فرهنگ امروز/ جاناتان فریدلند، مترجم: بهزاد رَوَن:
***
وقتی در انگلستان دانشآموزان درسهایشان را برای آماده شدن در آزمون GCSE مرور میکنند، آنهایی که برای گرفتن درجه A رشته سیاست در پائیز برنامهریزی میکنند میتوانند با این فکر به خود آرامش دهند: وقتی سپتامبر از راه برسد آنها آثار متفکری را مطالعه خواهندکرد که به آرشیو پر گردوخاک تئوریهای سیاسی باستان تعلق ندارد. چون یک منبع جدید به برنامة درسی اضافه شده است: یکی از آثار آین رند.
این تصمیم به جایی است، چرا که رَند که در سال۱۹۸۲ از دنیا رفت و در طول زندگیش مرتب مورد تمسخر و بیاحترامی قرار گرفته بود حالا پس از مدتها مورد اهمیت واقع شده است. رند را میتوان دختری تصور کرد که حامی نوعی از مالکیت معنوی در فضای افراطی از گرایش به بازار آزاد بود (وی حامی فلسفهای بود که آن را فضیلت خودخواهی مینامید). رند همواره در سطوح نمایندگان سیاسی طرفدارانی داشته است. پل رایان سخنگوی مجلس نمایندگان کاخ سفید، یکی از شیفتگان رند بود؛ مشهور است که وی همیشه یک نسخه از رمان قطور «اطلس شورید»[۱] به همراه مسیر بردگی فردریش هایک را به اعضای جدید میداد. داستانی که همکارانش در مجلس سنای ایالاتمتحده همیشه تکرار میکردند این بود که رند پل نامش را مدیون عشق پدرش ران به آین است که با نامش همقافیه است؛ هرچند اعتبار آن مشکوک است، اما پل خودش را همواره در هر زمانی طرفدار آین میداند.
از بحث خارج نشویم، سیاستمداران بریتانیایی نیز روش خود را برای ستایش آین پیدا کردند. سجاد جاوید (وزیر فرهنگ) صحنۀ دادگاه کتاب سرچشمۀ رند را در طول سال دو بار میخواند و در تمام بزرگسالیاش این کار را انجام داد. او هنگامی که یک دانشآموز بود بخشی از آن را با صدای بلند برای زنی خواند که هماکنون همسرش است. اگرچه تکرار آن ثابت کرد که یک بار کافی است! جاوید اخیراً اعتراف کرده که همسرش به وی گفته که اگر بار دیگر آن را بخواند او را ترک خواهد کرد. در همین حال دنیل هانان از اعضای محافظهکار پارلمان اروپا که بهعنوان معمار نخبه برکسیت[۲] شناخته میشود، در دفتر بروکسل عکسی از رند دارد.
هواخواهی محافظهکاران از رند چه در آمریکا و چه انگلیس امر جدیدی نیست. اما فلسفة فردگرایی پر پیچوتاب و غیرقابل انعطاف رند در جهت تحقیر دولت و جهان دنبالهرو هیئتمدیرۀ شرکتهای بزرگ، اکنون در کاخ سفید پیروانی دارد. آنچه به این موارد افزوده شده است، یک گروه طرفدار است؛ کسانی که بر زندگی روزانۀ اکثر کوتولههای سیاسی نفوذ دارند؛ آنها در واقع غولهای تکنولوژی هستند.
خب چه کسی به برنامۀ درسی سطح A ورود پیدا کرد؟ زنی که توسط یک شرححالنویس بهعنوان الهۀ بازار مورد ستایش قرار گرفت. آلیسا زینویِنا روزن بوم [نام کامل آین رند] در سال ۱۹۰۵ در سنت پترزبورگ روسیه به دنیا آمد؛ او پدر فقیر و خانوادۀ خود را که به علت انقلاب بلشویکی تا مرز گرسنگی رسیده بودند را دیده بود، تجربهای که موجب شد تا تمام نظریههای جمعی را تحقیر و بکوبد، خصوصاً نظریۀ دولت بهعنوان مجری مکانیزمی برای تضمین برابری. او عاشق سینما بود و در ۱۹۲۶ به آمریکا فرار کرد و بهسرعت راهش را بهسوی هالیوود هموار ساخت. او راه خود را از میان مجموعهای از شغلهای عجیبوغریب پیدا کرد، مثل دورهای کار در بخش لباس استودیو فیلمسازی پیکیاو پیکچر[۳]. همچنین وی توانست نقش سیاهیلشگر را در فیلم شاه شاهان سیسیل بی دمیل به دست آورد. اما عشقش نوشتن بود؛ نمایشنامهها و فیلمنامههایی نوشت تا اینکه موفقیتی غیرمنتظره با یک رمان به دست آورد: سرچشمه.
