فرهنگ امروز/ مارک جی. گازیوروسکی، مترجم: فاطمه شمسی:
مارک گازیوروسکی تاریخنگار آمریکایی است که حوزۀ تخصصیاش سیاست خاورمیانه، جهان سوم، اقتصاد سیاسی و اقتصاد تطبیقی است، اما ایرانیان او را بیشتر بهخاطر تحقیقاتش در خصوص کودتای ۲۸ مرداد میشناسند. گازیوروسکی فعالیتهای گستردهای در حوزۀ ایران داشت، از جمله استاد میهمان در دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران بود. وی همچنین ریاست همایش «سیاست خارجی ایران» در مرکز خاورمیانۀ کالج سنتآنتونی و عضویت هیئت مشورتی ایران و آمریکا در آرشیو امنیت ملی را برعهده داشته و دارد. اما پیش از آن، یعنی در سال ۲۰۰۰، او رئیس و برگزارکنندۀ همایش «محمد مصدق و کودتای ۱۹۵۳ در ایران» بود که بعد از انتشار اسناد سیا دربارۀ عملیات آژاکس در روزنامۀ «نیویورکتایمز» برگزار شده بود. کتاب «محمد مصدق و کودتای ۱۹۵۳ در ایران» حاصل آن همایش بود. در مقالۀ پیش رو نیز که گازیوروسکی آن را پس از انتشار این اسناد به چاپ رسانیده، چگونگی دخالت سیا در کودتا تجزیهوتحلیل شده است. استدلالهای گازیوروسکی البته در تضاد با استدلالهایی است که افرادی چون بایندر ارائه دادهاند. اختلاف بایندر و گازیوروسکی البته به جدالی بین آنها نیز انجامید که هرکدام طی مقالههایی در «Iranian studies» درصدد پاسخ به انتقادهای دیگری برآمدند. گازیوروسکی در گفتوگوی کوتاه خود با «فرهنگ امروز» هم بار دیگر انتقادات خود را به تاریخنگاری سلطنتطلبها و بهویژه بایندر در خصوص کودتای ۲۸ مرداد بیان میکند.
***
گزارش رسمی دویستصفحهای سازمان سیا از کودتای ۱۳۳۲ در ایران که اخیراً به دست نشریۀ «نیویورکتایمز» رسیده است، درک ما را از کودتا افزایش میدهد. این گزارش توسط دونالد ویلبر (دانشمند مشهوری که کتابهای بسیاری در مورد ایران نوشت و به وقایعنگاری حوادث کودتا یا coup d'etat پرداخت که در آن تیمی از افسران سازمان سیا، محمد مصدق، نخستوزیر وقت را سرنگون کردند) بهطور اکید برای کارمندان اطلاعات آمریکا نوشته شده بود. ویلبر بهصورت پارهوقت برای سازمان سیا کار میکرد و عمیقاً درگیر طرحریزی کودتا و نظارت بر کمپین تبلیغاتی مستلزم آن شده بود.[۱]
این گزارش بیشتر دادهها و اطلاعاتی را که تا امروز از کودتا ارائه شده بود، تأیید میکند.[۲] مهمتر از همه، این گزارش بهوضوح نشان میدهد که مصدق نه بهواسطۀ یک «قیام ملی» براساس ادعای برخی ایرانیان، بلکه در طی یک عملیات برنامهریزیشده که توسط سازمان سیا به اجرا درآمد، بهکمک سازمان اطلاعات سرّی بریتانیا (SIS) سرنگون شد. افسران سازمانهای سیا و اطلاعات سری بریتانیا با همراهی هم نقشهای دقیق برای کودتا (که بهعنوان ضمیمۀ B در تاریخچه منتشر شده است) طرحریزی نمودند و فضلالله زاهدی را بهعنوان نامزد جایگزین مصدق انتخاب نمودند. سازمان سیا حدود سه هفته محمدرضاشاه را تحت فشار قرار داد تا از کودتا پشتیبانی کند و زاهدی را بهعنوان نخستوزیر بپذیرد. بنا بر آنچه گزارش میگوید، در صورت لزوم، بدون همکاری شاه هم کودتا عملی میشد (ضمیمۀ B ص۱۰). در همان برهۀ زمانی، تیم سازمان سیا، تحت سرپرستی کرمیت روزولت، با استفاده از عاملان ایرانی خود، به علنی ساختن مخالفت شاه با مصدق پرداخت و چنین تصویری را سرهم نمود و این ترس را که حزب کمونیست توده ممکن است قدرت را در دست گیرد، به وجود آورد. چند تظاهراتی که مصدق را در ۲۸ مرداد از صحنۀ سیاسی حذف نمودند، تنها «تا حدودی خودجوش» بودند و در واقع توسط عاملان ایرانی سازمان سیا بهمنظور ایجاد اغتشاش به وجود آمده و رهبری میشدند (صXii، ۶۶-۶۷). زاهدی در طی کودتا، در پناهگاهی امن توسط سازمان سیا مخفی شده بود و نقشی کوچک در آن داشت.
