به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ شب «احسان اشراقی» با سخنرانی ناصر تکمیلهمایون، عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی، دکتر رسول جعفریان، دانشیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، منصور صفتگل، مدیر گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، محمدباقر وثوقی، دانشیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و دکتر منصور اتحادیه (نظام مافی) تاریخنگار و استاد دانشیارگروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران یکشنبه ۱۰ خردادماه در کانون زبان فارسی برگزار شد.
در این مراسم همچنین دکتر محمدتقی امامیخویی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرری، عطاالله حسنی، عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی، محمدعلی ولوی، عضو هیات علمی دانشگاه الزهراء، ایرج تنهاتن ناصری، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، حسن حضرتی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، روزبه زرینکوب، استاد دانشگاه تهران و برخی دیگر از چهرههای مطرح حوزه تاریخ حضور داشتند.
پژوهشهای تاریخی پیش از انقلاب عبوری و تبلیغی بود!
جعفریان، با اشاره به ضعف پژوهشهای تاریخی پیش از انقلاب گفت: اشراقی در پژوهشهای معاصر در حوزه صفویه سهم قابل تاملی دارد، پژوهشهایی که تا پیش از انقلاب اسلامی به طور عمیق به آن پرداخته نشده بود و بیشتر پژوهشها در حوزه تاریخ شامل اظهارنظرهای عبوری و تبلیغی بود. دلیل این ضعف هم به خاطر انواع مشکلاتی بود که در شناخت تاریخ داشتیم.
وی درباره چگونگی شکلگیری پژوهشهای تاریخی عنوان کرد: نخستینبار پژوهشهای جدید تاریخی در حوزه دانشگاه با زندهیاد عباس اقبال آشتیانی آغاز شد، اگرچه پس از آن برخی مانند علی شریعتی با نوشتن کتابی به نام «تشیع علوی و تشیع صفوی» با تکیه بر مذهب به بیان مسائلی درباره تاریخ صفویه پرداخت. نوشتن این کتاب یک نوع نیاز را در این حیطه مطرح کرد و این کتاب در منطقه آثاری به جای گذاشت که باعث شد کشورهای عرب منطقه ما را با شیعه صفویه بشناسند. البته نوشتن این کتاب نشانه کمکاری و کوتاهی اهل تاریخ بود که در زمینه صفویه هیچ پژوهش عمیقی در آن زمان انجام نداده بودند و شاید تقصیری متوجه نویسنده نبود.
دانشیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بیان کرد: زمانی که صحبت از کمبود پژوهشهای عمیق در حوزه صفویه به میان میآید، آنگاه میتوان به نقش اشراقی اشاره کرد که با تصحیح و چاپ متون دوره صفویه سهم عمدهای در این میان ایفا کرد. پس از کشف و انتشار متون صفویه بود که پژوهشگران بر این آثار شروع به تحقیق کردند. اگرچه اشراقی با این سن و سال هنوز مشغول تصحیح متون تاریخی مانند افضل تاریخ است.
جعفریان با اشاره به جریان تاریخنگاری دانشگاهی اظهار کرد: اشراقی یکی از استوانههای تاریخنگاری و پژوهشهای دانشگاهی است که در این تاریخنگاری بر پژوهش علمی تلاش میکند، اگر چه در جهان سوم پژوهشها جانبدارانه صورت میگیرد، اما با این همه دانشگاه در مقابل تاریخنگاریهای موسسهها و تاریخنگاری فردی علمیتر است.
وی درباره پژوهشهای صفویهشناسی در حوزه دانشگاه افزود: اشراقی پنجاه سال در دانشگاه دانشجو تربیت کرد و پژوهشهای دوره صفویه را ادامه داد و خط علمی دانشگاه را در این حوزه زنده نگه داشت. تاریخنویسی که اکنون دنیا نمیتواند در حوزه صفویهشناسی بینیاز از آثار وی باشد.
احاطه بر زبان عربی اشراقی را به تصحیح متون تاریخی واداشت
تکمیلهمایون در ادامه مراسم درباره خصوصیات اشراقی گفت: وی با ادبیات پیوند داشت و از مدرسه با شعر و ادب دمخور(وابسته) شد و از ابتدا به حوزه ادبیات دلبستگی پیدا کرد و بعدا آنرا در کنار تاریخ دنبال کرد و همچنین در کنار آن زبان عربی را نیز آموخت. به طوری که با احاطه بر این زبان به سراغ تصحیح متون تاریخی رفت.