سرچشمه در ۱۹۴۳ منتشر شد؛ داستان آن در مورد هاوارد رورک است، معماری که خود را وقف پیگیری رؤیای خود کرده بود، مردی که به جای پذیرش کمال طراحی ساختمانهایش، ترجیح میدهد آنها را با دینامیت منفجر کند، اطرافیانش همگی میانمایه هستند: نمایندگانی که همان کندکنندگان پروسۀ تصمیمگیری دولت هستند، بوروکراتهای فرصتطلبی که برخی اندیشههای خیر اشتراکی یا دستدوم[۴] را ارائه میدهند و انگلهای شرکتی هستند که از کار و رؤیای دیگران منتفع میشوند.
سپس در ۱۹۵۷ رمان «اطلس شورید» را نوشت که در ۱۱۸۴ صفحه و قطع کلاسیک توسط انتشارات پنگوئن منتشر شد. اینجا رورک جای خود را به جاناتان گالت دیگر نابغۀ سرمایهداری میدهد، کسی که اعتصابی را بهوسیلۀ «گروه افراد بااستعداد» رهبری و پیش برد؛ در نتیجه جامعه از «موتور محرک جهان» محروم شد.
رند در رمانها و نیز در مقالهها و سخنرانیهایش اعتراف میکند که آتئیست بوده و بهتفصیل آن را توضیح میدهد. فلسفهاش بهسرعت جایش را در کنار هابز و ادموند برک در آزمون سطح A باز میکند؛ رند نام آن را مادیگرایی مینامد. او باور دارد که انسان تنها به خاطر خودش وجود دارد، به دنبال شادی رفتن بالاترین هدف اخلاقی یک شخص است. به طوریکه نه خود را فدای دیگران و نه دیگران را فدای خود کنیم. او در مورد همه چیز به طور مفصل گفته است. رند که یک آتئیست دو آتشه بود، در مقابل عینیگرایی، هر دانش انتزاعی را رد میکرد، بهطوریکه تحمل مفاهیمی چون غریزه و شهود یا هر امر ادراکی و انتزاعی را نداشت.
رمان سرچشمه بهطور مداوم برای رد نظریههایی که دارای تناقض بودند منتشر شد؛ اما بیشتر ابزار مشاجرههای شفاهی گشت. با گذشت سالها یک آیین و مکتب فکری حول رند شکل گرفت. آثار او خوانندگان خاصی را جذب کرد: نوجوانان و مردان تشنۀ ایدئولوژی توأم با اطمینان و یقین اخلاقی.
همچنین نیویورکر در سال ۲۰۰۹ گفت: بیشتر خوانندگان رند اولین و آخرین سفرشان به درۀ باریک گالت است (بهشت پنهان دوباره متولدشده برای آیندۀ سرمایهداران در رمان «اطلس شورید») که گهگداری بین ترک جهان خیالی خود و رفتن به کالج باید یکی را انتخاب کنند.
اما ابژکتیویسم به برخی تحمیل شد. شاید یکی از برجستهترین پیروان کمسنوسال او، آلن گرینسپن بود که بعدها بهعنوان رئیس فدرال رزرو ایالات متحده به مدت ۱۹ سال خدمت کرد. در دهۀ ۱۹۵۰ گرینسپن یکی از کسانی بود که در میان عزاداران مراسم تشیع جنازۀ رند در ۱۹۸۲ حضور داشت، جایی که یک تاج گل به شکل همان علامت دلار ششفوتی تزیین شده بود؛ اینجاست که نشان رندیسم فهمیده میشود.
گرینسپن واسطهای است میان آیین اصلی رند و آنچه ما ممکن است آن را افکار دورۀ دوم رند بدانیم: سالهای تاچر-ریگان، زمانی که دست نامرئی فلسفۀ بازار آزاد از افکار محوری اقتصاددانان راست در جهت روش حکمرانی سرمایهداری آنگلوآمریکایی کنار رفت. گرینسپن توسط ریگان بهعنوان رئیس بانک مرکزی آمریکا در ۱۹۸۷ منصوب شد. او قویاً معتقد بود که نیروهای بازار آزاد بهترین مکانیسم برای مدیریت و توزیع منابع اجتماعی هستند. این دیدگاه متکی به مفروضی است که بر طبق آن بازیگران اقتصادی، رفتاری عقلانی داشته و همواره به دنبال منافع خود هستند (البته هرچند گرینسپن پس از بحران اقتصادی ۲۰۰۹-۲۰۰۸ در آن تجدیدنظر کرد). تقدم منافع شخصی نسبت به نوعدوستی یا هر نوع انگیزۀ غیرمادی یک اصل اساسی تفکر رندیان بود.
