به گزارش فرهنگ امروز به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) مصطفی ملکیان روز سهشنبه در همایش بررسی اخلاق متجددانه که به همت انجمن علمی فلسفه در تالار صائب دانشکده ادبیات دانشگاه اصفهان برگزار شد، به تعریف موضوع بحث خود پرداخت و اظهار کرد: مراد من از اخلاق متجددانه، اخلاقی است که بعد از دوران رنسانس در غرب و اروپا آغاز شد که با اخلاق غیرمتجددانه دوران سنتی تفاوتهای فراوانی دارد.
وی به بررسی شش شاخصه مهم تفاوت اخلاق مدرن با اخلاق سنتی پرداخت و افزود: درواقع راه حل این شش مسأله در اخلاق سنتی پیدا نشده بود یا به صورت ناآگاهانه ارایه شده بود که برای انسان امروزی قابل پذیرش است.
این پژوهشگر ضرورت اخلاقی زندگی کردن با توجه به پر هزینه بودن آن را اولین شاخصه این تفاوت دانست و گفت: دومین شاخصه نیز این است که آیا برای اخلاقی زندگی کردن باید حتماً دیگرگزین بود یا خود گزین؟ معنای دیگر اخلاقی زیستن این است که دیگران را برخود مقدم بدانیم و یا خود را بر دیگران؟ در واقع کسی که اندیشه دیگرگزینی ندارد هم میتواند اخلاقی زندگی کند یا خیر؟
ملکیان افزود: دیگر شاخصه این تفاوت این است که آیا نتیجه اخلاقی زندگی کردن باید در این جهان ظاهر شود یا به فرض وجود زندگی پس از مرگ، در آن جهان؟
وی خاطرنشان کرد: دیگر شاخصه اخلاقی زیستن در جهان جدید، مسائل جدید برای انسان امروز و با مشکلات عملی این است که آیا اخلاقی زیستن آسانتر از گذشته است یا دشوارتر؟ و به بیان دیگر در برآیندگیری و جمع جبری زندگی امروزی آیا میتوان گفت امروز هزینه اخلاقی زندگی کردن کاهش یافته یا نه؟، آیا دوران تجددگرایی یا مدرنیسم به سود اخلاقی زیستن است یا به زیان آن؟
این پژوهشگر فلسفه پنجمین شاخصه این تفاوت را این دانست که آیا اخلاقی زیستن با عقلانی زیستن در تضاد است یا خیر؟ و اساساً آیا راه اخلاقی زیستن و عقلانی زیستن برهم منطبق هستند و یا انسانها بر سر دو راهی انتخاب هستند تا گزینش کنند که عقلانی زندگی کنند یا اخلاقی.
ملکیان در ادامه به بررسی شاخصه ششم پرداخت و آن را اینگونه ترسیم کرد که نظامهای گوناگون اخلاقی در شش هزار سال گذشته که در تاریخ پدید آمدهاند برخی بیشتر اهتمام به رفتار بیرونیمان دارند و برخی به افعال درونیمان و مخاطب برخی از آنها، فرد آدمی است و مخاطب برخی دیگر جمع آدمیان است که تا پیش از تجدد تقریباً از هم بی خبر بودند، اما پس از آن مخصوصاً پس از دوران روشنگری در اروپا، نوعی دیگر آگاهی در آنان پدید آمد که از یکدیگر مطلع شدند و این دیگر آگاهی در خودآگاهی آنها تأثیر گذاشت.
وی تصریح کرد: آشنایی با نظریههای گوناگون فارغ از ارزش داوری در مورد محاسن و معایب آن، این مشکل را به وجود آورده که میفهمیم دیگران به نظام اخلاقی من دلبسته نظری و پایبند عملی نیستند و نتیجه این که این سؤال مطرح میشود که حال که مکاتب اخلاقی متکثر و متنوعاند، آیا همبستگی اجتماعی ما را از هم نمیپاشند و معروض خطر قرار نمیدهند؟
این نویسنده یک راه حل برون رفت از این نزاع را رجوع به فصل مشترک و وجه اشتراکی دانست که بر آن تکیه بزنیم و در این منطقه بی طرف، نمایندگان مکاتب مختلف اخلاقی با تکیه بر جنبههای مشترک، نزاعهای خود را فیصله دهند.
ملکیان افزود: از اواخر قرن 19 میلادی فیلسوفان به دنبال رسیدن به بخش مرضی الطرفین بلکه مرضی الاطراف هستند تا به آن داور رجوع کنند و اختلاف نظرها را بکاهند تا همبستگی جامعه بشری محفوظ بماند، چرا که جامعه امروز بشری، تردترین جامعه در طول تاریخ است و باید به گونهای با آن معامله کرد که نشکند.
