به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ پنجشنبه ۲۷ تیرماه ۱۳۹۸ پنجمین نشست از سلسله نشستهای نقد و ارزیابی آثار تالیفی و ترجمه در حوزه «توسعه، نظم و فروپاشی سیاسی» به کتاب فروپاشی: چگونه جوامع، راه بقا یا فنا را بر میگزینند، اثر برجسته استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی پرفسور جرد دایموند و ترجمه فریدون مجلسی اختصاص داشت. این نشست با همکاری مرکز پژوهشی توسعه اجتماعی آفرینش، خانه اندیشمندان علوم انسانی و انجمن علوم سیاسی ایران برگزار شد.
در این نشست فریدون مجلسی دیپلمات سابق، مترجم و پژوهشگر روابط بینالملل، محمد فاضلی عضو هیأت علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی، محمد درویش عضو هیأت علمی موسسه تحقیقاتی جنگل و مراتع کشور و بهمن سرلک پژوهشگر حوزه روابط بینالملل حضور داشتند.
بهمن سرلک مدیر سلسله نشستهای نقد و ارزیابی آثار تالیفی و ترجمه در حوزه «توسعه، نظم و فروپاشی سیاسی» در آغاز نشست با مقدمهای از چرایی و ایده برگزاری این نشستها و با طرح مسئله اصلی نشست، به ارتباط و کاربست شاخصهای نظری کتاب برای تحلیل مسائل ایران و جهان که به نوعی امروز تمامی دولت- ملتها را با چالش عمیق روبه رو ساخته است پرداخت.
وی جایگاه این آثار را در کمک به فهم مسائل پیچیده پیش روی جامعه علمی و نهادهای مدیریتی با اهمیت دانست و تولید ادبیات در این حوزه را نیازمند تمرکز محافل علمی- دانشگاهی کشور و مطالعه و پژوهش آثار برجسته بین المللی که محل ارجاع و اجماع نخبگان علمی هستند دانست. سرلک ضمن ارائهای مختصری از مسئله اصلی کتاب، نشست را با طرحی سوال محور شروع کرد.
اهمیت و ضرورت ترجمه این اثر، رابطه بین نظم سیاسی و محیط زیست، ارتباط بین فرهنگ و محیط زیست و عوامل جامعه شناختی فروپاشی در جوامع مختلف سوالاتی بودند که سخنرانان ضمن ارائه کتاب و دیدگاهها شخصی خود به آنها پاسخ دادند. ادامه این نشست با دعوت از فریدون مجلسی مترجم کتاب ادامه پیدا کرد.
فریدون مجلسی گفت: این کتاب در حال حاضر از شهرت جهانی برخوردار است به طوری که اخیرأ انتشار کتاب جدیدی از این جرد دایموند بسیار پرفروش بوده است. یکی از ویژگیهای جالب این کتاب فروپاشی: چگونه جوامع، راه بقا یا فنا را برمیگزینند، این است که خواننده عادی با مطالعه کتاب شاید در ابتدا احساس نکند که کتاب مهمی را میخواند به گونهای که فحوای کتاب داستان مزرعهای در یکی از ایالتهای آمریکا را روایت میکند اما با ادامه روند خوانش آن ایالت با مشکلات زیستمحیطی روبرو میشود که بحث توسعه را بازگو میکند. به طور کلی موضوع اصلی این کتاب دخالتهای انسانی و فعالیتهایی است که در طول تاریخ به عدم تعادل زیستی در دنیا منجر شده است.
مجلسی سپس به قسمتی از مناطق مختلف دنیا اشاره کرد که نویسنده به آنها سفر کرده و از نزدیک روند تخریب محیط زیست و دلایل اضمحلال یا بازسازی زیستی آن نواحی مشاهده کرده است. مناطقی مانند جنگلهای محل سکونت اقوام مایا در آمریکای جنوبی، گینه و روآندا در آفریقا و همچنین گرینلند در اروپا. در برخی از این مناطق رقابت برای بهرهبرداری از منابع طبیعی و غذا موجب درگیری و کشتار انسانی شد. به عنوان نمونه درگیریها در روآندا میان اقوام "هوتو" و "توتسی" بر سر استفاده از منبع غذایی به کشته شدن انسانها منجر شد.
