شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی با اکثر- اگر نگوییم همه- آثار ارزنده و گرانسنگ ادبیات فارسی متفاوت است. استاد جلال خالقی مطلق، گردآورنده تصحیحی انتقادی و عالمانه از شاهنامه و شاهنامهپژوه بزرگ معاصر، آثار بزرگ ادبیات فارسی را به باغها یا بوستانهای زیبا و دلانگیز تشبیه کرده اند، در حالی که شاهنامه از دید ایشان جنگلی انبوه است که هر بار مراجعه تازه به آن، سویهها و جنبههای نویی را فرارویمان میگشاید، ضمن آنکه با هر خوانش تازه بخشهای متفاوت آن، به شناخت ژرفتر و پیچیدهتر خودمان هم نایل میشویم. شاهنامه را نه یک بار و دو بار که باید بارها و بارها خواند.
فرهنگ امروز: محسن آزموده، شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی با اکثر- اگر نگوییم همه- آثار ارزنده و گرانسنگ ادبیات فارسی متفاوت است. استاد جلال خالقی مطلق، گردآورنده تصحیحی انتقادی و عالمانه از شاهنامه و شاهنامهپژوه بزرگ معاصر، آثار بزرگ ادبیات فارسی را به باغها یا بوستانهای زیبا و دلانگیز تشبیه کرده اند، در حالی که شاهنامه از دید ایشان جنگلی انبوه است که هر بار مراجعه تازه به آن، سویهها و جنبههای نویی را فرارویمان میگشاید، ضمن آنکه با هر خوانش تازه بخشهای متفاوت آن، به شناخت ژرفتر و پیچیدهتر خودمان هم نایل میشویم. شاهنامه را نه یک بار و دو بار که باید بارها و بارها خواند. در هر بار مطالعه آن، متناسب با حال روحی و روانی ما و میزان درک و شناختمان، جنبههایی نو و شگفتانگیز رخ مینماید و نکاتی تازه یاد میگیریم. شاهنامه در کنار ارزشهای ادبی و تاریخی و اسطورهشناختی فراوان، نمایشگاهی از فضیلتها و رذیلتهای اخلاقی بشری است و در داستانهای پرشور و حماسی آن، مضامینی چون دادخواهی، خردو رزی، اخلاقی زیستن موج میزند. تردیدی نیست که مواجهه با نحوه بیان بینظیر و هنرمندانه فردوسی بزرگ حتی ناخودآگاه و ناخواسته در ضمیر مخاطب اثر میگذارد. شاهنامه به ما، ضرورت و اهمیت خردورزی، دادخواهی و مهمتر از اینها، «به نام زیستن» را خاطرنشان میکند. مرا مرگ باید بدان زندگی/ که سالار باشم کنم بندگی// به نام ار بریزی ز من-گفت- خون/ به از زندگانی به ننگ اندرون (شاهنامه فردوسی تصحیح جلال خالقی مطلق، داستان رزم یازده رخ، ابیات 245 و 247).
نظر شما