به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛ از وقتی که ایران با پنج بعلاوه یک قدرت جهانی به توافق رسیده است کارشناسان همه حوزه ها در مقابل این پرسش قرار گرفتند که وضعیت این حوزه ها در دوران پساتحریم چگونه خواهد بود، گرچه نمود توافق در حوزه سیاسی و اقتصادی پررنگ تر است اما در حوزه فرهنگ و هنر به خصوص هنرهای تجسمی نیز این توافق قابلیت پرداخت بسیار دارد. توافق هسته ای و اثرات آن بر اقتصاد هنر و حراج های داخلی موضوع گفتگو با احسان قائمی، هنرمند نگارگر, استاد دانشگاه و دبیر شورای برنامه ریزی انجمن نگارگری ایران است:
آیا توافق هسته ای بر اقتصاد هنر تاثیر دارد و می تواند بر حراج های داخلی اثر بگذارد؟
براي درك رابطه اقتصاد و فرهنگ و هنر بايد به خاستگاه اين دو نظر افكند. خاستگاه اقتصاد و فرهنگ را به تعبيري ميتوان، جامعه تلقي نمود. زندگي انسان از ابعاد مختلف سياسي ، اقتصادي و فرهنگي تشکیل شده است. اما فرهنگ و اقتصاد دو مقوله اي است كه با هم ارتباط تنگاتنگي دارند. مثلاً كسي كه درآمدش پايين است از كالاهاي فرهنگي گران استفاده نمي كند. فرهنگ مجموعه اي از بينش ها و كنش ها و معقولات و محصولات در طول تاريخ يك جامعه است كه از نسلي به نسل ديگر در همان جامعه منتقل مي شود و اقتصاد شامل همه فعاليت ها و معادله هايي است كه مربوط به معشيت و زندگي مادي انسان است.
پس اگر به گفته کارشناسان اقتصاد این توافق, به دلایلی که مجال بازگو کردن آن در این مصاحبه نیست موجب توسعه اقتصادی و رونق کسب و کار در کشور خواهد شد اکتفا کنیم, فرهنگ و هنر نیز از این قاعده مستثنا نخواهند بود.اقتصاد فرهنگ از جمله عناصر مؤثر در زمينه مسائل فرهنگي و هنري است، كه توجه به آن و مطالبات فرهنگي جامعه براساس وضعيت اقتصادي، نقش مؤثري در پيشبرد فرهنگ و توسعة فرهنگي دارد.
اگر به هرم نیازهای انسان از دیدگاه مازلو توجه کنیم خواهیم دید که اقتصاد در ردیف اول قرار دارد، یعنی باید اول نیازهای اقتصادی انسان ها بر طرف شود که بعد به سراغ نیازهای بالاتر روند. پس نتیجتاَ اقتصاد بر فرهنگ تاثیر مستقیم می گذارد. مثلا در جامعه ای که نیاز مسکن, خوراک و پوشاک ... تامین نمی شود, مردم به کارهایی نظیر دزدی و رشوه و قاچاق .. روی می آورند، و به نیازهای متعالی خود حتی فکر هم نمی کنند. مصداق سخن حضرت امیر که می فرمایند: از دری که فقر وارد می شود از در دیگر دین و ایمان خارج می شود. در چنین جامعه ای چند درصد مردم می توانند در محیط هایی نظیر سینماها، تئاترها, موزه ها و ... که در آنها محصولات فرهنگی عرضه می شود قدم بردارند؟
دوران تحریم های اقتصادی چندسال اخیر در ایران شرایط مناسبی برای فضاهای هنری کشور نبود و مراجعه به برخی آمارهای موجود در مراکز رسمی گواه این واقعیت است که اگر این شرایط ادامه می یافت آینده مطلوبی را نمی توانستیم برای هنر کشور متصور باشیم.
فی المثل در همین دوران به دلایل اقتصادی, بسیاری از آموزشگاههای آزاد هنری از ادامه فعالیت بازماندند یا ردیف بودجه هنرستانهای موسیقی و تجسمی تحت پوشش اداره کل ارشاد اسلامی استان تهران از طرف استانداری حذف شد و این مراکز مجبور به بالا بردن شهریه های خود شدند. خریدهای دولتی در حوزه هنر هم به حداقل رسید. مجموع فرایندهایی از این دست که در کل فضای حاکم بر جامعه هنری در مدت تحریم ها مشاهده می شد, مسلما نمی توانست نوید بخش باشد.