افشاگری تازه
این تاریخچه همچنین شامل شماری از افشاگریهای تازه است. سازمان سیا در اوایل ماه آپریل ۱۹۵۳ مبلغی بالغ بر یک میلیون دلار به پایگاهش در تهران اختصاص داده بود تا در «هر راهی که به سقوط مصدق منجر گردد»، استفاده شود (ص۳). از این مبلغ، دستکم ششصد هزار دلار و شاید بیشتر، در ماههای قبل از کودتا به زاهدی داده شد تا «دوستان بیشتری به گرد خود جذب نماید و بر افراد کلیدی تأثیر گذارد» (صB۲، B۱۵). اگرچه این گزارش هرگونه رشوهدهی به افسران نظامی ایرانی را انکار میکند (صE۲۲)، بهوضوح مشخص نیست که زاهدی این پول را در چه راه دیگری خرج کرده است. زاهدی تقریباً هیچ سازمانی به نام خود نداشت و هیچکدام از افسران جوانی که برای کودتا به کار گرفته شده بودند را نمیشناخت و «فاقد انگیزه و انرژی و نقشههای معین و شفاف بود» (ص۷). تأخیر طولانی شاه در تصمیم بر حمایت از کودتا، تا حدی مسبب برملا شدن و لو رفتن توطئه بود که باعث شد تلاش کودتای اولیه به شکست بینجامد؛ گرچه به تیم سازمان سیا وقت بیشتری برای جذب افسران نظامی در اجرای توطئه داد. بنا بر اظهارات یکی از شرکتکنندگان کلیدی، در نهایت این ملکه ثریا بود که شاه را به حمایت از کودتا ترغیب نمود (ص۳۹، D۱۴).
مهمترین افشاگری جدید این است که در نقشهای که برای کودتا کشیده شده بود، تیم سازمان سیا ملزم بود تا پس از رأی اعضای مجلس (که قبلاً توسط تیم سازمان سیا «خریده شده بودند») به سرنگونی مصدق، حمایت شخصیتهای روحانی ایرانی برجسته را بهمنظور ایجاد بحرانی سیاسی، جلب نماید (صB۱۸-B۲۲). این دسیسه هنگامی آشکار شد که مصدق در اواخر ماه ژوئیه، مجلس را تا حدودی بهمنظور ایجاد مانع در راه فعالیتهای اپوزیسیونی این نمایندگان «خودفروخته» تعطیل کرد (ص۳۱). تیم سازمان سیا «رابطهایی ثابت» (صB۲۱) با شخصیتهای روحانی داشت که نامشان در دست نیست؛ اگرچه هنگامی که کودتا به اجرا درآمد، این شخصیتهای روحانی «تن به اجرای تعهداتی که از آنان خواسته شده بود، ندادند» (ص۹۱). بنابراین این بخش از نقشه هیچگاه عملی نشد. از قضا، برخی از فعالیتهای سیاسی پنهان که سازمان سیا قبل و در طول کودتا در جهت تخریب مصدق از آن سود جست، که شامل عملیات «سیاه» توسط آژانهای پرووکاتور (agents provocateur) میشد، منجر به رویگردانی روحانیون از مصدق شد. این عملیات شامل تبلیغات برنامهریزیشدهای میشد تا مصدق را بهعنوان فردی «ضدمذهبی» نشان دهد که تظاهر میکرد از خاندانی روحانی برخاسته است (ص۳۷، A۷، B۲۳-B۲۴).
پروندههای نابودشدۀ سازمان سیا
دو موضوع مهم در گزارش سیا مبهم باقی مانده است. اول اینکه این گزارش توضیح نمیدهد که چگونه توطئۀ اصلی برملا شد، درصورتیکه میگوید که برملا شدن آن، در نتیجۀ «بیاحتیاطی یکی از افسران ارتش ایران که در توطئه شرکت داشت»، رخ داد و دربارۀ اینکه حزب توده در همان ابتدا به توطئه پی برده بود (ص۳۹ و ۴۷)، هیچ توضیح اضافۀ دیگری داده نمیشود. دوم اینکه این گزارش توضیح نمیدهد چگونه چند تظاهرات «تا حدودی خودجوش» که در ۲۸ مرداد مصدق را از صحنۀ سیاسی حذف نمود، سازماندهی شد؛ چراکه میگوید: «امکانات پایگاههای سیاسی نیز به آغاز این تظاهرات کمک کرد» (صxii). گزارشهای دیگر این چند تظاهرات را دستکم تا حدودی زیر نظارت و سازماندهی تیم سازمان سیا دانستهاند؛ شاید تحت هدایت شخصیتهای روحانی همچون آیتالله کاشانی و بهبهانی.[۳] یک شاهد عینی میگوید که مبالغ هنگفتی از پولهای آمریکاییان برای سازماندهی این جماعت خرج میشد که باعث شد نرخ تبدیل ارز از ۱۲۸ ریال در هر دلار، به کمتر از ۸۰ ریال سقوط کند.[۴] از آنجایی که سازمان سیا تقریباً تمام پروندههایش در مورد کودتا را نابود ساخته است[۵] و بیشتر شرکتکنندگان در توطئه از دنیا رفتهاند، این موضوعات ممکن است دیگر هیچگاه روشن نشوند.
