به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از تسنیم؛ دیپلماسی فرهنگی در خارج از کشور از مجرای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به عنوان تنها نهاد مسوول در این زمینه انجام میشود که بازوهای این سازمان را رایزنان فرهنگی جمهوری اسلامی ایران تشکیل میدهند و به فعالیت میپردازند و به نوعی مجری سیاستها و تصمیمات کلان در این عرصه در کشورهای مبداء با توجه به مقتضیات و شرایط حاکم برآن کشورها هستند.یکی از حوزههای فعالیت ایران در عرصه دیپلماسی فرهنگی برای صدور پیامهای واقعی انقلاب اسلامی حوزه جنوب شرق آسیا و کشورهای این منطقه است که برای بررسی میزان موفقیت فعالیتهای فرهنگی رایزنیهای ایران در این کشورها و سایر مسائل مرتبط گفتوگویی با "محمدعلی ربانی رایزن فرهنگی سابق جمهوری اسلامی ایران در اندونزی" انجام دادهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
قبل از انقلاب چیزی به عنوان قدرت سیاسی اسلام مطرح نبود
تسنیم: ما هم به دنبال این طرح بحث هستیم که مسئله تاثیرات صدور پیام های انقلاب اسلامی را مطرح کنیم و پاسخ آن را پژوهشگران و محققان بیان کنند. به عنوان کسی که سال ها در عرصه دیپلماسی فرهنگی در خارج از کشور فعالیت داشتید درباره تاثیر و نفوذ اندیشههای امام خمینی در خارج از مرزها صحبت بفرمائید که تفکر و عمل سیاسی امام خمینی(ره) یک پدیده درون مرزی بود یا برون مرزی و چه اتفاقی با این اندیشه در جهان اسلام افتاد؟
به نظر میرسد این یک شیوه و روشی است که برای فهم یک پدیده سیاسی باید ظرفیتها وپدیدها بررسی شود و باید نگاهی به شرایط قبل از بیداری اسلامی در ایران و به ویژه در جهان اسلام داشته باشیم . قبل از انقلاب اسلامی ایران، جهان یک تقسیم بندی داشت به اسم شرق و غرب و هیچ استثنایی هم نداشت. در این تقسیمبندی بخشی از جهان اسلام تابع بلوک غرب بودند و گروهی برای فرار از این وضعیت پناه آورده بودند به بلوک شرق و آنچه در مقابل ایدههای کمونیستی مطرح بود، لذا چیزی به عنوان قدرت سیاسی اسلام مطرح نبود. به اذعان بسیاری از تحلیلگران، انقلاب اسلامی در ایران یک سونامی بود، یعنی یک موجی را ایجاد کرد که محدود به داخل ایران نشد و عمده تاثیرگذاری آن مربوط به جهان اسلام بود چون گفتمانی که حضرت امام خمینی(ره) از آن بهره گرفت، یک گفتمان، دینی، مذهبی و اسلامی بود.
برای اثبات این سخن که این پدیده مربوط به مرزها نبود و در خارج از مرزها هم تاثیرگذار بود،ضرورت دارد ماهیت و هویت انقلاب اسلامی و همچنین اندیشههایی که حضرت امام(ره) مطرح کرد مورد توجه و بررسی قرار گیرد. قبل از انقلاب اسلامی در ایران جهان در شرایطی میزیست که غیر از دو قطبی بودن شرایط دیگری نداشت. در چنین شرایطی یک اسلام انفعالی و غیرپاسخگو جاری و ساری بود که به یک بخش سنتی از جامعه اسلامی همچون مساجد، علما و نسلهای گذشته مربوط میشد و جهانیان به جهت تاثیرپذیری از ایدههایی که در شرق و غرب بود، خودشان را متقاعد کرده بودند که برای یافتن پاسخ به نیازهایشان ناچار هستند به سمت و سویی غیر از اسلام بروند چون اسلامی که دیده بودند آن اسلام آرمانی نبود که بتواند نیازهای آنها را پاسخگو باشد و آن چیزی که به سمت آن میرفتند نظام مارکسیسم یا سوسیالیسم بود که در بین آنها به عنوان یک موج فکری و سیاسی مطرح بود.
بهرهگیری از ظرفیت سیاسی اسلام، مبنای اصلی انقلاب اسلامی
بنابراین آنچه که بعد از انقلاب اسلامی اتفاق افتاد این بود که امام(ره) یک راه و رسم جدیدی را آورد و در این فضای دو قطبی یک نظام فکری جدیدی را مطرح کرد و گفت راه سومی وجود دارد که مبنای اصلی آن بهرهگیری از ظرفیت سیاسی اسلام است. اسلامی که حضرت امام معرفی کرده بود یک اسلام انقلابی بود و یک جوششی داشت که میتوانست نیازهای بسیاری از افرادی که به دنبال یک حرکت انقلابی بودند را پاسخگو باشد.
