فرهنگ امروز/حامد گنجعلیخان حاکمی:
با نگاهی به دیگر انواع رشتههای هنری آشکار میشود که به دلیل نبود فرهنگ و اخلاق، هزینه نکردن و نپرداختن برای خرید کالای اصلی و یا منعی برای تکثیر و دانلود آثار، بازار و به تناسب آن معیشت هنرمند دچار تزلزل و عدم اطمینان میشود. شاخۀ سینما، تئاتر و کنسرت گزینۀ اول انتخاب شدن و هزینه کردن نمیباشد، چراکه این جمله را بارها شنیدهایم که صبر کنید تا چند وقت دیگر برای دانلود روی سایت قرار میگیرد؛ به جای اینکه افراد اخلاقمدارانه رفتار کنند و بر غریزه و حس فرصتطلبیشان غلبه کنند و به سایتهایی که آثار را برای دانلود قرار میدهند و یا افرادی که آثار را کپی میکنند معرفی و تذکر دهند، آنها را مورد حمایت و توجه خود قرار میدهند. متأسفانه نبود فرهنگ اخلاق از سوی مخاطب و بازار آن آسیبی جدی به این عرصه وارد کرده است؛ ازاینرو، سرمایهگذاران هم بالطبع و منطقاً ریسک نمیکنند؛ لذا حداقل توقع بازگشت سرمایه تأمین نمیشود.
هنر در اثر تعامل میان هنرمند و جامعه خلق میشود و موجب ارتقای سطح اگاهی، بینش و ادراک زیباییشناسانه مخاطبان خود میگردد؛ لذا هنرمند نیاز مخاطب را مورد شناسایی قرار داده و آن را برمیانگیزاند و موجب بهجت و رضایتمندی درونی او میشوند.
روشن نبودن قانون سانسور و سلیقهای بودن و وابسته به زمان و حدود سیاسی آن که گاهاً منجر به عدم صدور مجوز پخش یا اجرا میشود، عاملی است که این حوزه را بسیار تحت شعاع قرار داده که باید در زمان دیگری مفصلاً به آن پرداخته شود. بهعنوان نمونه بارها شاهد این موضوع بودهایم که ناظران و کارشناسان امر سانسور به این بهانه که ما این کار را نمیفهمیم! و یا اینکه تأویل آن به این صورت میتواند باشد، با اعمال سلیقه و حدود فهم خود باعث از بین رفتن سرمایه، انگیزۀ فعالیت و زحمات میشوند. مبرهن است که از هر بستری میتوان بهانه و توجیهی برای جلوگیری از نشر و اجرای یک کار پیدا کرد.
جای تأسف دارد، حتی دانشجویان رشتههای هنری که از دانشگاه و مراکز آموزشی فارغالتحصیل شده و یا در حال تحصیل هستند هیچ وقعی به حضور در نمایشگاهها نمیگذارند و گویی در سرزمین هنر هرکس خود را حاکم و تنها فهمیدۀ بلامنازع دانسته و حاضر به کسب معرفت و آگاهی از دیگری نیست؛ به همین دلیل است که زمان درازی این شمع تکافروخته پایدار نیست و رو به خاموشی میگراید.
بعضی از خریداران آثار هنری متأسفانه نگاه منتگذارانهای به هنرمند دارند، بهطوریکه تلویحاً اینگونه ابراز میکنند که به شما لطف کردیم آثار شما را میخریم (جای بسی ابراز تأسف فرهنگی و اخلاقی در رفتار آنهاست).
زیبایی، آرامش و لذت چه جایگاهی در هرم نیازها دارد، بهطوریکه ضرورتی برای هزینۀ آنها صورت پذیرد؟
سوءاستفادهگران مغرض و فرصتطلب که هیچ از هنر بویی نبرده و فقط برای تأمین اغراض خود از این بستر و فعالان پاک آن قصد سوءاستفاده به نفع افکار و اغراض پلید خود دارند، جای نگرانی برای فعالیت در این حوزه دارد.