در این کشورها حتی یک درخت هم یافت نمیشود زیرا تمام درختان را قطع کردند تا از آن به عنوان منبع انرژی استفاده نمایند. در همسایگی خودمان یعنی در کشور افغانستان زمینه اصلی درگیری میان اقوام پشتو و تاجیک آن گونه که تصور میشود تعلق داشتن به مذهب شیعه یا سنی ملاک اختلاف محسوب نمیگردد بلکه جمعیتهای سرازیر شدهای که برای دسترسی به منابع طبیعی امکان بقا نداشتند چارهای جز کشتن همدیگر نیز ندارند.
وی با ذکر مثال دیگری از کشور خودمان که دیر زمانی به عنوان انبار غله ایران شناخته میشد به ذکر دلایل تغییرات زیستی و بیان ظرفیتهای محیطی آن پرداخت. سیستان (زابل) از ظرفیت توان تولیدی گندم برای جمعیت بین ۹ تا ۱۰ میلیون نفر برخودار بود. در این منطقه میتوان از ظرفیت بادهای ۱۲۰ روزه که با سرعت ۸۰ تا ۱۰۰ کیلومتر در حال وزش هستند برای بهرهمندی از انرژی بادی آن استفاده کرد. طرز آبیاری در این مناطق بسیار مهم است و با ایجاد کشتهای وسیع در مکانهای سرپوشیده (کشت گلخانهای) هنوز هم میتوان خوراک جمعیت زیادی را تأمین کرد.
مانند منطقهای در جنوب اسپانیا (آلمریا) که با این سیستم، علیرغم نبود آب کافی و خاک مناسب، سالانه تا ۲،۳ میلیارد دلار میوه و سبزی برای ارسال به بازار اروپا تولید میشود. از پنلهای خورشیدی در این منطقه میتوان برای تأمین انرژی برای آبیاری بهره برد. تمام این کارها با ایجاد خوشههای شهری و ارائه خدمات زیستی میتواند توسعه پیدا کند و جمعیت را در این مناطق حفظ نمود و از مهاجرتهای اقلیمی جلوگیری نمود. البته این راه حلی است که در این کتاب به آنها اشاره نشده است اما نمونههایی فراوان از چنین مثالهایی در این کتاب وجود دارد.
سخنران بعدی نشست محمد درویش چهره شناخته شده محیط زیستی کشورمان که سابقه معاونت مشارکتهای مردمی در سازمان محیط زیست را دارد بود. وی با رویکردی زیست محیطی به ارزیابی کتاب فروپاشی: چگونه جوامع، راه بقا یا فنا را بر میگزینند، پرداخت. محمد درویش گفت: این کتاب به راحتی آینده را پیش روی دیدگان ما قرار میدهد و این کار را به زبانی بسیار ساده و عامه پسند انجام میدهد. درویش به مفهوم فروپاشی اشاره نمود و افزود: هفته گذشته سازمان ملل متحد اعلام نمود تا تاریخ ۲۹ جولای (۷ مردادماه) به مرحله میرسیم به این معنا که جمعیت ۷،۵ میلیارد نفری دنیا تمام منابع کره زمین را در مدت زمان کمتر از ۷ ماه به پایان میرسانند. در سال ۱۹۸۰ میزان منابع غذایی تمام ساکنان زمین که جمعیتی حدود ۴ میلیارد نفر را شامل میشد در طول یکسال به پایان میرسید اما در حال حاضر که چهل سال از آن زمان میگذرد این کار در کمتر از ۷ ماه صورت میگیرد.
به عنوان مثال خانوادهای را تصور کنید که در ابتدا میزان دخل و خرجش متعادل است اما به مرور زمان خرجش بر دخلش پیشی میگیرد. این خانواده در آغاز شروع به فروش دارایی خود و سپس اسباب و وسایل زندگی خود میکند تا زمانی که دیگر چیزی برای فروختن نداشته باشد در این حالت به مرحله فروپاشی میرسد. کاری که "جرد دایموند" نویسنده این کتاب به زیبایی انجام داده هشدار فروپاشی به مردمان دنیاست.