دلایل فرامرزی شدن انقلاب و شخصیت امام خمینی(ره)
اسلامی که امام خمینی(ره) در جریان انقلاب اسلامی مطرح کرد، منفعل نبود و قدرت پاسخگویی به نیازها را داشت. اسلام شخصیتگرا و معنویتگرا بود و میتوانست نیازهای اخلاقی جامعه را رفع کند. اسلامی که به قدرت سیاسی توجه خاصی داشت و دین را جدا و منفک از سیاست نمیدانست. آنچه که حضرت امام (ره) تدوین کرده بود، بخش عمده و اساسی رسالت انبیاء و اولیا یعنی برقراری یک حکومت و اجرای قواعد قدرت سیاسی بود. بنابراین عمده ویژگی حضرت امام، درک صحیح از عنوان حاکم در جهان بهویژه در جهان اسلام بود. امام خمینی به خوبی دریافته بود که بحران اصلی جوامع اسلامی گریزان شدن از هویت اسلام، سلطه تفکر غربی و استعماری و همچنین وابستگی قدرتهاست لذا پاسخی که ایشان پیدا کردند، متناسب با این بحرانها بود، به عبارتی دیگر امام به دنبال این بود که اسلام یک ظرفیت جامع و اساسی دارد که میتواند پاسخگو باشد و نقش اساسی در ساختار جامعه و ملت داشته باشد و علما به عنوان افرادی تاثیرگذار و توانا در فضا و محیط اجتماعی و سیاسی هستند که میتوانند نقش تازهای را ایفاء کنند. همچنین درخصوص احیای تمدن اسلامی مساله بازسازی نقش سیاسی اسلام و تولید تمدن نوین اسلامی را مطرح کردند. بنابراین چنین ویژگیهای شخصیتی حضرت امام خمینی(ره) ایشان و انقلابشان را فرامرزی کرده بود.
از سوی دیگر حضرت امام خمینی(ره) قبل از اینکه یک فقیه باشند یک عارف و فیلسوف بود و نگاه عارف و فیلسوف به پدیدههای الهی یک نگاه کلان و فراگیر است و زیاد خودش را در قواعد جزیی محصور نمیکند، لذا بخش عمدهای از کلاننگری و جامعنگری حضرت امام بود که توانست ایشان را به عنوان شخصیتی فرامرزی و تاثیرگذار مطرح کند. ویژگیهای شخصی و عرفانی و فلسفی یک نگاه دقیقی بود که ایشان به جهت مرتبط کردن فهم و عرفان، یک فلسفه سیاست جدیدی را به وجود آورد که باعث شد خیلیها این پیام را بفهمند و درک کنند. ایشان اگر فقط میخواست از منظر فقه این ایدهها و ارزشها را مطرح کنند، شاید خیلیها نمیفهمیدند چون حوزه فقیه متفاوت و متمایز از سایر انسانهاست و قطعا آن جاذبههای برونمرزی را نداشت حتی آن قابلیتهای فکری را با یک زبان و گفتمان جدید مطرح کرد تا افرادی که خارج از حوزهها هستند، بتوانند آنها را درک کنند. یعنی ایشان بر قسمتی از تفکر اسلامی تاکید داشتند که برای جهان اسلام و همگان قابل فهم است.بنابراین تفکرات، عقاید و فهمی که در جامعیت نسبت به اسلام داشتند، جاذبههایی را برای امام مطرح کرد.
القاء شیعی بودن انقلاب اسلامی، پروژه استعمارگران در میان جوامع سنی و مغایرتسازی مذهبی
اتفاقاتی که بعد از انقلاب در جهان اسلام افتاد که به نوعی متاثر از انقلاب اسلامی هم بود این را نشان میدهد که دشمنان انقلاب اسلامی متوجه شدهاند، آنچه در جهان اسلام و در حوزه عربی و غیرعربی و شبه قاره میافتد متاثر از انقلاب اسلامی ایران است زیرا اگر این تاثیرپذیری و تاثیرگذاری نبود، قطعا خیلی از این اتفاقها که علیه انقلاب اسلامی رخ داد، نباید اتفاق میافتاد. جنگی که اتفاق افتاد و تلاش گستردهای که غرب و همچنین خیلی از جریانهای افراطی در مغایرتسازی مذهبی شروع کردند، از سالهای بعد از انقلاب نشات گرفته است و مقام معظم رهبری هم اخیرا به این پروژه مغایرتسازی مذهبی در جهان اسلام اشاره کردند. یعنی یک تلاش و تبلیغات خیلی وسیعی مبنی بر اینکه انقلاب اسلامی یک پدیده غیر از اهل سنت و محدود به حوزه جغرافیایی ایران است، شروع شده است که تنها ایران شیعی میتواند آن را درک کند و این جنگ اتفاق افتاد و آنها هزینه کردند تا بتوانند جامعه اهل سنت و شیعه را از یک صف واحد جدا کنند. نکته اساسی که من به آن تاکید دارم و معتقدم در حال جریان است، این که بعد از انقلاب اسلامی یک انرژی انقلابی متاثر از اسلام در جهان اسلام آزاد شد که بخش عمدهای از این انرژی در محیطهای سنی بود و دو ویژگی عمده داشت. یکی اینکه به شدت ضدآمریکایی و ضدسلطه بود و ویژگی دوم این که به شدت علیه تفکر منفعلانه و وابسته و افراطی به جهان اسلام بود. بنابراین دشمنان انقلاب اسلامی برای مهار این انرژی مدیریت کردند و مدیریت آنها این بود که یکسری تحولات را علیه ایران را به راه انداختند که از جمله آن؛ جنگ ایران و عراق بود و تبلیغات زیادی را از طریق بعضی علمای وابسته شروع کردند مبنی بر اینکه انقلاب اسلامی مربوط به اسلام شیعه است و نمیتوانیم از آن الگوبرداری کنیم و کارآیی ندارد.
