به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از كانون انديشه جوان؛ دوازدهمين درس گفتار نقد ایدئولوژی های مدرن با تدریس شهریار زرشناس، شب گذشته در کانون اندیشه جوان برگزار شد.
زرشناس در ابتدای این جلسه با اشاره به این که مدرنیته و اتوماسیون فرهنگ خود را دنبال می آورند بیان داشت: وقتی پروژه غرب زدگی شبهمدرن برای ما برنامهریزی شد، پایههای اولیه آن سیاسی و فرهنگی بود اما وقتی که قرار شد این پروژه عینیت یابد سریعا پایه های اقتصادی اجتماعی ایران را شبه مدرن کردند، مدل صنعتی کردن رضا خان نیز دقیقا یک مدل شبه مدرن بود که قرار بود گردش سرمایه در آن اغلب به سمت بازار جهانی حرکت کند.
وی افزود: بعد از انقلاب نیز دقیقا همین گونه بود یعنی می بینیم به محض این که سرمایه داری و توسعه نئولیبرالی مجددا از زمان دولت کارگزاران نهادینه میشود و از همان زمان نتایج فرهنگی و اجتماعی این مدل را در سطح جامعه ملاحظه کردیم.
زرشناس سپس به ادامه مبحث بررسی مارکسیسم پرداخت و گفت: تمام هم و غم مارکس مربوط به مساله سرمایه داری بود و عمده ترین آثاری هم که نوشته در این حوزه است به گونه ای که حتی در مورد تلقی جبریاش از تاریخ در مورد سوسیالیسم و کمونیسم نیز کمتر سخن گفته است.
وی با بیان این که من کلیت علوم انسانی را قبول ندارم زیرا اساس آن اشتباه و تلقی این علوم از انسان غلط است گفت: اما این علوم محصول عالم مدرن است و علیرغم اشتباه بودن زیرساخت های آن، برای همان عالم با مختصات ویژه خود کارکرد دارد ما نیز در عمل درگیر عالم مدرن هستیم.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار داشت: مثلا انسان مدرن به دلیل سرشت تاریخی خود، لاجرم دچار افسردگی و اضطراب های گوناگون می شود و روانشناسی مرضی برای درمان آن ورود می کند. این شاخه علوم انسانی در توصیف اختلالات خوب کار می کند اما اشتباه این است که نمی داند سرشت انسان عامل این مشکلات نیست بلکه سرشت تاریخی انسان مدرن این معضلات را به وجود می آورد و به دلیل همین مبنای غلط است که برای درمان اضطراب ها و افسردگی های انسان مدرن راهکارهایی ارائه می کند که خود عامل تشدید این بیماری ها است.
وی افزود: مارکس نیز جامعه سرمایه داری را بسیار دقیق تحلیل می کند اما تعمیم آن به تمام انسان ها غلط است زیرا انسان و جامعه مدرن را به همه انسان ها در طول تاریخ تعمیم می دهد؛ فروید نیز در شناخت ماهیت انسان مدرن درست تشخیص می دهد اما این مدل غریزی جنسی را در توصیف حقیقت انسان نباید به کار برد.
زرشناس با بیان این که مارکس در کتاب های کاپیتال، مبانی نقد اقتصاد سیاسی و مجموعه رساله هایش سعی کرده سیستم سرمایه داری را آنالیز کند گفت: وی سرمایه داری را یک نظام اقتصادی می داند که استثماری است، سرمایه را محصول ارزش اضافی کار می داند. طبقات اجتماعی از دیگر ویژگی های این نظام استو مارکس یک سیکل بحران برای سرمایه داری قائل است.
وی در ادامه گفت: مارکس معتقد است بعد از جامعه اشتراکی اولیه، همه جوامع استثماری هستند در مورد برده داری و فئودالیسم این مطلب آشکار است اما در مورد سرمایه داری استثمار شکل پیچیده تری می یابد.
