فرهنگ امروز/ آبتین محبتی: روانکاوی تکنیکی است مؤثر برای درمان برخی بیماریهای روانی (رواننژندی) که اولبار توسط دو پزشک اتریشی به نامهای زیگموند فروید و یوزف برویر ابداع شد. پس از مدتی برویر همکاری خویش را با فروید پایان داد و از آن به بعد فروید خود به تنهایی طلایهدار بسط و تکامل روانکاوی گشت. مبنای روش مذکور گفتوگو با بیماران رواننژند بود که طی آن در ابتدا از هیپنوتیزم استفاده میشد، اما بعدها هیپنوتیزم جای خود را به «تداعی آزاد» سپرد. بهزعم فروید غریزهی جنسی مهمترین فراران[1] آدمی است و سرکوب آن در دوران کودکی عامل اصلی ایجاد رواننژندی میشود. چنانکه وی معتقد است: «عقدهی ادیپ مولد همیشگی اضطراب و همواره تکرارکنندهی آن در خلال زندگی باقی میماند» (استافورد کلارک، 137:1388) و «در میان علل مولد بیماریهای عصبی، عوامل جنسی نقشی مهم و نزدیک به مبالغهای بازی میکند» (فروید، 101:1368). همچنین فروید بر این عقیده بود که «منشأ اخلاق، مذهب، جامعه و هنر عقدهی ادیپ است» (استافورد کلارک، 202:1388).
به اختصار نظریات فروید را میتوان اینگونه توصیف کرد: «روانکاوی در واقع نظریهی پویا و جامعی است که توسط فروید به منظور تحلیل شخصیت آدمی، انگیزش، رؤیاها و خطاهای او عرضه گشت. نظریهی او مبتنی بر این فرض است که انگیزهها بهوسیلهی لیبیدو تعیین میگردند و ظهور و بروز آنها بهوسیلهی ناخودآگاه کنترل میشود» (فرهنگ روانشناسی مک میلان، 1995). تأثیر زیگموند فروید در پیدایش و گسترش روانکاوی چنان است که وی را به پاس خدمات شایان توجهش در ردیف افرادی چون داروین، کپرنیک، نیوتن، مارکس و انیشتین دانستهاند (استافورد کلارک، 14:1388).
آنچه این نوشتار بدان میپردازد نه نقد نظریات و دیدگاههای فروید از منظر صدق و کذب، بلکه بررسی آن از جهت علمی[2] بودن یا نبودن بر اساس ملاک تمییز کارل پوپر یعنی اصل ابطالپذیری گزارههای علوم تجربی است؛ به دیگر سخن، نقد روانکاوی از منظر واقعنمایی نیست و صرفاً کاوشی است در باب ابطالپذیر بودن روانکاوی به معنای پوپری آن. شایان ذکر است که علمی بودن لزوماً به معنی صحیح و استوار بودن و غیرعلمی بودن نیز الزاماً به معنای نادرست، سخیف یا بیمعنا بودن نیست؛ بهعنوان نمونه این گزارهی ریاضیاتی که «حاصلضرب 2 در 2 برابر با 4 میشود» صحیح است، لکن جزو قلمرو علوم تجربی به شمار نمیآید و از آنسو «قانون بقای جرم» و نظریهی «فلوژیستون» علیرغم علمی بودن، مدتهاست کذبشان عیان شده است.
شرح ابطالگرایی
ازآنرو که ابطالگرایی عموماً در برابر اصالت استقرا یا به تعبیری استقراگرایی مطرح شده است، میبایست پیش از پرداختن به ابطالگرایی نگاهی گذرا به اصل اصالت استقرا انداخت. پیروان این نحله در فلسفهی علم معتقدند که «پژوهش علمی عبارت است از تعمیم استقرایی نتایج مشاهدات و آزمایشها» و «یک قانون یا نظریهی علمی زمانی موجه به شمار میآید که شواهد موافق آن با الگوی استدلال استقرایی مطابقت نمایند» (لازی، 174:1385). به دیگر سخن، قائلان به این مشرب فکری معتقد به «اثباتپذیری» گزارههای علوم تجربی بر مبنای استقرا میباشند. در برابر این دیدگاه، کارل پوپر اصل «ابطالگرایی» خود را مطرح میکند، به عقیدهی وی گزارههای علمی اثباتپذیر نیستند اما ابطالپذیرند، چنانکه میگوید: «مسلم است که ملاک من در تجربی یا علمی شمردن دستگاهی از گزارهها تن دادن آن دستگاه به آزمون تجربی است، بدینترتیب، این معنا به ذهن میآید که به عوض اثباتپذیری، ابطالپذیری دستگاهها را معیار تمییز بگیریم».