راهی که غربیها برای تخلیه و خنثی کردن انرژی انقلاب اسلامی در کشورهای مختلف انتخاب کردند
برای تخلیه این انرژی انقلاب اسلامی آمدند محیطها و فضاهایی را در کشورهای مختلف همچون، افغانستان مدیریت کردند. این جریانها پس از اشغال افغانستان توسط شوروی و با هماهنگی غربیها و برخی از کشورهای اسلامی راهاندازی شد تا جریانهای انقلابی را که امکان داشت علیه کشورهای سلطه گر و استعماری باشد، در جهان اسلام هدایت کردند که بعدها به جریانهای تروریستی و افراطی تبدیل شدند که بخشی از پیکره آن مربوط به جنبش انقلابی بود که در کشورهای اسلامی حضور داشتند. اینها را هدایت کردند تا انرژی انقلاب اسلامی و جریان بیداری ملتها را تخلیه کرده و در یک حوزهای که به نفع آنهاست درگیر کنند و آنها را از توجه به دشمنان اصلیشان غافل کنند. بعد از جنگ افغانستان نیز دوباره فضای جدیدی را به نام محیطهای منافع با اسلام انقلابی و شیعی شروع کردند و اتفاقاتی که امروز در عراق و بخشی از افغانستان و یا سوریه میافتد، ادامه همین پروژه است بنابراین غرب پروژه مدیریت و تخلیه انرژی انقلاب اسلامی را بدون هزینه انجام داد.
بازگشت به هویت اسلامی در اندونزی، مدیون انقلاب اسلامی ایران
تسنیم: حاج آقا بحثهایی که مطرح کردید درست است اما یک مقدار بیش از حد کلی و نظری است. بهتر است مقداری درباره شرایط کشورهایی که شما به عنوان یک کارشناس و فعال در عرصه مسائل فرهنگی بینالمللی در آنها حضور داشتید، صحبت کنید و مقداری هم آسیبشناسی از فعالیتهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در زمینه صدور انقلاب اسلامی داشته باشیم. در بخشی از صحیتهایتان اشاره داشتید که امام یکسری ویژگیهای شخصیتی و یکسری ویژگیهای انقلابی داشتند که باعث شد انقلابش در مرزها محصور نماند. میخواهیم بینیم چه چیزی باعث شد که امام تا مالزی و اندونزی هم پیش برود؟ اگر میشود یک مقدار عینیتر صحبت کنید و نمونههای عینی برایمان مثال بزنید.
آنچه که من میتوانم بگویم این است که کشور اندونزی با داشتن قریب به ۲۵۰ میلیون جمعیت، بزرگترین کشور اسلامی است و قریب به ۳۵۰ سال مستعمره هلند بوده و جالب این است که علیرغم نقش اساسی که جریانها، سازمانها و گروههای اسلامی در استقلال این کشور داشتهاند، اسلام هیچ نقشی در این راستا نداشته است و بعد از استقلال در ساختار آن حتی در قانون اساسی هم از اسلام نامی برده نشده است در حالی که بزرگترین کشور اسلامی است و آنهایی که براساس آن جو حاکم در نظام دو قطبی بودند، این گرایشها را پیاده کردند که در دوره ای سوسیالیست بودند و بعد از آن وابسته به غرب شدند و به شدت غربی و ضد اسلام بودند. آن اتفاق مهمی که افتاد و انقلاب اسلامی یک تجربه خوبی بود که آنها به هویت مسلمانی خود برگردند. به اذعان بسیاری از اندیشمندان که با آنها صحبت میکردیم، بازگشت به هویت اسلامی در اندونزی را مدیون انقلاب اسلامی میدانند اینها ظواهری بود که اتفاق افتاد یعنی به اعتراف خیلیها، بعد از انقلاب اسلامی بسیاری از زنان مسلمان اندونزی افتخار میکردند که پوشیه اسلامی داشته باشند و همچنین حوزه دیگر تاثیرگذاری انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) در اندونزی علما بودند که متوجه شدند، کارکردهایی که یک عالم دینی میتواند با تمسک به دین داشته باشد، بسیار زیاد است. نقشی که عالمان دینی میتوانند در هدایت جامعه داشته باشند، مهم است و بسیاری از عالمان بعد از پیروزی انقلاب به این نقش پی بردند و همه تاکید داشتند تمدنی که در انقلاب اسلامی به رهبری شخصیت روحانی اتفاق افتاده، یک تجربه موفق است برای اینکه عالمان این روزگار هم بدانند که میتوان با تمسک به اسلام یک نقش موثری را در جامعه ایفا کرد.