به گزارش روابط عمومي كانون انديشه جوان، این عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: آدام اسمیت مطرح میکند که کالا یک ارزش مصرفی دارد و یک ارزش مبادله ای که این ارزش مبادله ای حاصل کار است، مارکس بر همین اساس می گوید سرمایه حاصل کاری است که پول آن پرداخت نشده و به گونه ای استثمار است زیرا به اندازه ای دستمزد می دهند که کارگر فقط زنده بماند و بنا بر این مابقی هزینه کار کارگر به جیب سرمایه دار می رود و از این طریق سرمایه دار روز به روز پیشرفت می کند و کارگرها یا ثابت هستند یا در حال پسرفت.
وی بیان داشت: این مدل تا حدی درست است، اقتصاددانان مدرنیست میگویند که افزایش سرمایه سرمایهداران نتیجه صرفهجویی و عقل اقتصادی و تلاش آنها است در صورتی که این صحبت افسانه ای بیش نیست مثلا چگونه یکی از دولتمردان ما طبق گفته رسانهها نزدیک به هزار میلیارد تومان سرمایه کسب کرده است؟ توهم است اگر فکر کنیم با صرفه جویی یا پشتکار این سرمایه کسب شده، این گونه اندوختهها جز با استثمار به دست نمیآید.
زرشناس گفت: در عین حال که بخشی از وجوه این دیدگاه درست است می توان نقدهایی را به آن وارد کرد. یکی این که کاری که مارکس و باقی مدرنیست ها می گویند مفهوم مدرن کار است، یعنی تصرف نفسانی انسان در طبیعت که در مسیر انگیزه نفسانی وی باشد.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در انتها اظهار کرد: باید در نظر داشته باشیم که سرمایه همان ثروت نیست، سرمایه ثروتی است که در عالم مدرن ظهور می کند و ویژگیهای مختص به خود را دارد. سرمایه، ثروتی سیال و دم افزون است. در دوران ماقبل مدرن پول در مسیر کالا حرکت می کرد اما در دوران مدرن، پول در حال حرکت است و سود تولید می کند که این سود نیز با سود در مفاهیم دینی تفاوت دارد، سود در مفهوم دینی غایت کمالی دارد اما سود سرمایه محرکش سود نامحدود و نامشروط متکی بر استثمار طبیعت و نیروی کار است.
زرشناس در ابتدای این جلسه با اشاره به این که مدرنیته و اتوماسیون فرهنگ خود را دنبال می آورند بیان داشت: وقتی پروژه غرب زدگی شبهمدرن برای ما برنامهریزی شد، پایههای اولیه آن سیاسی و فرهنگی بود اما وقتی که قرار شد این پروژه عینیت یابد سریعا پایه های اقتصادی اجتماعی ایران را شبه مدرن کردند، مدل صنعتی کردن رضا خان نیز دقیقا یک مدل شبه مدرن بود که قرار بود گردش سرمایه در آن اغلب به سمت بازار جهانی حرکت کند.
وی افزود: بعد از انقلاب نیز دقیقا همین گونه بود یعنی می بینیم به محض این که سرمایه داری و توسعه نئولیبرالی مجددا از زمان دولت کارگزاران نهادینه میشود و از همان زمان نتایج فرهنگی و اجتماعی این مدل را در سطح جامعه ملاحظه کردیم.
زرشناس سپس به ادامه مبحث بررسی مارکسیسم پرداخت و گفت: تمام هم و غم مارکس مربوط به مساله سرمایه داری بود و عمده ترین آثاری هم که نوشته در این حوزه است به گونه ای که حتی در مورد تلقی جبریاش از تاریخ در مورد سوسیالیسم و کمونیسم نیز کمتر سخن گفته است.
وی با بیان این که من کلیت علوم انسانی را قبول ندارم زیرا اساس آن اشتباه و تلقی این علوم از انسان غلط است گفت: اما این علوم محصول عالم مدرن است و علیرغم اشتباه بودن زیرساخت های آن، برای همان عالم با مختصات ویژه خود کارکرد دارد ما نیز در عمل درگیر عالم مدرن هستیم.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی اظهار داشت: مثلا انسان مدرن به دلیل سرشت تاریخی خود، لاجرم دچار افسردگی و اضطراب های گوناگون می شود و روانشناسی مرضی برای درمان آن ورود می کند. این شاخه علوم انسانی در توصیف اختلالات خوب کار می کند اما اشتباه این است که نمی داند سرشت انسان عامل این مشکلات نیست بلکه سرشت تاریخی انسان مدرن این معضلات را به وجود می آورد و به دلیل همین مبنای غلط است که برای درمان اضطراب ها و افسردگی های انسان مدرن راهکارهایی ارائه می کند که خود عامل تشدید این بیماری ها است.