وی با اشاره به ضرورت دانستن زبان عربی برای مورخان اظهار کرد: جای بسی تاسف است برای مورخانی که زبان عربی نمیدانند، زیرا در حوزه علوم انسانی ما باید مطالعات درونی و بیرونی داشته باشیم. به عبارتی بتوانیم دریابیم که دیگران چگونه به تاریخ ما نگاه میکنند و در این حوزه افراط نداشته باشیم. ما باید در بررسی نظر مورخان درباره تاریخ ایران با نگاه دقیق و درست پژوهشهای باستانیپاریزی و یک پژوهشگر خارجی را ارزیابی کنیم.
عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و علوم انسانی بیان کرد: اشراقی با دانستن زبان فرانسه مشکل ارتباط با دنیای خارج و دسترسی به پژوهشهای بیرونی را رفع کرد. درباره وی میتوان گفت آنچه خوبان همه دارند، تو تنها داری! به عبارتی تمام انگیزههایی که برای مورخ شدن نیاز است در وجود اوست و اقبالی که اشراقی پیدا کرد این بود که در محضر استادانی مانند عباس اقبال و نصرالله فلسفی که در دانشگاه تهران تدریس میکردند، بهره برد.
تکمیلهمایون پس از بیان ویژگیهای اشراقی درباره اسناد صفویه در ترکیه گفت: وی میداند که ما اسناد بسیاری در کتابخانههای ترکیه داریم که رسمیت و اهمیت آنها از کتابهایی که تاکنون درباره صفویه منتشر شده، بیشتر است و همچنین اسناد فراوانی درباره خلیج فارس در لیسبون موجود است که تا کنون کسی آنها را مشاهده نکرده است. متاسفانه تا به امروز هیچ تلاشی برای دستیابی به این اسناد انجام نشده، اسنادی که نقاط بسیاری از تاریخ ما را در دل خود پنهان دارند!
اشراقی، پایهگذار مکتب آنال ایرانی
صفتگل، دیگر سخنران این مراسم با اشاره به وضعیت تاریخنگاری در ایران گفت: در دوره جدید تاریخنگاری در ایران که از دوره مشروطه و پس از استقرار نهادهای جدید علمی آغاز میشود زمینه را برای نسلی از مورخان آماده میکند که از اصول و قواعد معینی در تاریخنگاری پیروی و آن را به نسل بعد از خود منتقل کردند.
وی درباره انتقال تاریخنگاری جدید اظهار کرد: فعالیت اشراقی را میتوان از دوره انتقال و گذار دانست که نسل نخست استادان جدیدی که شروع به فعالیت کردند مانند رشید یاسمی، عباس اقبال و نصرالله فلسفی زمینه را بنا نهاد و تجربهای را به نسل دوم منتقل کردند و استادانی که از آنها تدریس گرفتند تاریخ را با قواعد و قوانین جدید نوشتند.
مدیر گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران عنوان کرد: به نظر بنده با توجه به آثاری که اشراقی منتشر کرده میتوان به فعالیتهای وی عمیقا وفاداری به شیوه اقبال در تصحیح متون را نسبت داد و تعدادی از متون مهم دوره صفویه با نظارت، تشیح، تعلیق وی منتشر و راهگشای پژوهشگران دوره صفویه شد.
صفتگل با اشاره به اهمیت جغرافیا در کنار تاریخ بیان کرد: تلاشهای اشراقی تنها به تصحیح متون منحصر نشد، وی به دلیل درس آموختن از محضر استادان بزرگ به اهمیت جغرافیا در کنار تاریخ، علوم اقتصادی، علوم اجتماعی به ویژه روانشناسی توجه داشت. این نوع نگاه به تاریخ از زاویه رشتههای دیگر برای من جذاب بود.
وی با اشاره به همآمیختگی تاریخ با سایر رشتهها افزود: از نگاه اشراقی نمیتوان تاریخ را از جغرافیا و تاریخ را از ادبیات دور کرد. همچنین نمیتوان جامعه و اجتماع را از تاریخ جدا دانست. در واقع یک نوع مکتب آنال ایرانی مورد توجه وی بود که در آثارش تاریخ را از منظر سایر رشتهها به نگارش درآورد.