درویش ضمن انتقاد به ترامپ و رویکردهای ضد محیط زیستی دولت کنونی آمریکا افزود: ۲۵ درصد مصرف کره زمین مربوط به کشور آمریکاست و انتظار میرفت این کشور چیدمان توسعه خود را بازطراحی کند اما در عوض ترامپ از توافقنامه اقلیمی پاریس خارج شد. ترامپ چند سال پیش و زمانی که هوای مناطق شمالی آمریکا خیلی سرد شده بود با انتقاد به دولت اوباما که ۳۰ میلیارد دلار را صرف مبارزه با تغییرات اقلیمی کرد، گفته بود؛ بجای هزینه ۳۰ میلیاردی برای تغییرات اقلیمی میتوانستیم با کمی پول پالتو بخریم و برای ساکنان این مناطق بفرستیم! ۷ ماه پیش دانشمندان اقلیمی در سئول دور هم جمع شدند و هشدار دادند تا سال ۲۰۷۰ میلادی، ۷۵ درصد اکوسیستم دنیا منقرض میشود.
مهندس درویش در بخش دیگری از سخنرانی خود با ذکر نمونههای متعدد از مشکلات زیست محیطی کشورمان به انتقاد از وضع موجود پرداخت. وی با اشاره به تالاب انزلی و رویکرد تازه سازمان محیط زیست برای تزریق "تیتانیوم" به این تالاب، اثرات آن را مشابه جاری ساختن میلیونها مترمکعب فاضلاب در تالاب انزلی ارزیابی نمود. مهندس درویش با اشاره به وضعیت نامناسب جنگلهای زاگرس در غرب کشور آن را نتیجه حذف دارکوب سرسرخ در مناطقی مانند ایلام دانست که نبودش موجب گسترش لارو سوسکهای بلوط و نابودی جنگلهای زاگرس در این منطقه شد.
وی با اشاره به وقایع سیل اخیر به واکنش برخی نهادهای دولتی به فعالیتهای کنشگران محیط زیست کشور و مقایسه آن در کشورهایی نظیر آمریکا اشاره کرد و گفت: بزرگترین مصیبت کشور در جریان سیل اخیر اتفاق افتاد و در وزارت نیرو به ما را جدی نگرفتند و گفتند شما احساساتی هستید! اما چرا در جامعه آمریکا که ییل و هاروارد را دارد بایستی چنین واکنشهایی را شاهد باشیم؟! آسمان هرکجا در دنیا انگار همین رنگ است.
مهندس درویش با ذکر مثالی از منطقه خاورمیانه، برخی شواهد عینی از گسترش جنگ و نفوذ داعش در مناطقی مانند عراق و سوریه را برشمرد. وی عدم توجه به میان رودان را عامل فروپاشی این منطقه دانست. پروژه گاپ ترکیه و احداث ۲۱ سد بر روی سرشاخههای دجله و فرات باعث گردید که تعداد چشمههای تولید گرد و خاک به شدت افزایش یابد. در این بین ۴ میلیون هکتار از اراضی عراق از بین رفت. بیکاری مردم در کشورهای عراق و سوریه باعث سوء استفاده داعش برای یارگیری نظامی مناسب گردید. اما آیا مردم ما در منطقه اکنون آگاه تر شدهاند؟!.
سخنران پایانی این نشست دکتر محمد فاضلی عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی و مشاور وزیر نیرو بود. وی با اشاره به دو زمینه مورد توجه در این کتاب که شامل خود کتاب و مسأله فروپاشی میشود، به تشریح نظریههای مختلف در باب فروپاشی پرداخت. وی با اشاره به مفهوم فروپاشی در نظریه "بوتزر" وقوع این پدیده را مربوط به زمانی دانست که در کشوری تمرکز زدایی از ساختارهای قانونی صورت گرفته، آن کشور غیرتخصصی میشود، جمعیت زدایی انجام میشود و امکان بازتولید منابع در آن کشور وجود ندارد. برای اینکه فروپاشی رخ دهد باید چندین شرط وجود داشته باشد؛ فساد نخبگان، مالیات گیری سود جویانه ناکارآمد، گله داری کنترل نشده و بی ثباتی از جمله این شرایط محسوب میشوند. از دست دادن شبکههای اقتصادی و تغییرات اقلیمی از جمله عواملی محسوب میشوند که موجب تشدید یافتن جریان فروپاشی میشوند.
فاضلی با اشاره به آثار و پیامدهای فروپاشی افزود: اگر کشورها در برابر تغییرات زیستی تاب آوری کمی داشته باشند مهاجرتهای داخلی تشدید میشود، حافظه فرهنگی از بین میرود، یکجانشینی تضعیف میگردد و امکان آن کم میشود و یک چرخه خودتقویت شونده فروپاشی ایجاد میشود.
