فرهنگ امروز/ داود محمدي كارشناس و پژوهشگر مسائل آموزش و پرورش:
امروزه و در شرايط كنوني، مفهوم و موضوع جديدي كه با پيچيده شدن سازمانها توجه زيادي را به خود جلب كرده است؛ مفهوم سازمان يادگيرنده است. سازمانهايي كه در آن، افراد در مقابل تغييرات بر خلاف سازمانهاي سنتي مقاومت نشان نميدهند بلكه همواره سعي دارند در حال تغيير و تحول باشند و محيط را با خود سازگار و همراه كنند. ازدغدغههاي اصلي چنين سازمانهايي، امر يادگيري در متن سازمان است كه در آن رفتار و نگرشهاي افراد تغيير مييابد و افراد شكل جديد انديشيدن را ميآموزند و ياد ميگيرند كه چگونه با هم ياد بگيرند و چگونه ايدهها و نظرات و تصورات ذهني را به هم نزديك كنند. بنابراين سازمان يادگيرنده سازماني است كه ميآموزد تغيير كند و متحول شود. سازمان يادگيرنده همانند هر گروهبندي واژهاي، ميتواند مانند يك شمشير دو لبه هم نقش مسكن و هم نقشي خلاق و توانا ساز را داشته باشد. سازمان يادگيرنده سازماني است كه تمامي قدرت فكري، دانش و تجربه سازمان را براي ايجاد تغييرات و بهبود مستمر براي توسعه در اختيار گرفته و براي آن مديريت ميكند. سازمانها، زماني يادگيرنده و دانش آفريناند كه استنباطاتي را از تاريخ و تجربيات خود به دست آورده و آنها را به صورت كاربردي، راهنماي رفتارهايشان قرار دهند.
بر خلاف سازمانهاي سنتي كه افراد در مقابل هر تغيير واكنش منفي دارند؛ در چنين سازمانهايي افراد، همواره سعي دارند در حال تغيير و تحول باشند و در عين حال به عامل سرعت هم توجه دارند زيرا اين سرعت تغييرات است كه باعث واكنش ميشود و تغيير تدريجي به عنوان يك عامل تهديدكننده به حساب نميآيد. اينگونه سازمانها با محيط سازگار نميشوند بلكه همواره محيط را با خود سازگار و هموار ميكنند. پيتر سنگه، نظريهپرداز اصلي سازمان يادگيرنده، پنج اصل را در ارتباط با ايجاد سازمان يادگيرنده از قبيل تواناييهاي فردي، مدلها و الگوهاي ذهني، چشمانداز و آرمان مشترك، يادگيري جمعي و تفكر سيستمي مورد توجه قرار ميدهد و تاكيد ميدارد كه توجه به هر كدام از زمينههاي فوق ميتواند بستر لازم جهت شكلگيري سازمان يادگيرنده در يك سازمان را فراهم كند.
آموزش و پرورش به عنوان يك سازمان مهم با ماموريتهاي خطير و چند جانبه بيش از هر سازماني، نيازمند به كارگيري و نهادينه شدن امر سازمان يادگيرنده است تا از طريق تبديل عيني سازمان آموزش و پرورش به سازمان يادگيرنده در تمام اركان آن، بتواند در شكل دهي به ساز و كارهاي عيني و عملياتي خود، زمينه تحقق اهداف خود را فراهم آورد. با نگاهي به چند مولفه مهم در فرآيند شكل دهي به سازمان يادگيرنده در سطح آموزش و پرورش به اين امر مهم، با نگاهي تحليلي و انتقادي پرداخته ميشود:
١- كلاسهاي آموزش ضمن خدمت: كلاسهاي آموزش ضمن خدمت در هر سازماني، از مهمترين مكانيزمهاي اثرگذار در يادگيري كاركنان براي كارآمد نمودن دانش، مهارت و نگرشهاي لازم در انجام وظايف شغلي تلقي ميشود و انتظار بر اين است از طريق طراحي و اجراي چنين دورههايي با توجه به نيازسنجيهاي عيني شغلي، زمينه پويايي سازمان فراهم شود.