ظهور اسلام سیاسی در اندونزی با پیروزی انقلاب اسلامی
شاید بالاترین تاثیر انقلاب اسلامی در حوزه روشنفکران و نخبگان این کشورها بود. به نظر میرسد که اینها به خوبی با گفتمان حضرت امام رابطه برقرار کردند و آن را به درستی درک کردند . بسیاری از آثار شخصیتهای اسلامی ما مثل شهید مطهری، شهید صدر و دکتر شریعتی ترجمه شده و یک بازگشتی به مطالعات اسلامی بویژه اسلام عقلانی در این حوزه اتفاق افتاد. بسیاری از کتابهایی که در فهم اسلام در اندونزی ترجمه شد، در سالهای پس از انقلاب بوده است. شاید جالب باشد که بدانید که عمده منابع در مورد مطالعات اسلامی مربوط به افرادی بود که از طریق غرب و کشورهای غربی ترجمه شده بود. حتی در مورد تاریخ اسلام در اندونزی هم عمده منابع آنها مربوط به افرادی بود که در کشورهای غربی فعالیت میکردند و دانشگاههای غربی منابع آنها را نگاشتهاند. لذا در حوزه روشنفکری و نخبگان یک اتفاق مهمی افتاد و آنها توجه کردند به عنصر دینی و متناسب با دین و سیاست یک گفتمان و فضای جدیدی در حوزههای روشنفکری اندونزی شکل گرفت. اتفاق مهم دیگری که شکل گرفت، شکلگیری یکسری از احزاب، جریانها و سازمانهای اسلامی و به عبارتی شکلگیری اسلام سیاسی بود که از انقلاب اسلامی ما شاهد ظهور اسلام سیاسی در اندونزی هستیم.
امروز هم ایران اسلامی برای خیلی از مسلمانان اندونزی به عنوان یک الگو مطرح است
بعد از رژیم سوهارتو، اتفاق مهمی که افتاد، این بود که اولین قدرت و حاکمیتی که شکل گرفت، توسط علما بود. بعد از سقوط سوهارتو اولین رییس جمهوری که مردم به آن اقبال کردند و رای دادند، عبدالرحمان وحید بود که رییس سازمان ستاد علما بود که فضای قبل از آن به شدت غیراسلامی و غربی بود ولی فضایی که بعدا اتفاق افتاد، شکلگیری سازمانهای اسلامی و رویکرد مردم به علما به عنوان یک چهره سیاسی و نه صرفا دینی است. یعنی علما را به عنوان یک فردی میدیدند که قابلیت دارد مدیریت جامعه را برعهده بگیرد و این اتفاق بزرگی بود که قطعا به اذعان خود متفکران اندونزیایی متاثر از انقلاب اسلامی ایران است. امروز هم انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران خیلی در اندونزی تاثیرگذار است. یعنی جهش علمی در ایران اسلامی برای خیلی از مسلمانان اندونزی به عنوان یک الگو مطرح است و ایران اسلامی به عنوان یک کشور مستقل علیرغم تمام محدودیتهایی که دارد، میتواند در عرصههای علمی پیشرفتهایی داشته باشد. در یکی از ملاقاتهایی که با شخصیتهای اندیشمند جامعه اندونزی داشتم، خیلی تاکید میکردند که قدر این انقلاب را در ایران بدانید و دلیل آنکه انقلاب اسلامی حاصل شد، یک تلاش جمعی بود.اسلامی که در چند قرن گذشته همه برای آن تلاش کردند ولی محصول آن در ایران اتفاق افتاد. شخصیتهایی مثل سیدجمالالدین و بسیاری دیگر در سایر کشورها برای این انقلاب تلاش کردند، ولی چون ایران ظرفیت، امکان و اقتضای ظهور این جنبش را داشت، در ایران اتفاق افتاد و تاکید داشتند بر اینکه حتما تلاش کنید چراکه دشمنان این انقلاب نیز دارند از تجربههای موفق شما الگو برداری میکنند و درصدد آنند که این انقلاب را از بین ببرند.
