شناسهٔ خبر: 63460 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

آوای صلح در خروش خون/ دو روایت از پرفورمنس «من شهروند زمینم»

  

فرهنگ امروز/ سیما افتخاری‌راد

«صبا  رییسیان» هنرمند جوانی که چند سالی است کار هنری خود را با رشته عکاسی آغاز کرده، اولین اثر پرفورمنس خود را با نام «من شهروند زمینم» در خانه هنرمندان به روی صحنه آورد. اثری 12 دقیقه‌ای که می‌توانست تا دقایقی بسیار بعد از اتمام آن، بنا به خواست مخاطبان ادامه پیدا کند. هنرمند اجرای خود را تنها با یک بازیگر و یک صحنه کوچک در پاسخ دنیای بزرگی به اجرا درمی‌آورد که در آن زندگی می‌کند و در هر دقیقه‌اش بلایایی طبیعی یا بیماری و جنگی جدید آغاز می‌شود که موجب مرگ صدها و هزاران مرد و زن و کودک می‌شود.
بازیگر او زنی باردار در لباسی کاملا سفید به نشانه صلح و دوستی با لبخند و نگاهی مهربان و تلفظ واژه‌ای نامفهوم، آرام به هر سوی می‌چرخد و گام‌هایش سبکبار با موسیقی On the Nature of Daylight اثر Max Richter به حرکت درمی‌آید. محدوده حرکات او را نقشه‌ای از زمین، با قاره‌های سبزرنگ و بستری سفید تشکیل می‌دهد. در این نمایش با اینکه تنها کلمه صلح بر زبان بازیگر جاری است، اما طول مدت آرامش و صلح، در کسری از زمان و کمتر از دقیقه‌ای به پایان می‌رسد و در کنار آن، صدای آژیر خطر و بمباران و رنگ قرمز خونی که بر زمین پاشیده می‌شود، بیشترین زمان نمایش را به خود اختصاص می‌دهد. شادی و سرخوشی بازیگر تبدیل به عجز و لابه‌ای می‌شود که با درد زایمانی نابهنگام همراه می‌شود و ناله‌ای که برای نجات فرزند به دنیا آمده‌اش در همهمه خروش بمب‌ها و سرخی خون، با کلام صلح از دهانش خارج می‌شود. سپردن کودک آخرین توان او را نیز می‌گیرد. موسیقی زمینه، دقایق باقی مانده را پر می‌کند و در انتها سکوتی کامل که تنها مخاطب است که می‌تواند آن را بشکافد و از درون آن واکنش خود را به صحنه و به پاسخ هنرمند  و  دنیای  معاصر نشان  دهد. 
صبا  رییسیان، پرفورمنس خود را در زمانی اجرا می‌کند که دنیا تحت سیطره ویروس کووید 19 ناچار به اعمال قرنطینه و تغییراتی ناخواسته شده است و این تغییرات در محل اجرای نمایش نیز تاثیر خود را نشان می‌دهد، چنانکه برای رعایت و ایجاد محدودیت‌های لازم، به جای حضور بازیگر و مخاطب در محوطه بازِ خانه هنرمندان، اجرا به سالن  منتقل و با تعداد محدودی مخاطب، در دو سانس برگزار می‌شود. رییسیان در این پرفورمنس قصد دارد تلنگری که بر اثر اتفاقات اخیر دنیا و به خصوص ایران (محل زندگی‌اش) هر روز از رسانه‌ها به آدمی وارد می‌شود را با واکنش درون خویش به عنوان نماینده‌ای از نسل جوان، جایگزین کند و این واکنش را به اطرافیان و مخاطبان خاموش خود نیز نشان دهد تا شاید بدین ترتیب تلنگری نیز از سوی خود به آنها وارد کند. اما در این میان، هنرمند با انتخاب یک بازیگر، خود را کمی عقب کشیده، بی‌آنکه یک‌تنه وارد میدان شود و با بیان شخصی و حرکات خود به بیان منظور و هدف نزدیک شود، همچون یک کارگردان و نویسنده‌، از بیرون به نظاره کار می‌پردازد. بی‌گمان واکنش مخاطبان، بسته به نوع گروه گرد آمده، متفاوت خواهد بود و مانند هر پرفورمنسی می‌توان منتظر بروز اتفاقاتی ساده یا پیچیده بود. اما آنچه در این بین بیش از پیش مورد توجه قرار می‌گیرد، نوع برخورد مخاطب است، چراکه لحظه تعامل بین بازیگر و مخاطب - که می‌تواند لحظه‌ای سرنوشت‌ساز در یک پرفورمنس هنری باشد - کمی فرمایشی پیش می‌رود. پاشیدن خون روی بازیگر و روی زمینی که بازیگر بر آن غلت می‌زند تنها توسط چند نفری که به نظر می‌رسد از ابتدا این نقش به آنها سپرده شده است و سپس سپردن کودک تازه به دنیا آمده بازیگر، به دختر گریان هم، فرض فرمایشی بودن را بیشتر می‌کند. شاید اگر هنرمند و بازیگر با زبردستی و تمهیداتی متفاوت، نحوه درخواست پذیرش نسل آینده را به تک‌تک مخاطبان نشان می‌داد، می‌توانست این اجرا را به پرفورمنس آرت نزدیک‌تر کند. در کنار این مجموعه، پاک کردن رنگ قرمز خون از روی نقشه زیر پای بازیگر نیز چندان هوشمندانه پیش نمی‌رود. اگرچه پس از شروع آن توسط یک نفر، دیگر مخاطبان نیز پارچه به دست، خم شده و به پاک کردن زمین همت می‌گمارند اما این تعامل مخاطب در اجرای بعدی، با دخالت فردی مشخص، کندتر پیش رفته و با استقبال کمتری روبه‌رو می‌شود و بدین ترتیب نمی‌تواند فاصله این نمایش را تا پرفورمنس آرت پر کند. 
هنرمند در این اجرا تمامی سعی خود را به ‌کار می‌گیرد تا ایده خود را به غیرمنفعل بودن جامعه و نشان دادن عکس‌العمل به اتفاقات روی داده در دنیایش به تصویر بکشد و از دیگران نیز بخواهد که در همین راستا همت گمارده و دست در دست هم برای ساخت آینده بشر در دنیایی به دور از رنج و جنگ تلاش کنند. بدین ترتیب به نظر می‌رسد هنرمند جوان، با توجه و تمرکز بر مسائلی که در پیرامونش اتفاق می‌افتد راه جدیدی را در مسیر هنری خود پیدا کرده باشد. برای او بیدار کردن حس امنیت، نوعدوستی، ترحم مادرانه، توجه به مسائل جنگ‌هایی که در گوشه و کنار اتفاق می‌افتد و زندگی‌اش را دچار تغییراتی ناخواسته می‌کند، پرداختن به هنر اصل می‌شود.

روزنامه اعتماد

نظر شما