وی افزود: مارکس نیز جامعه سرمایه داری را بسیار دقیق تحلیل می کند اما تعمیم آن به تمام انسان ها غلط است زیرا انسان و جامعه مدرن را به همه انسان ها در طول تاریخ تعمیم می دهد؛ فروید نیز در شناخت ماهیت انسان مدرن درست تشخیص می دهد اما این مدل غریزی جنسی را در توصیف حقیقت انسان نباید به کار برد.
زرشناس با بیان این که مارکس در کتاب های کاپیتال، مبانی نقد اقتصاد سیاسی و مجموعه رساله هایش سعی کرده سیستم سرمایه داری را آنالیز کند گفت: وی سرمایه داری را یک نظام اقتصادی می داند که استثماری است، سرمایه را محصول ارزش اضافی کار می داند. طبقات اجتماعی از دیگر ویژگی های این نظام استو مارکس یک سیکل بحران برای سرمایه داری قائل است.
وی در ادامه گفت: مارکس معتقد است بعد از جامعه اشتراکی اولیه، همه جوامع استثماری هستند در مورد برده داری و فئودالیسم این مطلب آشکار است اما در مورد سرمایه داری استثمار شکل پیچیده تری می یابد.
به گزارش روابط عمومي كانون انديشه جوان، این عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی گفت: آدام اسمیت مطرح میکند که کالا یک ارزش مصرفی دارد و یک ارزش مبادله ای که این ارزش مبادله ای حاصل کار است، مارکس بر همین اساس می گوید سرمایه حاصل کاری است که پول آن پرداخت نشده و به گونه ای استثمار است زیرا به اندازه ای دستمزد می دهند که کارگر فقط زنده بماند و بنا بر این مابقی هزینه کار کارگر به جیب سرمایه دار می رود و از این طریق سرمایه دار روز به روز پیشرفت می کند و کارگرها یا ثابت هستند یا در حال پسرفت.
وی بیان داشت: این مدل تا حدی درست است، اقتصاددانان مدرنیست میگویند که افزایش سرمایه سرمایهداران نتیجه صرفهجویی و عقل اقتصادی و تلاش آنها است در صورتی که این صحبت افسانه ای بیش نیست مثلا چگونه یکی از دولتمردان ما طبق گفته رسانهها نزدیک به هزار میلیارد تومان سرمایه کسب کرده است؟ توهم است اگر فکر کنیم با صرفه جویی یا پشتکار این سرمایه کسب شده، این گونه اندوختهها جز با استثمار به دست نمیآید.
زرشناس گفت: در عین حال که بخشی از وجوه این دیدگاه درست است می توان نقدهایی را به آن وارد کرد. یکی این که کاری که مارکس و باقی مدرنیست ها می گویند مفهوم مدرن کار است، یعنی تصرف نفسانی انسان در طبیعت که در مسیر انگیزه نفسانی وی باشد.
این عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در انتها اظهار کرد: باید در نظر داشته باشیم که سرمایه همان ثروت نیست، سرمایه ثروتی است که در عالم مدرن ظهور می کند و ویژگیهای مختص به خود را دارد. سرمایه، ثروتی سیال و دم افزون است. در دوران ماقبل مدرن پول در مسیر کالا حرکت می کرد اما در دوران مدرن، پول در حال حرکت است و سود تولید می کند که این سود نیز با سود در مفاهیم دینی تفاوت دارد، سود در مفهوم دینی غایت کمالی دارد اما سود سرمایه محرکش سود نامحدود و نامشروط متکی بر استثمار طبیعت و نیروی کار است.
گفتني است سلسه جلسات درس گفتار نقد ایدئولوژی های مدرن روزهاي يكشنبه، با حضور شهریار زرشناس در محل كانون انديشه جوان برگزار مي شود.
نظر شما