به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ متون درجه یک هر زبانی ازهمه جهات، ادبی، مفاهیم و صور بیان را نمیتوان به زبان دوم منتقل نمود. آن هم به دلایل فراوان، من جمله؛ محیط جغرافیایی، ارزشهای مردمی که با آن زبان صحبت می کنند، فرهنگها و اختلاف فرهنگ ها. به عنوان مثال ما نمیتوانیم این دو بیت از حافظ را با تمام جهات آن به زبان دیگری ترجمه کنیم.
سلسله موی دوست حلقه دام بلاست هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست
بعید می دانم که شاعر از بیان این بیت قصد اوله داشته باشد، بلکه زایده قریحه اوست، چون شاعر از زنجیر در این بیت سخن به میان آورده است در این شعر لذا از تکرار حرف سین که صدای سین که صدای بهم خوردن زنجیرها را میدهد به طور مکرر استفاده می کند. سلسله موی دوست حلقه دام بلاست. شاید به همین دلیل باشد که حق تعالی پیامبران هر قومی را با زبان آن قوم معبوث می کند تا در تمامی سطوح انتقال معنا با مردم آن زبان اشتراک داشته باشند. نام بردن از شتر در قرآن هم احتمالاً به همین دلیل است به دلیل اینکه ساکنان محیط بیابانی کاملاً با آن آشنا هستند و از شنیدن نام آن انتقال معنایی در ذهن دارند که صاحبان زبانهای دیگر چنین انتقال معنایی نخواند داشت. شخص بیابانی تصور لذتهایی مثل لباس ابریشم، آب خنک، سایه مستمر در خیال شخص بیابانی، از بهشت تصور دیگری ایجاد می کند. اما همین بیان در ساکنان اماکن سردسیر تصور درد و رنج ایجاد می کند، لذا برخی برآنند که قطعاً متون الهی و روحانی بیشتر نیاز به تفسیر و توضیح دارد تا ترجمه، یعنی علاوه بر ترجمه متون اندکی توضیح درباره آن نوشته لحاظ شود، البته این نظر، نظر گروهی از متخصصان این حوزه است، البته حیات اخروی بسیار پیچیده است. شاید این سخن مشهور مصداقی بر پیچیده بودن حیات اخروی باشد؛ اخرویان با ما کودکان دنیایی سرو کارشان افتاده و زبان کودکی باز کرده اند برای ما،
چونکه با کودک سر و کارم فتاد هم زبان کودکان باید گشاد
به نظر می رسد که چنین مطالب روحانی بزرگی انتقالش نیازمند به مشاهده است تا اینکه بخواهد ترجمه شود. ناگفته پیداست که هر لغتی بار مفهومی و معنایی خاصی دارد که همچون موجودی زنده زمان و حیات خاص دارد. سپس لین بار معنایی می میرد و بار معنایی دیگری بر دوش او گذاشته می شود. مقصود این است که هر لغتی در برهه زمانی یک بار معنایی دارد و در گذر زمان بار معنایی خود را از دست می دهد و بار معانی دیگری را به دوش می کشد. کلیت یکی از احادیث این طو ر است که چون از حمام بیرون می آئید کاسه ای از آب خزینه آن حمام بنوشید. متاسفانه گروهی در گذشته برای کسب ثواب زمانی که از خزینه ها بیرون می آمدند مقداری از آب بسیار کثیف خزینه ها را می نوشیدند. حال اینکه در زمان صدور این حدیث معنای آب جوشیده مثل آب جوشیده سماور را داشته منظور آب جوشیده پاک و تمیز بوده است. منظور حدیث این بوده که بعد از خروج از حمام مقداری آب جوشیده تمیز بنوشید، معنی یک لغت در طول زمان تغییر می کند چنانچه معنی آن در زمان صدورش شناخته نشده باشد.
بنابراین مترجم حتماً باید بار معنایی لغات در زمان صدور آنها را بداند والا در ترجمه اش حتماً با مشکل روبرو خواهد شد. وانهگی متون روحانی با متون انسانی در این زمینه متفاوت است. در متون انسانی مخاطب از ابتدا معین است. به عنوان مثال وقتی می خواهیم کتاب ادبیات فارسی بنویسم، از اول تعیین می کنیم که این کتاب مثلاً برای دوره ابتدایی است یا برای دوره راهنمایی است یا برای دانشجویان رشته خاصی است، ولی در متن های الهی و روحانی مخاطب تمام طبقات ادراکی انسانهاست فلذا هر جمله و آیه ای از این متون باید برای تمامی مقاطع ادراکی مختلف این توان را داشته باشد که بتواند معنای مناسب را منتقل کند و حق مطلب را به جا آورد. در این متون برای اهل ادب معانی ادبی برای اهل عقل معانی و نکات عقلی و منطقی را بتواند منتقل کند.
آنچه از نظر شما گذشت اشاره ای گذاراست برای اینکه بگویم ترجمه متون الهی و روحانی و متون درجه یک چقدر دشوار است، اما ناگزیر این متون باید ترجمه شود، البته بهتر است که زبان اصلی چنین متونی را در سطوح بالا فرا گرفت. چنانچه چنین زمینه ای فراهم نباشد بالاجبار باید از ترجمه های آن متون استفاده کنیم.
خوشبختانه ترجمه قرآن به زبان فارسی دارای سابقه ای بسیار قددمی و کهن است، البته کتاب هایی زیاد و مفیدی نیز اخیراً در فن ترجمه نوشته شد است و یا از زبانهای دیگر ترجمه شده است. در این کتب معایب و محاسن هر روشی از روشهای ترجمه ذکر شده است. میبینیم که هر گروهی از فرهیختگان نوع خاصی از ترجمه را میپسندند. بنده حتی معتقدم ترجمه هایی برای نوجوانان با رعایت ادبیات گفتگوی آنها باید به وجود آورد تا همه طبقات ادراکی زبان دوم تا آنجا که ممکن است بتوانند از ترجمه این متن الهی نهایت استفاده را ببرند. خوشبختانه تاریخچه ترجمه در زبان فارسی بسیار کهن است و خوانندگان میتوانند مقالات فراوانی در مورد فن ترجمه در مورد تاریخ ترجمه و ترجمه فارسی قرآن را مطالعه کنند و ببینند. لذا به قاطعیت نمی توان گفت که کدام ترجمه بهتر است زیرا خوانندگان متفاوتند.
به نظر بنده برای هر فردی باید ترجمه خاص آن فرد انتخاب شود چون هر فردی سطح ادراک متفاوتی دارد و در طبقه ادراکی خاصی زندگی می کند، لذا حتماً برای انتقال معانی بلند متون الهی ترجمه ای خاص برای آن طبقه ادراکی در نظر گرفت اما به طور کلی از این نکته نمی توان گذشت که از میان ترجمه های فراوان موجود قرآن به فارسی، ترجمه مرحوم الهی قمشه ای همچون ستاره ای درخشان همچنان در حال درخشیدن است، البته امیدوارم که مترجمان و موسسات نشر و متصدی ترجمه قرآن که این مهم قبل از اقدام به ترجمه جدید، کارشناسی نمایند و هدف از ترجمه را مشخص کنند و حتی خوانندگان خاص را در نظر بگیرند و سپس اقدام به ترجمه جدید نمایند.
نظر شما