به گزارش فرهنگ امروز به نقل از روزنامه ایران کامران فانی در یادداشتی نوشت:
نخستینبار را که با شادروان استاد محمدتقی دانش پژوه، یکی از برجستهترین چهرههای نادر و کم نظیر روزگار ما، در مرکز نشر دانشگاهی آشنا شدم هرگز فراموش نمیکنم. مهرماه ۱۳۶۲ بود، بتازگی در مجله نشر دانش مقالهای در معرفی کتاب العبارئ (قضایای منطقی) فارابی که پروفسور زیمرمان آن را به انگلیسی ترجمه کرده و با مقدمه و حواشی مفصل منتشر کرده بود نوشته بودم. استاد با خوشرویی بسیار از این مقاله تعریف کرد و بنده را تشویق نمود و سپس با نوعی شور و شیفتگی از علاقه خود به این کتاب سخن گفت و اینکه مدتی است در پی اصل این کتاب بوده و خواستند که آن را مدتی در اختیار ایشان بگذارم که امتثال امر کردم. از مدتها پیش با نام و آوازه استاد دانشپژوه و آثارش آشنا بودم و اینکه خوشحال و خوشوقت بودم که از نزدیک با ایشان همسخن شدهام. چه موهبتی بالاتر از این.
استاد دانشپژوه را همگان بهعنوان فهرست نویس و فهرستنگار نسخ خطی میشناسند. شادروان استاد ایرج افشار که خود از برجستهترین فهرستنگاران نسخ خطی بود در این باره میگوید که اغراق نیست اگر گفته شود که دانش پژوه رقمی نزدیک به صد هزار نسخه خطی را یکبهیک دیده و بررسی کرده و آنها را که شایسته معرفی دانسته در مقالهها، فهرستها و مقدمههای خود بیتابانه شناسانده است و از این نظر در سراسر جهان خاورشناسی بیهمتا و ممتاز است. نظر استاد افشار البته مقبول همگان است و امروزه هم هر جا سخن از استاد دانشپژوه به میان میآید همین نظر ابراز میشود. اما این فقط یک جنبه وجلوه از شخصیت او بود، البته جنبهای بسیار مهم که استاد قسمت اعظم وقت و کار خود را وقف آن کرد و من هم در اینجا به آن نخواهم پرداخت و میکوشم به جنبه دیگری از شخصیت او بپردازم که چهره مغفول مانده اوست و از آن کمتر سخن گفته شده و کمتر شناخته شده است. گویی استاد حیاتی دوگانه داشت: بیرونی و درونی، ظاهری و باطنی. این جنبه مغفول مانده عشق و شور و شیفتگی او به فلسفه و منطق بود. میکوشم در اینجا بهجای آنکه از دانشپژوه نسخه شناس بگویم، از دانش پژوه فیلسوف و فلسفه پرداز یاد کنم. البته استاد افشار هم به این جنبه اشاره میکند و دلبستگی او را به فلسفه و متون فلسفی بیشتر از هر چیز دیگر میداند. اما گذرا از این نکته میگذرد، شاید چون میانهای با فلسفه و علاقهای به فلسفه پردازی نداشت. بسیاری از بزرگان ما، صاحبنظرانی که بویژه در حوزه زبان و ادبیات و تاریخ به تحقیق، تتبع میپرداختند اعتقادی به فلسفه نداشتند، فلسفه پردازی را امری تفننی و غیرجدی میدانستند که راه به جایی نمیبرد. علامه قزوینی، صدر محققان جدید ایران، هیچگونه دلبستگی به فلسفه نداشت. مرحوم مجتبی مینوی هم همینطور. مرحوم دکتر سید جعفری شهیدی واقعاً ضد فلسفه بود. مرحوم احمد آرام با اینکه چند کتاب فلسفی هم ترجمه کرده بود، آشکارا ضد فلسفه بود. دانش پژوه در حلقه دوستان خود براستی تنها بود. برای او فلسفه، مسائل فلسفی، دغدغههای فلسفی براستی امری اصلی و اساسی بود. آنتوان چخوف نویسنده روسی که شغل اصلیاش پزشکی و طبابت بود یکبار گفته بود: طبابت همسر قانونیام است، اما ادبیات معشوقم است. شاید در مورد مرحوم دانشپژوه هم بتوان گفت: فلسفه معشوق او و نسخه پژوهی همسر قانونی او بود.
