به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ محسن اسماعیلی در یکصد و سی و نهمین جلسه شرح و تفسیر نهجالبلاغه در محل مجموعه فرهنگی سرچشمه، با بیان اینکه امام علی علیهالسلام ناتوانی زمامداران را یکی از موارد قابل نقد دانسته است، افزود: کارآمدی یکی از پایههای مشروعیت است و حاکم ناکارآمد نامشروع نیز است. همچنین نقد صاحبان قدرت و کارگزاران حکومت مصداق بارز و اتمّ امر به معروف و نهی از منکر، یک حق و بلکه تکلیف همگانی است.
کارآمدی؛ شرط مشروعیت زمامداران
عضو حقوقدان شورای نگهبان با تاکید بر اینکه مشروعیت اصل حکومت یا متشرع بودن افراد دلیل کافی برای جواز تصدی منصبهای عمومی نیست، خاطرنشان کرد: علاوه بر اینها، حکم کتاب و سنت، توانایی و قدرت نیز شرط است. این شرط لازمی است که در انتخابها و انتصابهای الهی نیز رعایت شده است؛ چنان که وقتی گروهی از بنیاسرائیل از پیامبرشان خواستند تا فرمانروایی برای آنان تعیین کند، پیامبرشان به آنها گفت: خدا طالوت را بر شما برگزیده، «وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ»؛ و او را در علم و قدرت جسمی، وسعت بخشیده است.
اسماعیلی افزود: بنابراین خدا نیز کسی را منصوب میکند که هم دانش و تخصص لازم را داشته باشد و هم توانایی جسمی برای اجرای مأموریت را. این ملاکی است که همه باید رعایت کنند؛ هم کسانی که خود را داوطلب تصدی مناصب عمومی میکنند و هم کسانی که دیگران را برای این کار نامزد و معرفی میکنند. برای همین است که وقتی عزیز مصر به حضرت یوسف علیهالسلام پیشنهاد پذیرش مسئولیتی در کشور را داد، آن حضرت گفت: مرا سرپرست خزائن این سرزمین قرار ده، چراکه هم توانایی حفظ سرمایه ملی را دارم و هم علم لازم برای آن را.
وی ادامه داد: همچنین وقتی یکی از دو دختران شعیب علیهالسلام خواست پیشنهاد استخدام حضرت موسی علیهالسلام را به پدر خویش بدهد، همین دو استدلال را به عنوان دلایل توجیهی خویش ارائه داد. دین ما دینی است که برای استخدام یک چوپان، احراز قدرت و توانایی و نیز امین و متعهد بودن را شرط میداند؛ چه رسد به مناصب بالاتر!
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه هر صاحب منصبی در نظام اسلامی امانتی کمرشکن و مسئولیتی دشوار برعهده دارد، گفت: بنابراین صاحب منصبان باید دارای صفات برجسته و آزموده شدهای باشند که این صفات را میتوان در تخصص (علم)، تعهد (عدالت)، و کارآمدی (قدرت) خلاصه کرد. اهمیت کارآمدی، کمتر از تعهد و تخصص نیست و انسان متعهد و متخصصی که قدرت اجرایی کردن طرحهای خود یا الزامات قانونی را نداشته باشد، فاقد کفایت لازم برای تصدی مناصب نظام اسلامی است و لذا در حدیث مهمی از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که فرمود: «برای من فرقی نمیکند که چیزی یا کاری را به خائن بسپارم، یا به کسی که خائن نیست اما قدرت لازم را نداشته و آن را ضایع میکند.»
محسن اسماعیلی با اشاره به فرموده امام علی علیهالسلام که میفرماید: «أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ، أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ وَأَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِیهِ»؛ ای مردم، سزاوارترین کس برای خلافت، تواناترین افراد بر این امر و داناترینشان به فرمان خداست، خاطرنشان کرد: ناتوانی و نادانی صاحبان قدرت موجب عوض شدن جای اولویتها و انتخاب زیردستانی مانند خودشان و عاقبت منجر به پشت کردن افکار عمومی به آنان میشود.
نقد کارآمدی؛ تکلیف همگانی
دانشیار دانشگاه تهران در ادامه جلسه شرح و تفسیر نهجالبلاغه، نقد کارآمدی صاحب منصبان را یک حق و بلکه تکلیفی همگانی دانست و گفت: امام میگفت: «حَقِّی علَیکم فالوَفاءُ بالبَیعَةِ، و النَّصیحَةُ فی المَشهَدِ و المَغیبِ»؛ ای مردم! حقّ من بر شما این است که به بیعت خود وفادار و در حضور و غیاب خیرخواه من باشید. «النَّصیحَةُ فی المَشهَدِ و المَغیبِ» را میتوان به معنای نقد علنی و غیرعلنی هم معنا کرد. امیرالمومنین(ع) از منصوبان خویش نیز همین را میخواست.
وی در بیان مثالی از این سیره امیرالمومنین(ع) ادامه داد: برای نمونه «به مالک، والی و استاندار مصر که از طرف امام تعیین شده است، مینویسند: ... به مردم جرأت و شهامت بده، میدان را برای اعتراض مردم باز کن، بگذار بیایند حق خودشان را از تو مطالبه کنند و نترسند. چرا باید مردم از والی و حاکم خودشان ترس و رعب داشته باشند؟ بعد میگوید: من از رسول خدا مکرر شنیدم که میفرمود: هرگز ملتی به قداست نخواهد رسید تا آن وقتی که وضع آن ملت به حالتی درآید که ضعفا و ناتوانان حقشان را از اغنیا و اقویا بگیرند، بدون آنکه لکنتی به زبانشان بیفتد.»
اسماعیلی در خاتمه گفت: و باز به مالک فرمود که برای انتخاب نزدیکان و محرمان خلوت خویش چه شرایطی را در نظر بگیرد و سپس فرمود: «از میان آنها کسی باید به تو نزدیکتر و محبوبتر باشد که سخن تلخِ حق را به تو بیشتر بگوید و در آنچه خداوند از دوستانش نمیپسندد و به گونهای از تو سر میزند، کمتر یاریات دهد؛ و به پارسایان و راستگویان بپیوند و آنان را چنان بپرور که تو را فراوان نستایند، و با ستودن کار بیهودهای که نکردهای، خاطرت را شاد ننمایند که ستودنِ فراوان، خودپسندی آرَد و به خودخواهی وا دارد.»
نظر شما