یا برادرزادهات محمد؟» ابنعباس پاسخ داده بود: «رسولالله اکبرُ مِنی و مِن کُل الخَلق... رسولالله از همه بزرگتر است؛ او اکبر است و من اسنام. (سنم زیادتر است)»
یک نکته در شخصیت استاد مهدویدامغانی، حضور در خانواده و محیطی اهل علم است. اگر بخواهیم اساتیدی که ایشان محضر آن بزرگواران را درک کردهاند نام بریم، قطعاً نیازمند شرحی مطول است. همینقدر بگوییم که ایشان حتی بعد از آنکه در دانشگاه مادرید و دانشگاه تهران استادی مبرز بودند، در محضر اساتید بزرگ زانوی ادب میزدند. در میان اساتید شاید میرزا مهدی اصفهانی در میان اساتید حوزوی و استاد فروزانفر در میان اساتید دانشگاهی که او را استاد استادان استادان استادان کنونی میخواند، نقشی بیبدیل داشتهاند. شاید نقش میرزا مهدی اصفهانی در گرایشات فکری استاد مهدویدامغانی که تا حدودی او را به اصحاب مکتب تفکیک نزدیک میکند، پررنگ باشد؛ اما درعینحال، ایشان دانش وسیعی در علوم عقلی دارند و دَعب کلی ایشان نوعی درک عاشقانه از دین است؛ همانطورکه در ابتدای دیدار پنج اشاره کردهاند که معرفت الهی در حوزۀ عقل نیست، بلکه در حوزۀ عشق است.
کتاب به لحاظ تاریخی نیز سندی قابلتوجه است. ارتباطات استاد مهدوی با کانون نشر حقایق اسلامی و محمدتقی شریعتی در مشهد، ارتباط ایشان با مکتب میرزا مهدی آشتیانی، توصیف ایشان از اتفاقات دوران پهلوی نظیر کودتای ۲۸ مرداد، ارتباطات ایشان با دربار و نیز توصیف ایشان از شخصیت مستبد محمدرضاشاه جالب توجه است.
محدودیت نگارش متن در معرفی این کتاب اجازه نمیدهد بیش از این کلام را اطاله دهم؛ اما خواندن این کتاب را به دوستان اهل کتاب توصیه میکنم. بیان شیوا و روحیات لطیف استاد مهدویدامغانی هر خوانندهای را با خود همراه میکند. من معتقدم آنچه تمام این دستاوردهای علمی را میسر کرده است، همان خلوص، صداقت و کمال ادب است.
نظر شما