به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ اهمیت لودویگ ویتگنشتاین و فلسفهاش در دوران معاصر هم از جنبه نگرشهای متفاوت وی به مسائل فلسفی و اجتماعی است و هم به این دلیل است که (به قول ویلهلم فسنکول در کتاب گفتنیهاـ ناگفتنیها) فلسفه وی صادقانه و روشن اندیشیدن را به ما نشان میدهد. علاوه بر این نگاه متفاوت او به فلسفه (منحل کردن بسیاری از سؤالات فلسفی) مسیر جدیدی را برای فلسفه میگشاید.
از منظر طلایی، موضوع مورد بررسی بستر وسیع و عمیقی را فراهم میکند که برای دینشناسان و فیلسوفان دین بسیار مغتنم است. از نظر ویتگنشتاین هیچ نظریهای هرچند مستدل و موجه قدرت تغییر جهت دادن به زندگی فرد را ندارد این در حالی است که دین چنین قدرتی را دارد. آنچه در دین موضوعیت و اصالت دارد، نجات انسان است. اگر واقعاً میخواهیم نجات یابیم به یقین نیاز داریم نه عقل، رویا و دانش. این یقین همان ایمان است؛ چیزی که قلب و روح به آن نیاز دارد نه عقل نظری. زیرا این روح، جان و تمامی عواطف آدمی است که باید نجات یابد نه ذهن انتزاعیاش.
در بخشی از کتاب میخوانیم: «آنچه در تفکر ویتگنشتاین اهمیت اساسی دارد و برای معرفت دینی راهگشاست رویکرد خاصی است که وی به دین و دینداران بهعنوان نحوه خاصی از زندگی دارد. دینداران با باورهای دینی زندگی میکنند. حیات، نحوه معیشت، امید و آرزوهای آنان وابسته به این نوع باورهای دینی است. آنان باور دینی را بهعنوان امری که منطقی است یا منطقی نیست در نظر نمیگیرند. باور دینی امری فرامنطقی است. در دین و بیان دینی از نوعی زبان که ناشی از نوع خاصی نحوه زندگی است، استفاده میشود که خاص زبان دین است. در اینجا ما از این گزارهها استفاده میکنیم: «من به فلان و بهمان حادثهای (مثل روز قیامت) که در آینده اتفاق میافتد، باور دارم.» او معتقد است که این نوع استفاده از گزارهها با آنچه در علم به کار میبریم، بهطور کلی متفاوت است. در حوزه باورهای دینی به دنبال این نیستیم که مطلبی را برای کسی اثبات علمی و یا عقلانی کنیم پیجویی و وارسی این نوع نگاه خاص به باورهای دینی است.»
نویسنده کتاب اعتقاد دارد ابنسینا به عنوان چهره شاخص و دورانساز در فلسفه اسلامی مطرح است به گونهای که آرای او تراز و معیار در فلسفه اسلامی محسوب میشود. این دو فیلسوف با وجود فلسفههای متفاوت، جهانبینی غیر یکسان و سایر تفاوتهای مهم، ارزش مقایسه را با یکدیگر در بستری که امروزه کمتر مورد توجه است، یعنی، ایمان و باور دینی دارند.
ایمان و باور دینی نه در اندیشههای ویتگنشتاین و نه در دیدگاههای ابنسینا اصالتا مورد بحث قرار نگرفته است. آنچه برای نگارنده اهمیت داشته این بوده که نشان دهد علیرغم تفاوتهای آشکار و پنهان آندو در اندیشههای فلسفیشان، در مساله ایمان و دین هر دو بهنوعی بر تفاوت عمیق آن با مباحث عقلی و استدلالی تاکید دارند. ویتگنشتاین از زاویه یک فیلسوف مدرن با استفاده از اصطلاح ابتکاری خود یعنی بازی زبانی متفاوت دین با سایر مقولات و ابنسینا با استفاده از عبارتها و داستانهای عجیب تمثیلی و زبان عرفانی عملا تفاوت مذکور را نشان میدهند.
بخش اول کتاب به ابنسینا اختصاص یافته است. در این بخش ابنسینا در مقام منطقدان و رویکرد اخیر وی در موضوعات برهان و توجیه شفافتر و با ذکر موارد بیشتری بیان شده است. در این بخش تاکید شده است که ابنسینا را نمیتوان در گروه ایدهآلگرایان قرار داد بلکه او فیلسوفی واقعگراست یعنی در مباحثی مانند توجیه، بدیهیات و برهان رویکردی تشکیکی دارد. در ادامه این بخش، ابنسینا را در نگاهی دیگر که کمتر مورد توجه قرار گرفته است عارفی شوریده دل نشان دادهاند که دارای مواضعی کاملا متفاوت با ابنسینای منطقی و فیلسوف است.
بخش دوم به ویتگنشتاین اختصاص یافته است. در این نگاه متفاوت ویتگنشتاین به فلسفه و فلسفه یگانه او، دو دوره حیات فکری از جمله موضوعاتی است که در این بخش به بحث گذاشته شده است. در ادامه تغییر گرامر زبان از منظر ویتگنشتاین، نسبتهای معناداری، ارزش صدق، گزارههای ارزشی، شک، بازی زبانی و دیدن به منزله، نیز بررسی شده است.
«دینباوری ابنسینا – ویتگنشتاین» در ۲۷۲ صفحه، شمارگان هزار و ۵۰۰ نسخه، به بهای ۵ هزار تومان از سوی انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) به چاپ رسیده است.
نظر شما