وی با اشاره به یک تا 23 قاعده مشترک وجه اشتراکی مکاتب مختلف اخلاقی تأکید کرد: قاعده زرین، یکی از تنها احکامی است که همه مکاتب آن را پذیرفتهاند و آن اینکه "با دیگران آن طور رفتار نکن که خوش نداری با تو اینگونه رفتار کنند".
این پژوهشگر فلسفه گفت: اساساً رجوع به فصل مشترک، راه حل موفقی است برای پایان دادن به هر نزاعی و یا حتی اگر نزاعی را پایان ندادیم حداقل فتیله آن را پایین بکشیم. اما در 20 سال گذشته برخی از فیلسوفان راه حل دومی را پیشنهاد کردهاند که با توسل به عقلانیت، وجدان و شهود اخلاقی سلسله شرایطی را کشف، استخراج و عرضه کنیم تا براساس آن اولاً ببینیم که آیا همه نظامهای مدعی نظام اخلاقی اساساً نظام اخلاقی هستند، یا خیر؟ و دوم اینکه آیا دارای پنج شرط لازم برای نظام اخلاقی هستند یا خیر؟
ملکیان به شش منبع هنجارگذار اجتماعی اشاره کرد و افزود: هر شش منبع هنجارگذار اجتماعی برای لیست اجتماعی لازم است اما تنها یکی از آنها اخلاق است.
او عادات و رسوم و عرف و عادات اجتماع، مناسک و شعائر ادیان و مذاهب، زیبایی شناسی، مصلحت اندیشی و اخلاق را شش منبع هنجار گذار اجتماعی برشمرد و در ادامه به پنج شرط نظامهای اخلاقی اشاره و آنها را تشریح کرد.
هماهنگی درونی میان اجزایی، بی طرفی، گسترش تخیل آدمیان، مطلع کردن آنها از اوضاع و احوال درونی بشری، ایجاد تعادل در خودگزینی و دیگرگزینی پنج شاخصی بود که از نظر ملکیان یک مکتب اخلاقی باید دارا باشد.
به گزارش ایسنا، در ادامه این سخنرانی استادان دانشگاه اصفهان پرسشهای خود را مطرح کردند و ملکیان به آنها پاسخ داد.
این پژوهشگر فلسفه در پاسخ به دهباشی استاد فلسفه دانشگاه اصفهان که پرسید "با توجه به اینکه هر نظام فلسفی انسانشناسی مختص خود را دارا است چگونه میتوان بین آنها فصلی مشترک قائل شد و آیا بهتر نیست بر انسانشناسی توحیدی تاکید کنیم؟" گفت: اینکه ما وجه مشترک را توحید قرار دهیم، چیز بسیار خوبی است و من هم مثال زدم که در تمام امور رجوع کردن به بحث مشترک کارساز است. اساساً در اخلاق و غیراخلاق وجوب به اشتراکات سودمند است. حال یک سؤال مطرح میشود که آیا فصل مشترک تمام نظامهای اخلاقی توحید است؟ از نظر من این مطلب قابل قبول نیست.
ملکیان در همین زمینه افزود: بسیاری از افراد توحید را قبول ندارند ولی اخلاقی زندگی میکنند. کسی که موحد است، برای التزام عملی به معیارهای اخلاقی پشتوانه بیشتری دارد، اما فقط اینکه کسانی را ما اخلاقی بدانیم که چون دین دارند اخلاقی باشند، از نظر بنده بحث درستی نیست.
وی همچنین در پاسخ به پرسش سعید بینا مطلق، استاد گروه فلسفه دانشگاه اصفهان مبنی بر اینکه "اگر من کیهان شناسی الهی داشته باشم نسبت به زمانی که خود را مرکز عالم میدانم آنگاه خود را در برابر جهان هیچ میدانم و اخلاقیتر عمل خواهم کرد " تصریح کرد: برای اینکه فلسفه اخلاقی بهتری داشته باشیم، باید بدانیم که سرانجام انسان به کجا خواهد رفت؟ مطلبی که آقای دکتر مطرح کردند که آسمان پوشاننده ما است و زمین نگهدارنده، از نظر عرفانی بحث درستی است. بله آسمان پوشاننده است و زمین نگهدارنده، اینکه بدانیم که انسان در برابر هستی هیچ است، خیلی انگیزه بهتری به ما میدهد اما فصل مشترک همه نظامهای اخلاقی نیست.