الگوسازی که غربیها از جریانهای داخلی شکل میدهند مدتی است که شکل گرفته،اتفاقی که ما امروز نیز شاهد آن هستیم. در اندونزی بعد از سکولار در دوره ظهور جریانهای اسلامی این الگوسازی را شروع کردند که بعد از مدتی شکست خورد و مردم دوباره به سمت و سوی لیبرالها و غربگرایی رفتند همان اتفاقی که امروز در مصر هم شاهد آن هستیم و در لیبی در حال تکرار شدن است و در خیلی از کشورها به نظر میرسد پشت پرده مدیریت میکنند تا مقابل موج تاثیرگذاری انقلاب اسلامی را بگیرند. در اندونزی و در شرق آسیا هم این تجربهها هست. تجربه بیداری اسلامی و ظهور و رشد گرایشات اسلامگرایی به ویژه ظهور اسلامیسیاسی متاثر از انقلاب اسلامی در دورهای بود که بعد از مدتی این تجربه شکست میخورد و اتفاقات دیگری میافتد که ما این روند را خیلی سریعتر در مصر امروز هم شاهد هستیم و این قابل تحلیل است که چطور موج اسلامخواهی به یک نتیجهای میرسد و آن نتیجه منجر به شکست و تجربه ناموفق میشود و به یک سمت و سویی میرود که دیگران آن را طراحی کردهاند.
افراطگرایی که امروز در جنوب شرقی آسیا میبینیم، یک پدیده بیرونی است
تسنیم: اگر بخواهیم گرایش و مواضع اسلام گرایان اندونزی را با اسلامگرایی در دنیا مقایسه کنیم آیا چیزی به نام اسلام گرایی افراطی در اندونزی نیز مطرح است با این که آنها از اخوانالمسلمین هم متاثر هستند؟
ذات و طبیعت فرهنگ و مردم در آسیای جنوب شرقی اصلا با افراط گرایی مغایرت دارد. چون آدم هایی هستند که در طول تاریخ هم تاثیرات آب و هوایی و جغرافیایی و هم فضای فرهنگی قبل از اسلام و بعد از اسلام باعث شد که از مجرای اسلام و عرفان صوفیانه منطبق کنند و خودشان را با ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی و مذهبی قبل از اسلام به سرعت رشد دهند.لذا یکی از زمینههای تاثیرگذاری اسلامی – ایرانی معطوف به گرایشهای صوفیانه است و آنها به سرعت توانستند اسلام را از مجرای تصوف ایرانی که از هند وارد جنوب شرقی آسیا شده بود بیابند و بسیاری از ایدههای تشیع را در آنجا معرفی کنند. به هرحال بنده معتقدم که افراطگرایی که امروز در جنوب شرقی آسیا است، یک پدیده بیرونی است و متعلق به بطن اساسی مسلمانان اندونزی نیست و دلایل مختلفی دارد. یکی از آن دلایل اصلی آن بحث نگرانیهایی است که به هرحال رقبا و دشمنان جمهوری اسلامی ایران در تاثیرگذاری اندیشههای انقلابی حضرت امام و الگوی ایرانی _ اسلامی داشتهاند و این خودش نشان میدهد که اتفاقاتی که در جهان اسلام بویژه در آسیای جنوب شرقی میافتد، یک بخشی از آن به جهت مبارزه با نفوذ ایران اسلامی است و یک پروژه طراحی شده از سوی عناصر و گروههای دیگر است که متاسفانه تحمیل شده و بویژه در جنوب شرق آسیا آن را شاهد هستیم به طوریکه برخی از عناصر و گروهها هم به دلیل شناخت ناکافی از اندیشههای شیعی و عدم شناخت نسبت به طراحی و پروژههای دشمنان متاسفانه آنها را همراهی میکنند که امیدواریم بحث تقریب مذاهب و همچنین وحدت اسلامی گسترش پیدا کند و علمای اسلام، به وظایف خودشان که اتحاد است، عمل کنند.