بهعبارتدیگر، «هر دستگاه علمی تجربی باید در تجربه قابل ابطال باشد» (پوپر، 56:1384)؛ لذا به اعتقاد پوپر جهان علم، جهان درخواست فرضیههای بسیار ابطالپذیر و به دنبال آن جهد و جهاد برای ابطال آنهاست. به قول وی: «بنابراین، من میتوانم با خرسندی بپذیرم که ابطالگرایان مانند خودم تلاش برای حل مسئلهای درخور اعتنا را با حدسهای متهورانه، حتی اگر سریعاً غلط از آب درآیند، بیشتر توضیح میدهند تا تقریر یکسری بدیهیات نامربوط. ما این را ترجیح میدهیم، چون معتقدیم این شیوهای است که با آن میتوانیم از اشتباهاتمان درس بگیریم و از اینکه دریافتیم حدس ما نادرست است نکات بیشتری دربارهی حقیقت آموختهایم و به حقیقت نزدیکتر شدهایم» (پوپر، 231:1969). بر این اساس گزارههای گروه اول ابطالپذیر (و در نتیجه علمی) و گزارههای گروه دوم ابطالناپذیر (و در نتیجه غیرعلمی) میباشند.
«گروه اول:
- هرگز روزهای چهارشنبه باران نمیبارد.
- تمام عناصر در اثر حرارت منبسط میشوند.
- هرگاه پرتو نوری از صفحهی آینهای منعکس شود، زاویهی انعکاس برابر زاویهی تابش خواهد بود.
گروه دوم:
- هوا یا بارانی است یا بارانی نیست.
- فاصلهی تمام نقاط روی دایرهی اقلیدسی از مرکز دایره یکسانند.
- در پیشبینیهای ورزشی امکان شانس وجود دارد.» (چالمرز، 53:54:1387)
نکته قابل توجه در اصل فوقالذکر تفاوت ابطال بالفعل و ابطال بالقوهی نظریات و گزارههاست. در واقع در منظر پوپر امکان ابطال بالقوه مدنظر میباشد و نتیجتاً گزارههای علمی که تاکنون دچار ابطال بالفعل نشدهاند نیز بالقوه ابطالپذیر میباشند. به دیگر سخن، در مواجهه با گزارههای علمی باید بتوان در ذهن رویدادی را مجسم کرد که در صورت رخداد آن گزارهی علمی فوق باطل میشود؛ فلذا «هر تئوری ابطالپذیر باید... دستکم یک رویداد را ممنوع بشمرد و کنار زند» (پوپر، 115:1384).
روانکاوی و علم
دوران فعالیتها و پژوهشهای فروید مطابق با اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. در این دوره استقراگرایی و پوزیتیویسم نگاه حاکم بر فلسفه علم بود و از آنجا که نظریات فروید برآمده از تعمیم استقرایی تجربیات بالینی وی بودند روانکاوی علمی انگاشته میشد، چنانکه خود فروید نیز آن را علم تجربی بهحساب میآورد و کشفیات خود را با کشفیات کپرنیک و داروین مقایسه میکرد (گیلیس، 184:1381). لکن نظر پوپر بر آن است که فروید، آدلر و مارکس با وجود اعتقاد خود به علمی بودن نظریاتشان، در واقع «شبهعلم»[3] برساختهاند. به اعتقاد وی این سه نفر شرايطي را كه در صورت تحقق آن اذعان كنند نظرياتشان ديگر قابل دفاع نيست متصور نميدانند و هر رويداد قابل تصوري را به اثبات نظريههاي خود تعبير ميكنند (پوپر، 116:118:1380).
با لحاظ ملاک تمییز پوپر و پارهای از نظریات فروید میتوان دلیل شبهعلم دانستن آن را فهم کرد. برخی موارد مورد ادعای فروید نظیر عقدهی ادیپ یا سهمرحلهای بودن دوران تثبیت در کودکان (دهانی، مقعدی و آلتی) ابطالپذیر به نظر نمیرسند. باید از مدافعین علمی بودن این نظریات پرسید که در صورت مواجهه با چه تجربهای حاضرند از اعتقاد به عقدهی ادیپ دست بشویند یا تعداد مراحل تثبیت در کودکان را این سه مرحله ندانند یا کمتر و یا بیشتر از این سه مرحله بدانند؟ به علاوه یکی از نقاط تاریک روانکاوی فروید بیشک مفهوم «ناخودآگاه» اوست که همین ناخودآگاه بودن آن بهمثابه سپر دفاعی مستحکمی در برابر تصور ابطال بالقوهاش ایستادگی میکند.
