به گزارش فرهنگ امروز به نقل از فرهیختگان:
معمولاً گفته میشود ما ایرانیها فردی را که از دنیا رفته بزرگ میداریم و فقط خوبیها و محسنات او را میگوییم. افرادی که با مرحوم دکتر عماد افروغ آشنایی ندارند شاید فکر کنند مواردی که در وصف او گفته میشود در همین راستاست و در مورد او بهاصطلاح غلو میکنیم، اما افرادی که با او زیست کردهاند، میدانند آنچه در موردش گفته میشود فقط بخشی از محسنات اوست. به بهانه سالگرد درگذشت این استاد دانشگاه با سیداحمد حسینیسنگِچال، عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران- که از دوستان عماد افروغ و از اهالی روستای رئیسکلای لفور است و ارتباطات زیادی با وی داشت- گفتوگو کردهایم. در این گفتوگو به بیان ابعاد علمی و شخصیتی دکتر افروغ جامعهشناس پرداختیم.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران بیان کرد: تحصیل در انگلیس را رها کردند و به آن نه گفتند، وقتی به ایران میآید به محرومترین جای کشور میرود و در آنجا بدون مزد، دو سال معلمی میکند. از چابهار برمیگردد به جبهه میرود. درحالیکه عضو هیئتعلمی یکی از بهترین دانشگاههای کشور میشود بهراحتی نه میگوید و رها میکند، چون اصول و موازینش زیر سؤال میرود. به نمایندگی مجلس انتخاب میشود و چهار سال در این کسوت میماند و بهراحتی میتوانست در دوره بعد هم رأی بیاورد، ولی انصراف میدهد و دوره بعد شرکت نمیکند. اگر ما امروز راجع به بزرگی چون او صحبت میکنیم، بهخاطر «نه»هایی است که در زندگی گفته است و این شخصیت سخت را پیدا کرده است.
سیداحمد حسینی افزود: از نظر ایشان مردمی که در شهر هستند، پیچیدهتر هستند، یعنی ظاهر و باطنشان از همگسیختگی و فاصلهای دارد، اما در لفور (یکی از دهستانهای شهرستان سواد کوه) واقعاً چنین احساسی نداشت شاید بعضی وقتها عمیقترین مباحث را در سخنرانیهایی در لفور مطرح میکرد و میگفت این مردم ضمیرهای صاف و سادهای دارند و میتوانند با این مباحث ارتباط برقرار کنند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه تهران اظهار کرد: معتقد بود باید در جامعه و در دل مردم دنبال نظریههای جامعهشناسی باشیم. از نظر ایشان جامعهشناس واقعی کسی است که در بطن اجتماع بتواند نظریههای خود را ارائه دهد و موضوعهایش را صید کند، نظریههایش را ارائه دهد و تضمینی برای کاربردیسازی نظریهها داشته باشد. کار اصلی جامعهشناس همین است که در بطن اجتماع باشد تا نظریههایش را پیاده کند.
حسینی افزود: در مورد سرقتهایی که بعضاً استادان از دانشجویان انجام میدهند، بسیار حساس بود. به نظر خودشان زحمتی که یک دانشجو کشید، حق اوست و من به عنوان استادی که زحمتی نکشیدم، حق ندارم نامم در کنار آن دانشجو حتی به عنوان نویسنده مسئول آورده شود.
نظر شما