در پایان، این گزارش، دریافتی را رهنمون میشود که انگیزههای دولت ایالاتمتحده را برای برپایی کودتا مشخص میسازد. این گزارش بهوضوح میگوید که کودتا به این دلیل عملی شد که مقامات رسمی ایالاتمتحده به این نتیجه رسیدند که «ایران در خطری جدی سقوط در پسِ پردۀ آهنین قرار دارد» (صIii). دیدگاههایی مشابه در ارزیابی گزارش ادارۀ اطلاعات ملی آمریکا در مورد ایران بیان شدند که توسط سازمان سیا در ژانویۀ ۱۹۵۳ تهیه شده بودند. این دیدگاهها میگویند که «چنانچه گرایشهای حاضر در ایران آزادانه و بدون ممانعت تا پایان سال ۱۹۵۳ و آنسوتر ادامه یابند، موج تنشهای داخلی و سیر قهقهرایی انحطاط (اقتصادی)... احتمالاً منجر به فروپاشی اقتدار دولتی میشود و راهی را برای دستکم قبول تدریجی تسلط (حزب توده) باز میکند.»[۶] این گزارش تأیید میکند که «مسئلۀ نفت» صرفاً یک تمهید «ثانوی» بود (صA۲). از آن گذشته، مقامات رسمی ایالاتمتحده میدانستند که مصدق «حامیان سرشناس و قدرتمندی» دارد و ارتش ایران «قویاً توسط افسران طرفدار مصدق رهبری میشد» (صB۲۷, D۱). این متنها نشان میدهد که تصمیم ایالاتمتحده برای به راه انداختن کودتا، بیشتر بهواسطۀ ملاحظات ژئواستراتژیک در رابطه با جنگ سرد تعیین شده تا بررسیها اقتصادی که توسط دانشمندان زیادی بیان شده بود. این تصمیم با آگاهی کامل به این موضوع که کودتا یک دولت مورد حمایت مردم را به زیر خواهد کشاند، گرفته شد.
یادداشت نویسنده: نشریۀ «نیویورکتایمز» این گزارش را به آدرس اینترنتی http://www.ny times.co m/library/world/mideast/۰۴۱۶۰۰iran-cia-index.html منتشر کرده است. اگرچه نام بیشتر شرکتکنندگان ایرانی در کودتا را حذف کرده است، وبسایت دیگری توانست بیشتر آن نامها را بهجز نامهای روحانیونی که با سازمان سیا در ارتباط بودند، به دست آورد و در این آدرس منتشر کند: http://www.cryptome.org/cia-iran-all.htm
عنوان اصلی مقاله: * The CIA Looks Back at the ۱۹۵۳ Coup in Iran, Mark J. Gasiorowski, Middle East Report, No. ۲۱۶ (Autumn, ۲۰۰۰), pp. ۴-۵
پینوشتها:
[۱]. ن.ک.به: Donald N. Wilber, Adventures in the Middle East (Princeton, NJ: Darwin Press, ۱۹۸۶).
[۲]. مهمترین گزارشها و تاریخنگاریهایی که پیش از این منتشر شدهاند، عبارتاند از: Kermit Roosevelt, Countercoup (New York: McGraw-Hill, ۱۹۷۹); C. M. Woodhouse, Something Ventured (London: Granada, ۱۹۸۲), chs. ۸-۹; and Mark J. Gasiorowski, "The ۱۹۵۳ Coup d'Etat in Iran," International Journal of Middle East Studies ۱۹/۳ (August ۱۹۸۷).
[۳]. Gasiorowski, p. ۲۷۴; Richard W. Cottam, Nationalism in Iran (Pittsburgh, PA: University of Pittsburgh Press, ۱۹۶۴), p. ۲۲۶. A former CIA officer who read the CIA history and perhaps other CIA documents on the coup has recently claimed that Kashani and Behbehani "made the coup a reality" but acted without US help. See Reuel Marc Gerecht, "Blundering Through History With the CIA," The New York Times, April ۲۳, ۲۰۰۰, p. ۱۱.
[۴]. Kennett Love, "The American Role in the Pahlavi Restoration On ۱۹ August ۱۹۵۳" (unpublished paper in the Allen Dulles Papers, Princeton University Library, ۱۹۶۰), pp. ۴۰-۴۱.
[۵]. New York Times, May ۲۹, ۱۹۹۷, p. ۱۹.
[۶]. Central Intelligence Agency, Probable Developments in Iran Through ۱۹۵۳, NIE-۷۵/۱ (unpublished paper in the President's Secretary's Files, Harry S. Truman Library, Independence, MO), p. ۱.
منبع: شماره هفتم نشریه فرهنگ امروز
نظر شما