برخی از رفتارهای مصرفکنندگان، آشکارا غیرعقلانی، بیفایده و حتی زیانبار است؛ پس چه چیزی افراد را به داشتن کالاهایی چنین گران و بیش از نیاز واقعی سوق میدهد؟
هرچند در جهانی زندگی میکنیم که پر از ابزارهای نوین و تکنولوژی به زندگی ما راه پیدا کرده است، اما هنوز در افق فهم و تفکر سنتی قرار داریم، به این معنا که هنوز شیوۀ اندیشه و تصمیمگیری و ارزشنگاری و انتخاب بر پایۀ سنت انجام میپذیرد. مدرن بودن به داشتن و استفاده از وسایل نوین و خواندن کتابهایی با محتوا و مضامین آرای مدرنیه و پستمدرن نیست، بلکه شیوۀ زیستی و اندیشیدن و حل مسائل باید برخاسته از نگرش، مدرن یا پستمدرن باشد تا آثار آن دوره به افق فهم درآید. نابجایی و ورود عناصر مدرنیته و پستمدرن به زندگی بدون آنکه ما آنها را از تجربۀ زیستی به دست آورده باشیم یا گذارده باشیم، پارادوکس فرهنگی و نافهمی ایجاد میکند که متأسفانه بهای گزافی برای آن میپردازیم؛ و نقش ما در جهان، یک مصرفکننده که حاضر به پرداخت بهای زیادی برای بازار و تولیداتی شدهایم که ناخواسته به دلیل عدم ارتقا و تکامل فکری ما میباشد.
نتیجه گیری و جمع بندی:
از مباحث آمده میتوان چالشها و موانع را در زیر برشمرد:
۱. قوانین و مقررات محدودکننده و بوروکراسی فرصتسوز حاکم بر بخش فرهنگ؛
۲. عدم اجرای قانون حمایت از حقوق مؤلفین، مصنفین و هنرمندان؛
۳. رشد روزافزون بازار غیررسمی و قاچاق کالاها و آثار هنری؛
۴. ورود دولت در حوزههای اجرایی و تصدی هنر؛
۵. ناکارآمدی نظام توزیع و بازار محصولات و آثار هنری؛
۶. فقدان تشکیلات فراگیر هنری در قالب یک نظام صنفی و حمایتی؛
۷. کمبود فضاهای عرضۀ آثار و برنامههای هنری؛
۸. تمرکزگرایی مزمن تولید و عرضۀ هنر در تهران؛
۹. فقدان نهادهای توانمند مالی و پولی در بخش فرهنگ؛
۱۰. سهم اندک هنر از بودجههای ملی؛
۱۱. ضعف در بنیۀ فنی و تجهیزاتی تولید و عرضۀ آثار هنری؛
۱۲. فقدان نظام جامع و فراگیر اطلاعرسانی؛
۱۳. بیثباتی در سیاستها و برنامههای اجرایی؛
۱۴. تعدد مراکز تصمیمگیری در بخش فرهنگ.
حافظ غزل شماره ۱۶۱:
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد / یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعل تو گر یابم انگشتری زنهار / صد ملک سلیمانم در زیر نگین باشد
غمناک نباید بود از طعن حسود ای دل / شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد
هرکو نکند فهمی زین کلک خیالانگیز / نقشش به حرام ار خود صورتگر چین باشد
جام می و خون دل هریک به کسی دادند / در دایره قسمت اوضاع چنین باشد
در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود / کاین شاهد بازاری وان پردهنشین باشد
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر / کاین سابقه پیشین تا روز پسین باشد
منابع:
*گزارش فرهنگی کشور، ۰۸۳۱، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۲۸۳۱
*سرشماری عمومی کارگاهی، ۱۸۳۱، مرکز آمار ایران، مدیریت انتشارات و اطلاعرسانی، ۲۸۳۱
*قوانین اول و دوم و سوم و چهارم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران
*اصول و مبانی سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی ایران
*بررسیهای اقتصادی بخش فرهنگ و هنر در اقتصاد کلان ایران، دکتر فریبرز رئیسدانا، «فصلنامه هنر»، شماره ۳۴، بهار ۹۷۳۱.
نظر شما