اکثر سردمداران جریانهای فکری جنوب شرقی آسیا مدافع انقلاب اسلامی هستند
تسنیم: از اثرات حضور امام و مقام معظم رهبری در آنجا نمونههای مشخصی در ذهن دارید، اینکه موسسهای راه انداخته باشند و یا کتابهای امام را چاپ کنند.و...؟
درحدود ۱۰ سال اول انقلاب، پیشنهاد فرهنگی ما هنوز شکل نگرفته بود. یعنی سازمان فرهنگ و ارتباطات و خیلی از نهادهای فرهنگی تاثیرگذار در دهه دوم به بعد فعال شدند. بنابراین بیشتر فعالیتهای فرهنگی که صورت گرفته، توسط همین بومیها بوده است و در اوایل انقلاب متاثر از انقلاب اسلامی شدند. شاید جالب توجه باشد بسیاری از شخصیتهایی که با انقلاب اسلامی آشنا شدند و امروز هم سردمداران جریانهای فکری و مدافع انقلاب اسلامی هستند، افرادی هستند که در همان سالهای آغازین انقلاب اسلامی با حضرت امام و تفکر ایشان آشنا شدند. بخشی از آنها دانشجویان اندونزی و مالزیایی مشغول به تحصیل در آمریکا بودند که از طریق تحولات سیاسی که اتفاق میافتاد و پیگیریهایی که میکردند یا از طریق سایتها و کتابها با انقلاب اسلامی آشنا شدند و امروز هم سردمداران تفکرات اسلام انقلابی در منطقه هستند و بعد هم با افرادی مواجه شدیم که در همان سالهای اولیه انقلاب اسلامی به ایران سفر کردند و با حضرت امام (ره) دیدار داشتند و از نزدیک با تحولات انقلاب آشنا شدند و یک انقلابی درونی بعد از دیدار با حضرت امام در آنها ایجاد شد و کاری کرد که یک مطالعه درونی داشته باشند وخودشان به دنبال درک و ترویج ایدههای انقلابی باشند و کم هم نبودند به ویژه در آسیای جنوب شرقی روشنفکران دینی در آنجا توانستند انقلاب اسلامی را بفهمند، چون آنها خودشان را مقید به یک اسلام سنتی نمیدانستند و به دنبال این بودند که فهمی نو و باوری درست از اسلام داشته باشند که آن را در گفتمانی که حضرت امام تعریف کردند دیدند و برای آنها جذاب بود زیرا آنها این را می فهمیدند. البته این را هم عرض کنم که وقتی ما صحبت از روشنفکری دینی میکنیم با آن برداشتی که از ایران وجود دارد متفاوت با آسیای جنوب شرقی است. چراکه در آسیای جنوب شرقی، روشنفکران و اندیشمندان در حین اینکه پایبند به سنتهای دینی هستند و نگاهی نو به این قضیه دارند. آنها به عقاید خود نیز بسیار معتقد هستند و امروز هم یک جریان فکری را هدایت و مدیریت میکنند.
به خاطر میآورم یکی از جوانان تایلندی که سنی مذهب و خیلی هم متعصب بود و در خانواده متعصبی نیز پرورش یافته بود. او میگفت یکی از دوستان ما دعوت شده بود برای سفر به ایران، در همان سالهای اولیه انقلاب و اصرار داشت که من هم او را همراهی کنم ولی من به دلیل التزامات فکری و تعصباتی که داشتم، نمیخواستم به این سفر بروم ولی به اصرار و پافشاری دوستم پذیرفتم و به ایران سفر کنم. میگفت آن زمانی که ما به ایران سفر کردیم، سالگرد انقلاب ایران بود و ملاقاتی با حضرت امام داشتیم. ایشان پس از مواجهه با امام و دیدن یک زندگی ساده و معنوی در شخصیتش تحت تاثیر قرار گرفته بود. او دید که امام با تمام بزرگی که دارد و رهبر یک کشور اسلامی است ولی در عین حال در یک محیطی کوچک و ساده زندگی میکند و این برای او یک جذبهای داشت و ایدهها و تفکراتی که داشت را به زیر سوال برد و پرسشهای جدیدی را در ذهنش مطرح کرد. او در این سفر به قم هم سفری داشته و با علما دیدار کرده و کتابهایی را خریده است که میزان نفوذ معنوی حضرت امام را در میان مردم نشان میدهد. او متوجه شد که این انقلاب یک پیشینه عمیق دینی و یک پشتوانه معنوی دارد و لذا این سفر منجر به آن شد که به هرحال از گذشته خود فاصله بگیرد و خودش یکی از چهرهها و شخصیتهایی شد که در تایلند سازمان و انجمنی اسلامی و شیعی تاسیس کرد و فعالیتهای گستردهای در این راستا انجام داد و در معرفی اندیشههای امام و کتابهای ایشان و ترجمه آثار او نقش زیادی داشته است و هرجا که میرود در تبیین اندیشههای حضرت امام تلاش میکند.
مردم جنوب شرق آسیا هنوز هم ایران را نماد مقاومت دربرابر جهان غرب میدانند
تسنیم: چند وقت پیش عکسی منتشر شد که در آن افرادی که در اندونزی تظاهرات کرده بودند، عکس آقا را به همراه داشتند و این خیلی عجیب بود چون عموما مردم ایران از جنوب شرق آسیا و آن کشورها چنین چیزی در ذهن ندارند
شما اگر در مناسبتهای مختلف بروید و خیلی از شهرهای اندونزی را ببینید، از جمله در ایام محرم و مناسبت روز قدس مشاهده میکنید که آنها تنپوشهایی بر تن دارند که آن برگرفته از شخصیتهای ایرانی یعنی حضرت امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری است و اینها نشاندهنده علاقه آنها به انقلاب ایران است. در اندونزی به جهت بعضی از حرکتهایی که شد، از طرف دشمنان و همچنین عملکردهای ناصحیح که بعضی از ایرانیها در سفرهایی که به آنجا داشتند و مواد مخدر حمل کردند، باعث شد که تبلیغات سویی علیه ایران در منطقه صورت گیرد ولی هنوز تودههای مردم نسبت به ایران علاقهمند هستند و خیلی از آنهایی که حتی شیعه نیستند و سنی مذهبند، باز هم ایران را نماد مقاومت در برابرجهان غرب میدانند یعنی هرجایی که از انقلاب اسلامی صحبت میشود، قطعا نماد و شخصیتهای ایرانی را در ذهن خود تجسم میکنند و در بسیاری از نشستها و سخنرانیهای خود، نخبگان و علمای ایران را مطرح میکنند.