لذا تاثیر این توافق بر رونق اقتصاد هنر و حراجهای داخلی انکار ناپذیر است. خصوصا در دراز مدت چنانچه مراتب از سوی سیاستگذاران کلان حوزه فرهنگ و هنر مورد عنایت ویژه قرار گیرد, شاهد شکوفایی هرچه بیشتر در این عرصه خواهیم بود. البته این بدین معنا نخواهد بود که سیاستگذاران یا ارگانهای دولتی مستقیما به این عرصه ورود پیدا کنند, بلکه انتظار می رود که لااقل با حمایتهای غیر مستقیم و جلوگیری از مانع تراشی های بیجا, راه را برای برگزاری حراجها هموارتر نمایند.
می توانید منظور خود را درمورد نکته آخری که اشاره فرمودید واضح تر بیان کنید؟
بله. در کشورهای جهان سوم اصولا همه چیز تحت نفوذ سیاست و مسائل امنیتی قرار می گیرد. رعایت اصول سیاسی و ملاحظات دیپلماتیک از سوی آحاد جامعه خصوصا هنرمندان لازم و ضروری است و حتی بنده بر این باورم که در مواردی که برخی هنرمندان در عرصه های مختلف سهوا و از روی برخی ناآگاهی ها, اقداماتی را در عرصه فرهنگ و هنر انجام می دهند که ممکن است به زیان کشور باشد, باید از سوی سیاستگذاران کلان گوشزد شود. ولی این که هر اقدامی را از سوی هنرمندان سیاسی تلقی و تعبیرنمود کار درستی نیست. صرف نظر از این که در سیاست قهر معنا ندارد و منافع ملی در اولویت است چگونه است که ورزشکاران از طرف فدراسیون ها به مسابقات بین المللی همه کشورها غیر از رژیم غاصب صهیونیستی اعزام می شوند و هیچ مانعی برای این حضور نیست, ولی در شرایط مشابه چنین امکانی برای هنرمندان نیست. در این چند دهه هنرمندان ما کمترین ارتباط را از طریق دولت با سایر کشورها داشته اند و اگر هم افرادی درصدد ایجاد چنین رابطه هایی بودند یا در نطفه خفه شدند, یا در همان مراحل اولیه از حرکت باز ایستاده شدند. لذا بر این باورم که باید با رعایت اصول و در نظر گرفتن ملاحظات, دست هنرمندان را در ایجاد ارتباطات برون مرزی بازتر گذاشت.
حراج های داخلی آیا استانداردهای لازم حراج های بزرگ دنیا را دارند و می توانند هنرمندان و یا مجموعه داران را برای حضور در ایران جذب کند؟
حراج های هنری در کشور ما نوپا هستند و نباید از برگزارکنندگان انتظار نامتعارف داشت. به دلایل مختلف نمی توان حراجهای داخلی را با نمونه های بین المللی مقایسه کرد, ولی بی شک برای رسیدن به استانداردهای جهانی باید از مسیری که چند سال اخیر به همت برگزارکنندگان حراج ها ایجاد شده عبور کرد. ارتقای کمی و کیفی این حراج ها در سالهای اخیر بهترین گواه بر این مدعاست.
و اما در مورد جذب مجموعه داران خارجی برای حضور در بازار ایران زیرساختهایی لازم است که ابتدا باید به آنها توجه کرد. مسلما بخشی از این زیرساختها مربوط به سطح کیفی آثار هنری ارائه شده و نحوه برگزاری حراج هاست ولی بخشی از آن را باید در حوزه هایی غیر از هنر سراغ گرفت مانند سیاست, که بی تردید اثر مستقیمی در روند کار خواهد داشت. لذا برگزاری حراج های هنری در ایران را نباید صرفا در حوزه هنر و اقتصاد هنر نقد کرد و باید با توجه به جمیع ملاحظات مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرند.
حضور آثار هنرمندان خارجی بر بازار هنری ایران چه تاثیری دارد. آیا باعث رونق آن می شود یا باعث کسادی خرید آثار هنرمندان ایرانی می شود؟
حضور هنرمندان خارجی بی تردید اثرات مثبتی بر بازار هنر ایران خواهد داشت و به هیچ وجه باور ندارم که این حضور موجب کسادی بازار کار هنرمندان داخلی می شود. چنانچه در همین چند سال اخیر به حراجهای هنری کشور نظری بیافکنیم متوجه خواهیم شد که باعث و بانی همین حراجهای داخلی, حضور حراجهای معتبر بین المللی در اطراف کشور ما خصوصا امارات متحد عربی است. این حراجها نه تنها باعث روانه شدن سرمایه های کلان از خارج به داخل کشور شدند بلکه بعضا وضع معیشتی هنرمندان داخلی را دگرگون کردند. لذا نزدیکی حراج های ملی و بین المللی به هر شکلی که باشد می تواند اثرات مثبتی را در دراز مدت بر این حوزه داشته باشد.
نظر شما