مروري بر وضعيت اجرايي دورههاي آموزش ضمن خدمت مشخص ميسازد كه در دوره وزارت آقاي حاجي به اين امر مهم توجه خوبي شد و حتي پاداشهايي نيز براي اين كلاسها در نظر گرفته ميشد اما به مرور زمان در دورههاي وزارت آقايان علي احمدي و حاجي بابايي از روند كمي و كيفي اين دورهها كاسته شد و در دوره وزارت آقاي فاني، تغييري در اين راستا مشاهده نشد و در چند سال اخير اين دورهها در يك حالت حداقلي و آن هم عمدتا در ارتباط با تغييرات محتواي كتابها بهصورت كلي و بدون در نظرگرفتن شرايط كيفي انجام ميشود و تقريبا در يك حالت تعطيلي اعلام نشده قرار گرفتهاند و حتي گاهي اجراي دورههاي ضمن خدمت خدمت بهصورت غير حضوري باعث لوث شدن فلسفه وجودي اين دورهها شده است. بنابراين بر اساس شاخص دورههاي آموزش ضمن خدمت در ارتباط با اهداف سازمان يادگيرنده، نميتوان نمره قابل قبولي در اين ارتباط به آموزش و پرورش در شرايط كنوني داد.
٢- استفاده كارشناسان، مديران و معلمان از مجلههاي تخصصي و يافتههاي پژوهشي: از مجلات مفيد و مناسب در درون آموزش و پرورش، مجلات عمومي مانند رشد تكنولوژي آموزشي، رشد معلم، رشد مدرسه فردا و رشد معلم بوده و مجلات تخصصي نيز از قبيل مجلات رشد در رشتههاي مورد تدريس معلمان است. در يك نگاه ضمني شايد اين نتيجه قابل حصول باشد كه ميزان استقبال كارشناسان، مديران و معلمان از اين مجلات بسيار محدود است.
در كنار مجلات فوق، يافتههاي پژوهشي متعددي در شوراي تحقيقات و كميتههاي آموزشي موجود است كه هزينههاي زيادي را متوجه آموزش و پرورش كرده است كه ميزان استفاده از اين يافتهها، خود بحث ديگري دارد.
٣- فرآيند درس پژوهي: درس پژوهي يا تدريس به شيوه ژاپني، مشخصكننده روشي است كه معلمان چند كلاس در پروژه تدريس، همكاري ميكنند و اين همكاري را از طريق نوشتن طرح درس و اجراي آن به صورت مشترك و نيز نقد تعاملي آن براي بالنده كردن فرآيندهاي ياددهي – يادگيري انجام ميدهند و اين روند خوشبختانه وارد درس كارورزي چهار دانشجويان دانشگاه فرهنگيان شده است كه خود گامي مثبت و رو به جلو است.
مشاهده روند اين كار علمي نيز گوياي اين واقعيت است كه شرايط كاري و انگيزشي معلمان، زمينه اين فعاليتها را به صورت مطلوب فراهم نميآورد و عمدتا نمونه اين كارها در مسابقات مرتبط و مختلف ديده ميشود تا شرايط واقعي دنياي مدرسه.
٤- تقويت يادگيري گروهي: يكي از ويژگيهاي سازمان يادگيرنده توجه به يادگيريهاي گروهي است كه مصداق يادگيريهاي گروهي از طريق برگزاري جلسات آزاد و تسهيلگر گفتوگو و مباحثه بين مسوولان آموزش و پرورش، كارشناسان، مديران و معلمان پيرامون موضوعات و مسائل كاري است تا از طريق اين فرآيند، زمينه همافزايي فراهم شود؛ كه اين امر نيز در سيستم آموزش و پرورش ما از روند مطلوبي برخوردار نيست؛ هر چند كه كارهاي محدودي در اين زمينه انجام ميگيرد.
٥- تقويت شايستگيهاي فردي: تقويت شايستگيهاي فردي از طريق نهادينه شدن سيستم ارزيابي صحيح عملكرد از تواناييها و ضعف كاركنان و نيز انجام برنامههاي مناسب آموزشي و انگيزشي جهت تقويت تواناييها و رفع ضعفها از طريق برنامههاي آموزشي موثر در ارتباط با ارتقاي دانش، تقويت مهارتها و تقريب نگرشها امكانپذير است. توجه به شرايط كنوني آموزش و پرورش خود گوياي كمرنگ بودن اين فرآيند در ارتباط با تقويت شايستگيهاي فردي است.
توجه به مطالب فوق، نشان از نامناسب بودن وضعيت سازمان يادگيرنده در سيستم آموزش و پرورش كشور است كه ضرورت دارد اقدامات عاجل و عملي موثر در اين ارتباط انجام گيرد تا زمينه پويايي اين سيستم خطير و استراتژيك فراهم شود.
منبع: روزنامه اعتماد به نقل از سايت صداي معلم
نظر شما