استاد دانشپژوه مقدمات فلسفه و علم منطق را نخست در زادگاهش آمل نزد استادان چند تحصیل کرد و سپس به تهران آمد و محضر بسیاری از مدرسان برجسته فلسفه را درک کرد، از جمله میرزا مهدی آشتیانی مدرس بزرگ و صاحبنام، میرزا طاهر تنکابنی شاگرد میرزا ابوالحسن جلوه، سید کاظم عصار و جز آن. در قم نیز بویژه از محضر میرزا هاشم آملی بهرهبرد ولی اصولاً فردی خودآموخته بود، بویژه فلسفه غرب را پیش خود و با خواندن دو کتاب مهم «دوره فلسفه» سهآی و «مکاتب فلسفی» پل ژانه آموخت. در حوزه فلسفه بخصوص شیفته علم منطق بود. استاد دانشپژوه در حوزه تاریخ منطق در جهان اسلام یکه و یگانه بود، آرزو داشت روزی بتواند تاریخ منطق را بنویسد. در واقع هیچکس نه تنها در ایران بلکه در جهان شایستگی و قابلیت او را نداشت. کار نگارش مقالات در موضوع و مباحث فلسفی و منطقی و کلاسی را در مجلههای جلوه، دانشنامه، مهر و دانش آغاز کرد و از آن پس به تصحیح و چاپ متون فلسفی، همراه با مقدمههای مفصل و مبسوط پرداخت. در اینجا اجمالاً به چند اثر مهم و ارزشمند او در حوزه فلسفه و منطق میپردازم.
همان طور که گذشت عشق و علاقه استاد بخصوص به علم منطق در جهان اسلام بود. هرچند درباره منطق در غرب و شاید برای نخستین بار منطق در هند و چین نیز قلمفرسایی کرد. مهمترین اثری منطقی او گردآوری، تصحیح و چاپ آثار منطقی فارابی بود که در ۳ جلد ضخیم به نام «منطقیات» انتشار یافت. فارابی بنیانگذار منطق در جهان اسلام است و هیچ منطقدانی اصالت و نوآوریهای او را ندارد. اثر دیگر او تصحیح و چاپ کتاب منطق «تبصره» اثر ابنسهلان ساوی به زبان فارسی است، همراه با مقدمهای مبسوط درباره سیر منطق از قدیم تا قرن هفتم هجری. در میان آثار منطقی که استاد دانش پژوه برای نخستین بار به چاپ آن اقدام کرد، «منطق ابن مقفع» بود که به زبان پهلوی در عصر ساسانی تألیف شده بود و ابن مقفع آنرا از پهلوی به عربی ترجمه کرد و قدیمیترین کتاب منطق در جهان اسلام است. یکی از آثار مهم استاد چاپ کتاب «نزهئالارواح» شهر زوری درباره تاریخ فلسفه بود، همراه با مقدمهای مفصل درباره سیر حکمت در جهان باستان و صدر اسلام. رسایل اخوان الصفا همواره مورد علاقه استاد بود. او ترجمه فارسی این کتاب را تحت عنوان «مجمل الحکمه» تصحیح و طبع کرد، باز هم با مقدمهای مفصل درباره اندیشههای این نحله فلسفی- کلامی- چاپ کتاب «نجات» ابن سینا باز هم به مقدمهای بیش از ۲۰۰ صفحه از شاهکارهای استاد است. کلاً آثار فلسفی و منطقی مرحوم دانشپژوه در شناساندن کارهای ارسطو، فارابی، ابن سینا، ابن رشد، غزالی، ناصرخسرو،خواجه نصیر،بابا افضل تا ملاصدرا و بسیاری دیگر همواره اعتبار خود را حفظ میکند و مرجع محققان و پژوهشگران خواهد بود.
یکبار از استاد دانشپژوه پرسیدم آیا ترجیح میداد نسخه پژوهی نامآور باشد یا فلسفه پژوهی گمنام. با لبخند گفت: اینها دو بال مناند که با هر دو میتوانم تا هر کجا که بخواهم پرواز کنم. یاد و خاطره مهرآمیزش هرگز فراموش نمیشود.
نظر شما