سرمایهگذاری آمریکا برای ایجاد اسلامهراسی و شیعهگریزی در اندونزی
تسنیم: این سوال را مطرح کردم تا به بحث بعدی برسیم. در خصوص تاثیری که جامعه فکری آن منطقه از انقلاب ما دارد. وقتی با خیلی از رایزنها یا مستندسازانصحبت میکنیم متوجه شدیم در سالهای اخیر اثرگذاری و نقش انقلاب اسلامی و امام خمینی کمرنگ شده است. به عبارتی اما خمینی(ره) سنگی به آب انداخت و موجهایی ایجاد کرد اما هرچقدر میگذرد، به خاطر کم کاری ما در صدور این امواج، از قدرت آن کاسته شده و رفته رفته کمرنگ میشود، شما هم این اعتقاد را دارید؟
ببینید من هم معتقد هستم ولی متفاوت نگاه میکنم. این کمرنگ شدن مربوط به انقلاب اسلامی ما نیست. مربوط به تلاشهایی است که دیگران در کمرنگ کردن این تصویر صورت دادهاند. مثلا در آمریکا زمانی که بوش بود، فضای ضدآمریکایی شدیدی در اندونزی بود و هر روز شاهد تظاهرات علیه آمریکا و رهبران آن بودیم ولی بعد از بوش و آمدن اوباما، آمریکا کاری کرد که ذهنها در جامعه اندونزی تغییر پیدا کند و یک تلاش و دیپلماسی گسترده و نوینی را تبلیغ کرد که اوباما قرار است یک سیاست متفاوتی را در پیش بگیرد و این تبلیغات تاثیراتی که باید در ذهنها میگذاشت را گذاشت. آنها گفتند اوباما خیلی از سالهای زندگی خود را در اندونزی بوده و به زبان اندونزی نیز آشنا است.آنها در حوزه دیپلماسی هزینههای سنگینی را دادهاند. اردوهایی گذاشتند و از علما و گروه های ۵۰، ۶۰ نفره دعوت کردند و آنها را به آمریکا بردند. حدود هزار نفر را بورسیه کردند. امروز اگر در جامعه اندونزی برویم، آن قالبی که علیه اسرائیل و آمریکا بود را نمیبینیم و این بعضا به دلیل فعالیتهایی است که آنها داشتند و تبلیغات گستردهای که از طریق رسانهها و پروژههای مشترکی که آمریکا با بعضی از کشورهای اسلامی داشته و هزینههایی برای اسلامهراسی و شیعهگریزی کردهاند. نتیجه آن کمرنگ شدن تاثیرات ایران است.
به نظر میرسد به هرحال این گذشت زمان هم بیتاثیر نبوده و خیلی از عملکردهای داخلی ما نیز تاثیرگذار است. به نظر من عمده تاثیرات منفی معطوف به تلاشهای گستردهای است که کشورهای دیگر داشتهاند و اینها به خاطر عدم درک درست از انقلاب اسلامی اتفاق افتاده است.
کم توجهی و فرعی نگری در حوزه فرهنگ یک آسیب جدی در کشور ما
تسنیم: حالا مجموع عملکردهای سیستم بینالمللی خارج از کشور ایران را چطور ارزیابی میکنید؟ خودتان گفتید آمریکا بعد از آمدن اوباما هزینههای زیادی کرد و آن عقبماندگی که داشت را جبران کرد. چنین چیزی چرا در ایران اتفاق نمیافتد. یعنی برای اینکه ما این ایران هراسی و شعیه گریزی را از بین ببریم، چقدر از ظرفیت و توان دیپلماسی فرهنگی خارج از کشور توسط رایزنان فرهنگی و سایر فعالان این عرصه استفاده کرده ایم؟
این هم موثر است. علیرغم اینکه همواره مسوولان ما همیشه از فرهنگ بحث میکنند، ولی متاسفانه در عمل چنین چیزی را نمیبینیم و به حوزه فرهنگ توجه کافی نمیشود. ما از فرهنگ خیلی فاصله گرفتهایم و اتفاقاتی که باید بیفتد، تا در بهره گیری از ظرفیت ها سازنده و موثر باشد در فرهنگ ما هنوز خیلی فاصله داریم. نگاه ما به فرهنگ یک نگاه فرعی است و در بحث بودجه و برنامهریزی مدیریت آموزشی خیلی فاصله داریم و قطعا از توانمندی که میتوانستیم بهره بگیریم، بهره کافی را نبردهایم. به هر حال اتفافاقات زیادی در جهان رخ دادهاست و هر اتفاق و منازعهای که در درون کشور باشد در خارج هم تاثیر گذار است. مثلا اتفاقاتی که در سوریه افتاده است کار رایزنان فرهنگی را بسیار کندتر میکند آنها می خواهند این را در جامعه ترویج بدهند که ایران شیعی یک طرف است و سایرین همچون اهل سنت در طرف دیگر هستند. آنها میخواهند ایران شیعی