علت اینکه جمهوریخواهان و محافظهکاران انگلیسی در دهۀ ۸۰ نسخههایی از رمان «اطلس شورید» را به یکدیگر میدادند این بود که رند بخش عمدهای از تفکر و اخلاق حاکم آن زمان را به آنها داده بود. اصرارش بر «روحیۀ منفعتطلبی عقلانی» و نیز «فضیلت خودخواهی» که شبیه گونهای از شعارهای فرابازاری هستند، از فیلم والاستریت به کارگردانی الیور استون (۱۹۸۷) اخذ شده بود که عصر حاضر را اینگونه تعریف میکند: «حرص و طمع خوب است.» رند سطح بالاتری از گوردون گکو[۵] بود.
دوران سوم رند با بحران مالی و ریاستجمهوری باراک اوباما پیگیری شد، دورانی که با این فرض همه را ترساندند که اوباما برای گسترش دولت متمرکز شد. جنیفر بورنز بهعنوان شرححالنویس رند به کوآرتز گفته بود: در لحظههای سلطۀ لیبرال، مردم به رند بازگشتهاند، چراکه آنها رمان «اطلس شورید» را پیشگویی این مسئله میدانند که اگر قدرت زیادی به حکومت داده شود چه اتفاقی میافتد.
در همین زمینه به نظر میرسد تنها یکی از ماجراهای موفق کمپین ریاستجمهوری سال ۲۰۱۲، پیشنهاد برای نامزدی جمهوریخواهان توسط لیبرال حداکثری و تحسینکنندۀ رند و نمایندۀ تگزاس ران پل بود. پدرش سناتور رند پل، پیشرو جنبشی برای افشاگری در ۲۰۱۶ بود. پل سایز بسیار کوچکشدهای از دولت فدرال را پیشنهاد داده بود، بهمانند آین رند، او باور داشت که نقش دولت باید آنقدر محدود شود که فقط به اندازۀ تشکیل ارتش، نیروی پلیس و سیستم قضایی باشد و نه بیشتر.
اما رند یک مشکل و مسئله را برای جمهوریخواهان آمریکا به وجود آورد؛ بهعبارتدیگر آنها برای به آغوش کشیدن میراث رند مشتاق بودند؛ او یک آتئیست مؤمن بود. این مسئله توسط پل رایان طرح شد، کسی که یار کمکی میت رامنی در رقابتهای ۲۰۱۲ نام گرفت. رایان برای خنثی کردن نفوذ رند با سرعت وارد عمل شد و ترجیح داد بگوید که فلسفهاش را از سنت توماس آکوئیناس الهام گرفته بود.
چهارمین دورۀ رند چه زمانی شکل گرفت؟ سیاستمداران رندی هنوز حضور دارند: رایان هماکنون بهواسطۀ کابینهای کهنهکار از عینیتگرایان در حال ترقی است. «اطلس شورید»، کتاب مورد علاقۀ رکس تیلرسون، وزیر امور خارجۀ ایالات متحده است؛ درحالیکه او انتخاب نخست دونالد ترامپ بهعنوان وزیر کار بود (البته بعداً از قلم افتاد). اندی پازدر مدیر اجرایی یک رستوران زنجیرهای با مالکیت گروه سرمایهگذاری روآرک است (صندوق ذخیرۀ خصوصی که بعدها نامش به قهرمان رمان سرچشمه تغییر کرد). مایک پومپیو مدیر سیآیای محافظهکار دیگری است که میگوید «اطلس شورید تأثیر عمیقی روی من داشت».
البته این صرفاً این مردان را شبیه رئیسشان ترامپ میکند. ترامپ در کتاب نخواندن شهرت دارد، او فقط در مورد سه کتاب داستانی صحبت کرده است؛ یکی از این سه کتاب، رمان سرچشمه است. ترامپ در سال گذشته در مورد این کتاب گفت: «این کتاب با کسبوکار، زیبایی، زندگی و عواطف درونی مرتبط است. این کتاب با هر چیزی ارتباط دارد.»
کارشناسان رند علت این سرگشتگی ترامپ را یافتهاند. پیشنهاد ترامپ برای حوزۀ انتخابی در ۲۰۱۶ قول یک بازار آزاد نامحدود نبود، بلکه تعهدی برای ساخت دولت ایالات متحده بهعنوان مداخلهگر فعال در بازار، مذاکره جهت معاملات تجاری و بازگرداندن شغلها بود. تحکم او بر شرکتهای بزرگ مثل فشار بر کمپانی فورد و کارخانۀ ساخت تهویه مطبوع برای اینکه کارخانههایشان را در آمریکا نگه دارند از نمونههای زورگویی وی است؛ دقیقاً نوعی از حکومت بزرگ مداخلهگر بر ریتم طبیعی سرمایهداری که رند از آن وحشت داشت.