این استاد دانشگاه گفت: به عبارت دیگر، هیچ نظام اخلاقی نمیتواند برای نظام اخلاقی دیگر تکلیف تعیین کند، اما مواردی که فیلسوفان اخلاق به آن اشاره کردهاند از یک نظام اخلاقی خاص نیست. بلکه ادراک و شهود اخلاقی تمام ما است.
ملکیان افزود: هیچ انسانی نیست که دست به یک فصل ارادی بزند بدون آنکه بایدی در او جرقه زده باشد. باید بدانیم که این باید از کجا میآید. در واقع این بایدها از چند منبع هنجارگذار نشأت میگیرند. بعضی از این هنجارها و بایدها از قانون نشأت میگیرند، بعضی بایدها را مناسک و شعائر دین مطرح میکند. برای مثال غسل کردن یک وظیفه اخلاقی نیست، بلکه وظیفه دینی است.
وی ادامه داد: یکی دیگر از منابع هنجارگذار، از آداب و رسوم سرچشمه میگیرد مثل چهارشنبه سوری یا نشستن در سر سفره هفت سین. منبع دیگر بایدها، زیبایی شناسی درون هر انسان است که جهان را از آنچه که هست، زیباتر کنیم. برای مثال لباسهایمان را اتو میزنیم و موهایمان را شانه میکنیم تا جهان را زیباتر کرده باشیم. پس بعضی بایدها زیبایی شناخت هستند، اما برخی دیگر، مصلحت اندیشانه هستند. وقتی ما برای رسیدن به اهداف مورد نظر تلاش میکنیم، اگر از هدف برگشتیم این بایدها از بین میرود. به ازای هر یک هدف بر سر همه وسایل گریز ناپذیر تلاش میکنیم که این باید مصلحت اندیشانه است.
این پژوهشگر فلسفه افزود: همه انسانها افعال ارادی دارند اما اگر افعال اخلاقی ارادی شوند، معنایش این نیست که هر فعل ارادی اخلاقی است.
ملکیان تصریح کرد: توسل به فصل مشترک زمانی به درد میخورد که بین هم کیش و غیر هم کیش احترام بگذاریم. بعضی فقرات نظام اخلاقی با این فصل مشترک یکسان نیست.
در ادامه این مراسم پرسشهای دانشجویان مطرح شد و یک دانشجو از ملکیان پرسید "آیا نظامهای اخلاقی برمبنای توحید هستند و اخلاق بدون معاد و دین میتواند از رنج بشر بکاهد؟" ملکیان در پاسخ به این دانشجو گفت: همه پیامبران به توحید قائل هستند، اما این دلیل نمیشود که همه انسانها موحد باشند و توحید را قبول داشته باشند. اگر منظور شما این است که معنویت بدون خدا آیا ممکن است یا نه؟ یا معنویت بدون ادیان میتواند برای افراد میسر باشد؟ باید بگویم بله. بدون خدای جهان اسلام هم افراد معنوی داشتهایم. پس معنویت بدون دین هم ممکن است، چراکه قبل از ظهور اسلام خیلیها معنوی بودند، همانطور که میگویند کشیشان مسیحی در دل شب سجده میکردند.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه درد و رنج بشر در دنیا به صفر نمیرسد، گفت: زندگی درد و رنجهای گریزناپذیری دارد اما درد و رنجهای گریزپذیری نیز است که میشود از آن رهایی یافت؛ مثل درد دندان. پس نتیجه میگیریم که همه درد و رنجها با دین قابل کاهش نیست. اگر اینطور بود، هیچ معمار و پزشکی در جامعه وجود نداشت.
در ادامه این مراسم یکی دیگر از دانشجویان از ملکیان پرسید به نظر شما معنویت بدون «الله» کارساز است؟ ملکیان در پاسخ به این دانشجو گفت: من سالها منطق درس میدهم و شما نمیتوانید با مطرح کردن این سؤال ها مرا به تله بیاندازید. در پاسخ باید گفت مراد از الله چیست؟ منظور شما این است که آنهایی که مسلمانند معنویتر هستند؟ من در جواب میگویم خیر. بعضی غیر مسلمانان از مسلمانان معنویترند و عکس این قضیه هم وجود دارد.
به گزارش خبرنگار ایسنا، در این لحظه برق تالار صائب دانشگاه اصفهان رفت و صدای بلندگو قطع شد و به همین دلیل سخنان ملکیان را بسیاری از دانشجویان نمیشنیدند، اما پس از گذشت 20 دقیقه دوباره برق تالار وصل شد.