بهعنوان مثال این عقیدهی فروید که زنان در ناخودآگاه خود عقدهی داشتن جهاز تناسلی مردان را دارند متصور میشویم. ممکن است برخی زنان در مقام انکار آن برآیند، اما این انکار خللی به نظر فروید وارد نمیکند؛ چراکه آن را واپسرانده در ناخودآگاه آنان میداند که طبیعتاً خود از آن آگاه نیستند. حال اگر شیوههای مکشوف دسترسی به ناخودآگاه یعنی هیپنوتیزم، تداعی آزاد، رؤیا و غیره نیز وجود چنین عقدهای را در برخی زنان تأیید نکند، همچنان دیوار حاشای روانکاوی بلند خواهد بود. مدافعان نظریه خواهند گفت با توجه به اینکه بنا به دلایلی از جمله عدم همدلی یا مقاومت مورد آزمایششده، دسترسی به آن بخش از ناخودآگاه که قرار است عقدهی مزبور را نشان دهد مقدور و میسور نبوده است. به تعبیر دیگر، تعریف ارائهشده از ناخودآگاه چنان است که در مورد فوقالذکر و موارد مشابه ابطال نظریه را ناممکن میسازد. قسمت دیگری که میتوان بدان استشهاد کرد، تعبیر رؤیاهای فروید است، این ادعا که همهی رؤیاها تحقق آرزوهای واپسراندهشده و فراموششده هستند (استافورد کلارک، 62:1388) دچار معضلی مشابه معضل قبلی است که مجدداً به ناخودآگاه بازمیگردد. به علاوه با توجه به اینکه ملاک مستقل و موثقی برای تعبیر رؤیاها -لااقل از زمان فروید تا به حال- در دسترس نمیباشد اساساً نمیتوان روش وی در تعبیر رؤیاها را ابطالپذیر تلقی کرد. همچنین فراگرد[4] جابهجایی[5] -فارغ از صادق یا کاذب بودنش- که طی آن بار احساسی از سوژه یا محتوای واقعی آن جابهجا میشود و به محتوایی کاملاً متفاوت میچسبد (استافورد کلارک، 67:1388) دست روانکاو را در تعبیر رؤیا چنان باز میگذارد که عملاً همواره راه فرار از ابطال تعبیرش (برفرض امکان) گشوده خواهد بود.
در مجموع میتوان گفت فروید بلاشک یکی از نوابغ قرن بیستم بهحساب میآید و در اینکه کاخ روانکاوی را مبتنی بر مشاهدات بالینی و استقرا بنا نموده و نتایج درمانی تأییدشدهای نیز به بار آورده است، نمیتوان تردید کرد؛ لکن با وجود تمامی این محسنات به نظر میرسد در ترازوی ابطالگرایی پوپر نمیتوان آن را علمی انگاشت. درعینحال، نباید از نظر دور داشت که ملاک تمییز پوپر خود آماج انتقاداتی در حوزهی فلسفهی علم بوده است؛ لذا چنین به نظر میرسد که بسته به اتخاذ موضع در فلسفهی علم، روانکاوی را میتوان علمی یا غیرعلمی دانست. همچنین اگر طرفداران علمی بودن روانکاوی شرایطی را ترسیم کنند که امکان ابطال گزارههای روانکاوی را منطقاً بتوان تصور کرد، در آن صورت با وجود قبول ملاک تمییز پوپر میتوان روانکاوی را علمی بهحساب آورد.
منابع و مآخذ:
استافورد کلارک، دیوید (1388)، به راستی فروید چه گفت؟، ترجمه مهوش رضاقلی بیگی، تهران، نشر دانژه.
پوپر، کارل ریموند (1380)، جستوجو همچنان باقی، ترجمه سیامک عاقلی، تهران، نشر گفتار.
پوپر، کارل ریموند (1384)، منطق اکتشاف علمی، ترجمه سید حسین کمالی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
فروید، زیگموند (1368)، مفهوم ساده روانکاوی، ترجمه فرید جواهرکلام، تهران، انتشارات مروارید.
چالمرز، آلن اف (1387)، چیستی علم، ترجمه سعید زیباکلام، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی.
گیلیس، دونالد (1381)، فلسفه علم در قرن بیستم، ترجمه حسن میانداری، تهران، انتشارات سمت.
لازی، جان (1385)، درآمدی تاریخی به فلسفه علم، ترجمه علی پایا، تهران، انتشارات سمت.
The Macmillan Dictionary of Psychology, 2nd ed, (1995).
Routledge Encyclopedia of Philosophy.
Popper, Karl Raimund (1969) , Conjectures and Refutations, (London, Routledge)
[1] Drives
[2] Scientific
[3] Pseudoscience
[4] Process
[5] Displacement
نظرات مخاطبان 0 3
۱۳۹۴-۰۲-۰۸ ۱۸:۱۰سعید جعفری 2 1
۱۳۹۴-۰۳-۲۰ ۲۱:۳۹بابک 0 2
۱۳۹۴-۰۳-۲۲ ۱۷:۲۳اسماعیل مبینی منش 0 1