فاضلی به زمینه دیگری از دیدگاه خود راجع به کتاب فروپاشی اشاره کرد و تمرکز جرد دایموند بر اکولوژی و فروپاشی را مورد بررسی قرار داد. از لحاظ اکولوژی ۸ متغیر مورد توجه جرد دایموند در این کتاب بوده است؛ جنگل زدایی و تخریب زیستبوم، معضلات خاک، مسائل مدیریت آب، شکار بیش از حد، ماهیگیری فراتر از نیاز، تأثیر گونههای وارد شده بر گونههای بومی (مانند ماهی تیلاپیلا و درخت کپور آمریکایی که هیچ تناسب و سازگاری با زیست بوم ایران ندارند) و در نهایت رشد جمعیت انسانی که مهمترین عامل شمرده میشود.
مشاور وزیر نیرو به برخی دیدگاههای اشتباه سیاسیون اشاره کرد که منابع طبیعی کره زمین را پایان ناپذیر تلقی میکنند و اعتقادی به تراژدی منابع طبیعی ندارند. به عنوان نمونه سال گذشته شاهد یک ترسالی بودیم که از منظر علوم آب و هیدرولوژی سالی است که میزان بارندگی در آن بیشتر از میانگین بلندمدت باشد. بسیاری از سیاسیون این پدیده را که در یک سال رخ داده است را به یک دوره ترسالی ارزیابی میکنند و بر اساس آن برنامهریزی میکنند.
فاضلی به برخی مثالهای امیدوارکننده در کتاب فروپاشی که نمونههای عینی موفقیت برای بازسازی زیستی و توقف روند فروپاشی محسوب میشوند اشاره نمود. ژاپن در سال ۱۶۵۰ میلادی کشوری بود که به طور گستردهای با جنگل زدایی مواجه گردید. آلمان نیز یک نمونه دیگر برای اصلاح روند زیستی است به طوری که این کشور از سال ۱۸۰۰ دست به اصلاحات در این زمینه زد. کرهجنوبی نیز از سال ۱۸۶۰ این مسیر را طی کرده است. متغیرهای سیاسی و حکمرانی عوامل اصلی تغییرات روند فروپاشی و اصلاحات زیستی محسوب میشوند. موفقیت برخی کشورها مرهون حکمرانی کارآمد است.
به طور کلی دو نوع رویکرد برای اصلاحات حکمرانی وجود دارد: رویکرد از پایین به بالا که مختص جوامع محلی و کوچک است و رویکرد از بالا به پایین که مختص جوامع بزرگ محسوب میشود. یک رویکرد با کیفیت حکمرانی مانند ژاپن بعد از سال ۱۶۵۰ است که حکومت شوگانها در طول ۲۰۰ سال به این امر منجر شد در حالی که حکومت های کوتاهمدت همواره باعث نابودی منابع میگردند زیرا تنها در فکر بهرهبرداری کوتاه از موقعیتها و امکانات طبیعی هستند. صلح، ثبات و امنیت باعث شد ژاپن در روند اصلاحات زیستی و احیای جنگلها موفق گردد. همین مسأله در آلمان سالهای ۱۸۰۰ نیز صدق میکند.
وی در ادامه به مبحث پیچیدگی اشاره کرد و آن را نتیجه بزرگ شدن جوامع دانست. اگر کشورها نتوانند بر هزینه پیچیدگی خود غلبه کنند به سمت فروپاشی میروند. پیچیدگی مزایایی هم دارد؛ جوامعی که نتوانند از این مزایا بهرهبرداری نمایند روند فروپاشی در آنها تسریع میشود. به عنوان مثال چین و هند از جمله کشورهایی هستند که علیرغم مشکلات زیست محیطی و آلودگیهای گوناگون از مزیت بزرگی و پیچیدگی برای رشد اقتصادی خود استفاده کردهاند. جرد دایموند نیز هم از جنبه اکولوژیکی و هم حکمرانی به این مسأله پرداخته که جوامع هم به سمت فروپاشی و هم بازسازی، نظم و توسعه حرکت میکنند.
این نشست با پرسش و پاسخ مخاطبین علاقهمند پایان یافت.
نظر شما