پس چرا ترامپ ادعا کرد که رند الهامبخش اوست؟ پاسخ قطعاً این است که رند مرد آلفای سرمایهدار و مشهور و اهل عمل را در آثار خود تکریم کرده بود ؛ کسی که مردم کوچک و بوروکراتها را کنار زده و چیزهایی را به دست میآورد. مثل جنیفر برنز که اینها را به جا گذاشت؛ او برای مدتی طولانی مورد علاقۀ این افراد بود: اخلالگران، کارآفرینان، سرمایهداران، افراد ریسکپذیر، مردمی که خودشان را بهعنوان شکلدهندگان آینده میبینند، کسانی که در مقابل هرکس دیگری به جلو میروند و کسانی که بر غرایز طبیعی خود تکیه دارند.
اینها برای ما موج جدید رندیسم را به ارمغان میآورد. آنها شاهزادگان درۀ سیلیکون، استاد استارت آپ، کادر جوان روآرک و گالت هستند که با نبوغ خودشان و بیخیال از عواقب آن برای ساختن دوبارۀ جهان حرکت میکنند.
بنابراین نباید از اینکه هریک از غولهای عصر دیجیتال تبدیل به ستارۀ راهنما شدهاند غافلگیر شد. رند ممکن است «پرنفوذترین چهره در صنعت» باشد. زمانی که تراویس کالانیک مدیرعامل سیایاو مجبور به انتخاب یک نماد برای کاربری توییتر خود بود، جلد رمان سرچشمه را انتخاب کرد. پیتر تیل اولین سرمایهگذار عمدۀ فیسبوک و نمونۀ نادر مردی که هم بر درۀ سیلیکون و هم جهان ترامپی سوار شده است، از رندیان است. در همین حال استیو جابز به نقل از استیو وزنیاک یکی از شریکانش در ایجاد اپل، «اطلس شورید» را راهنمای زندگی خود میدانست.
در میان این اربابان جدید جهان، تأثیر رند برای دنبال کردن رؤیاهای شخصی بیشتر از یک حزب سیاسی لیبرال است. جای تعجب ندارد که میگویند شرکتهای بزرگ تکنولوژی توجهی به نابودی شغل تاکسیرانی یا رسانههای خبری سنتی ندارند؛ این نگرانیها زیر پای مردان جوان و قدرتمندی است که در اوج ایستادهاند: حتی با گوش دادن به چنین نگرانیهایی ممکن است به یکتایی رؤیای ناب خود خیانت کنند، چراکه ممکن است قاعدۀ طلایی رند که میگوید هرگز نباید رؤیایمان را فدای دیگران کنیم را بشکند.
رند در سیوپنجسالگی مرد؛ اما دوباره زندگی کرد و دست او حاکمان عصرمان در واشنگتن و سانفرانسیسکو را هدایت کرد. او یک ایدئولوژی است که نوعدوستی را تقبیح میکند و به فردگرایی در قالب یک ایمان بها میدهد و به اخلاقی برای خودخواهی خام جوازی جعلی میدهد. و اما یک ایدئولوژی زمانی مستمعین را آمادۀ شنیدن خواهد یافت که نوع بشری وجود دارد که تسلیم یورش طمع شده و فریب قدرت بدون کنترل را خورده و میخواهد بدون احساس گناه، تسلیم هر دو شود. همانهایی که میگویند: زندهباد.
ارجاعات:
[۱] - اطلس (به یونانی: Ἄτλας)، پسر پاپتوس و کلیمنه و یکی از تیتانهای نسل دوم بود، او را پادشاه شهر افسانهای آتلانتیس نیز میپنداشتند. نام او به معنای «متحمل» است. با پلیونه (از اوکئانیدها) ازدواج کرد و صاحب فرزندانی چون پلیادس و هسپریدس، هوآدس و کالیپسو شد. او سه برادر با نامهای پرومتئوس، اپیمتئوس و منوتئیوس داشت. اطلس علیه خدایان جنگید و محکوم شد افلاک را بر دوش بگیرد.
[۲] - این اصطلاح ترکیبی از British و exit به معنای خروج بریتانیا است، اصطلاحی که در مورد خروج بریتانیا از اتحادیۀ اروپا استفاده میشود.
[۳] - RKO Pictures
[۴] - second handers
[۵] - گودون گکو با بازی مایکل داگلاس بعدها نماد طمع افسارگسیخته شد.
نظر شما