عشق به تاریخ را از اشراقی به ارث بردم
وثوقی، سخنرانان دیگر این مراسم درباره نقش و اثر اشراقی گفت: وی در سه مسیر آکادمیک اثر و نقش خود را بر جای نهاده است و در یک دوره در دانشگاه در پست مدیریت نقش به سزایی در دانشگاه گذاشته به طوری که نظام اداری و دانشگاه مدیون وی است. اشراقی در کلاس شخصیت معلمی با اتوریته دارد و با اتوریته خاصی کلاس را اداره میکرد. وی همیشه با دست پر در کلاس حضور پیدا مییافت.
وی با اشاره به تحقیقات صفویه افزود: اشراقی در بخش تحقیق و پژوهش، دامنه تحقیقات وی یک دامنه بینالمللی است و نام وی با پژوهشهای صفویه گره خورده که ساده به دست نیامده و وی از یک چهره داخلی به یک چهره بینالمللی تبدیل شده است و مجامع صفویهشناسی به وی نگاه و نظر داشتند.
دانشیار گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران عنوان کرد: اشراقی در حیطه تحقیق و تصحیح دنباله رو راه عباس اقبال است و پاکیزهکاری و عمق تصحیح وی را ادامه داد. وی در دانشگاه حضور فعالی داشت و با ادب تمام و به دور از عصبانیت ما را در دروسی که فکر میکردیم در آنها احاطه داریم، توجیه میکردند.
وثوقی درباره شیوه تدریس اشراقی بیان کرد: بنده عشق به تدریس را از وی به ارث بردم. زیرا استاد زمانی که وارد کلاس میشد یک آرامش خاصی داشت و امر مقدس آموزش را با تمام وجود انجام میداد.
نسبت گوبینو با احسان اشراقی
اتحادیه نیز با اشاره به نگاه دوگانه گوبینو به ایرانیان گفت: وی به زبان فارسی آشنا بود و به ایران علاقه خاصی داشت و اکثر آثار خود را به ایران اختصاص داد، اما رویهم رفته نظر خوبی به ایرانیان ندارد و به آنها با یک دید تحقیرآمیزی نگاه میکند. در واقع به نظر میرسد یک نگاه دوگانه به ایرانیان داشت.
وی درباره فلسفه و بینش گوبینو افزود: دکتر کریمیان در کتاب «آشنایی ایرانیان با فلسفههای جدید غرب» که درباره نخستین ترجمه گفتار در فلسفه دکارت که به سفارش گوبینو از سوی ملا لالهزار انجام شده بود، نشان میدهد که نمیتوان گوبینو را یک ایرانشناس محض دانست بلکه گرایشهای فلسفی وی نشان میدهد که گوبینو یک جهانبینی خاصی داشته است. یکی از مطرحترین آثار گوبینو رساله وی درباره عدم تساوی در نژادهای انسانی است که قسمتی از آن پیش از سفر نخست گوبینو به ایران منتشر شد.
وی با اشاره به نظریه برتری نژاد آریایی در آلمان بیان کرد: گوبینو در رساله خود اعتقادی به برتری نژاد آریایی در آلمان داشت که در ایران نیز غیرمستقیم تاثیر گذاشته بود وی در این کتاب به این نتیجه رسیده که در ایران سلسله مراتبی وجود دارد و نژادهای آریایی چه در اروپا و چه در آسیا با نژادهای پستتر آمیخته شده، بنابراین مسائل مربوط به هر قوم را باید بر مبنای میزان ترکیب بومی آن قوم تبیین کرد. پس تاریخ هر قوم منافع دگرگونی آن نژاد است که این نظریهها در قرن بیست در آلمان تاثیر خود را برجای گذاشت.
استاد گروه تاریخ دانشکده ادبیات دانشگاه تهران اظهار کرد: گوبینو در مراجعت از سفر نخست از ایران کتاب «سه سال در آسیا» را منتشر کرد. اگرچه این کتاب به مسائل ایران بیشتر پرداخته، اما نام آن به جای ایران، آسیا است با این وجود این کتاب در ایران از سوی عبدالرضا هوشنگ مهدوی ترجمه شد که بخشی از آن دربردارنده سفرنامه وی و قسمت دیگر به مطالبی مانند در برابر ملت، مذاهب ایرانیان، وضع مردم، رئابط اجتماعی، ویژگیهای اخلاقی و روابط آنها با اروپاییها اختصاص دارد.
در این مراسم فیلمی درباره اشراقی به کارگردانی جوادمیرهاشمی پخش شد. پایانبخش شب اشراقی با نواختن قطعاتی از موسیقی همراه شد.
نظر شما