ملکیان در ادامه افزود: اسلام از ما نماز و روزه خواسته است اما اینها اخلاقی نیستند، فقط یک فریضه هستند. حال باید پرسید که آیا اخلاق در خدمت مناسک دینی است یا مناسک دینی در خدمت اخلاق؟ اسلام تأکید دارد که همه مناسک و شعائر دین نوکر اخلاق هستند. در سوره حج یک جمله آمده است که این گوشتها و قربانیهایی که شما بندگان خدا میکنید، با هیچ یک از آنها به خدا نخواهد رسید، اما اگر از راه حج به تقوا برسید، به خدا هم خواهید رسید. در یک کلام نباید ادیان دیگر را انکار کنیم. تمام این ادیان اوامر اخلاقی دارند و هم فقهی.
وی افزود: مسیحیت و یهودیت اعتقاد دارند اگر مناسک و شعائر شما را به تقوا رساندند، آن وقت نتیجه مطلوب حاصل شده است. پس اخلاق همه چیز است اگر نماز و روزه قرار بود انسانها را به جایی برساند، همه چیز درست می شد.
این پژوهشگر فلسفه در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه "با وجودی که عقل ناقص است، پس چگونه میتوان مشکلات خود را با آن حل کرد؟" اضافه کرد: اگر انسانها به چیزی نمیرسند، نباید از آن دست بردارند. ولی به آن چیزی که با عقل بشر میشود رسید، نباید روگردان شد. اگر عقل انسان ناقص است، لااقل چند مشکل را میتواند برطرف کند. ممکن است پیشنهاد کنید که به دین متوسل شویم، پس اگر عقل انسان ناقص است، همین عقل ناقص میگوید که به دین متوسل شویم که این یک تضاد است. عقل اگر منبع شناخت است باید به آن التزام کنیم. حتی اگر مخالف دین باشد.
ملکیان افزود: بالأخره باید این نکته را حل کنیم که آیا عقل اعتبار دارد یا ندارد؟ چگونه است که وقتی فلاسفه اثبات به وجود خدا میکنند آنجا عقل ارزش دارد، اما وقتی همین عقل خلاف دین و مذهب میگوید، دیگر آن عقل اعتبار ندارد؟ پس این یک دوگانگی است. فقط خود عقل میفهمد که محدودیتش کجاست و خود عقلانیت عمیق نشان میدهد که عقل محدود است. درواقع عقل دینی است که انسانها فهمیدهاند و جهان بسیار وسیعتر از عقل ما است.
وی گفت: یک عقل جزئی و یک عقل کلی داریم. عقل جزئی همین عقل ما است اما یک عقل دیگر هم وجود دارد به نام عقل کلی و مدرکاتی را نسبت میدهند که با مدرکات عقل جزئی یکی نیست. عقل جزئی را من قبول دارم اما عقل کلی را که میفرمایید وجود دارد باید اثبات کنید. اگر عقل کلی وجود دارد، اثباتش باید از طریق عقل جزئی باشد. خیلی از آن چیزها که در جامعه ما میگذرد، منشأ آن در همین کتابهای دانشگاه است. این چیزی که سر کلاسها گفته میشود اگر شما استادان در برابر من هم میتوانید بگویید، پس بگویید و من تا 10 روز حاضرم اینجا بنشینم تا ثابت کنید که عقل کلی وجود دارد. اینکه نمیشود همیشه رمانهای کیهانی را برای دانشجویان بیان کنید.
این سخن ملکیان با تشویق دانشجویان همراه شد. در این لحظه دکتر دهباشی استاد فلسفه دانشگاه اصفهان در پاسخ به ملکیان گفت: عقل کلی مفهومی و انتزاعی نیست. عقل تشکیکی است و مراتبی دارد. ما با عقل جزئی میتوانیم خطای خود را اثبات کنیم. عقل جزئی همان عقل مکتبی است و عقل کلی تجلی الهی است. ما از خود چیزی نمیگوییم و دین را فقط نباید به دین تاریخی محدود کرد. باید دین را با تمام ابعاد در نظر گرفت.
در حالی که مصطفی ملکیان آماده میشد که به این سؤال پاسخ بگوید، مجری این جلسه گفت که به دلیل کمبود وقت دیگر قادر به ادامه جلسه نیستیم که این مطلب باعث اعتراض دانشجویان شد و دانشجویان خواستار جوابگویی ملکیان به سخنان دکتر دهباشی شدند، اما جلسه در این لحظه پایان یافت.
منبع: ایسنا
نظرات مخاطبان 0 2
۱۳۹۳-۰۲-۲۰ ۱۵:۳۹ 7 7
۱۳۹۳-۰۲-۲۰ ۲۲:۴۲ 2 5