را در یک طرف قرار دهندو گروههای دیگر از قبیل اهل سنت را در طرف دیگر قرار دهند. این کاری است که آنها میخواهند انجام دهند. آن ها درخارج از ایران به دنبال شیعه هراسی هستند. این جو سنگین سیاسی و فرهنگی درجهان اتفاق افتاده قطعا با امکانات محدود نبوده است بلکه آنها نمایندگان فرهنگی تاثیرگذاری را در سراسر جهان پخش کردهاند تا بتوانند به آن اهدافی که می خواهند برسند. پنج سال پیش هرگونه منازعهای که در خارج از مرزهای ایران اتفاق می افتاد، مباحث سیاسی، درگیریهای بین ایران و کشورهای اروپایی و آمریکایی در مناسبات جهان اسلام تاثیرگذار بود یعنی هر چه آمریکاییها عرصه فعالیت های خود را در مباحث اقتصادی بالا میبردند فشار بیشتری به سایر کشورها میآمد و آنها درصدد این بودند تا بتوانند اهداف خود را به سایر کشورها تلقین کنند و فعالیتهای فرهنگی ایران را محدود کنند این خودش یک مشکل و چالش بود که ما خیلی زیاد در مقابل آن ایستادیم. اروپا و آمریکا بخشی از کشورهای اسلامی هستند و جریانهای فکری جهان اسلام را تغییر دادهاند. آنها هزینه و امکانات وسیعی هم دارند و در مقابل یک جمع کوچکی که هم بودجه محدود و امکانات کمی دارد، کار آنها را پیش میبرود.مضاف بر این که کم توجهی و فرعی نگری در حوزه فرهنگ نیز در کشور ما یکی از آسیب های جدی است.
نگاه سیستمی و استراتژیک به حوزه فعالیتها و مسوولان فرهنگی نیست
تسنیم: به عنوان یک رایزن فرهنگی که چند سال سابقه حضور در این مسولیت را داشتید، عملکرد شخصی خود رایزنها در این زمینه چطور بوده است؟ ما می بینیم در یک کشوری یک رایزنی چقدر با اقبال عمومی مواجه بوده است و در یک کشور دیگر این گونه نبوده یا مثلا در یک کشور دو رایزن فعالیتهای متفاوتی داشتهاند. به نظر می رسد در سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یک مسیر سیستماتیک و واضحی برای کارگزاران وجود ندارد.
بله این ایراد کار ما است که نگاه سیستمی و استراتژیک به حوزه فعالیتها و مسوولان فرهنگی نیست. یعنی با تغییر مدیریتها و افراد خیلی از سیاستها واصل و فرعها عوض و سلیقهها جایگزین میشود. قطعا در این سیستم نمیشود قضاوت درستی کرد زیرا آسیب های زیادی وجود دارد. متاسفانه یک رایزن با یک ایدهای یکسری فعالیتهایی را انجام می دهد و فردی جدید با یک نگاه متفاوتی مسیر قبلی را قبول ندارد و یا بر عکس آن میرود و این ایراد کار ما است. امیدواریم این روند و مسیر اصلاح شود و در دوره مدیریت جدید سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که شخصیتی از داخل مجموعه و تجربه داخلی انتخاب شده است، این مشکل حل شود تا آسیبها کمتر گردد و یک نگاه سیستمی و استراتژیک در مدیریت شکل بگیرد.
جهان اسلام برای گریز از افراطیگری به تفکر اسلامی و انقلابی ایران روی میآورد
تسنیم: به عنوان سوال پایانی، آینده جایگاه ایران را در دنیا و مناسبات فرهنگی چگونه پیشبینی میکنید؟ آیا قرار است اتفاقی بیفتد یا خیر؟
اتفاق مهمی که میافتد و آنچه که مطمئن هستیم رخ میدهد، این است که این جریان افراطیگری مذهبی که در جهان اسلام به راه افتاده و با فطرت و عقلانیت جهان اسلام سازکار نیست اما به هر حال یک موج موقتی ایجاد کرده وتحولاتی شکل میگیردو قطعا عرصه برای ما سخت میشود اما مطمئنا پایان خوشی نخواهد داشت. قطعا آنچه که جاری و ساری خواهد شد عقلانیت اسلامی است که بخشی از آن مربوط به تفکر اسلامی و انقلابی ایران است و این را مطمئن باشید. یعنی آن نقشی که امروز ایران در جهت تمدن سازی دارد و شکل ساختاری درستی را برای جهان اسلام روشن میکند و آینده جهان اسلام خودش را ناچار میداند برای گریز از این بحرانها که دچارش شده است به هویت اسلام واقعی و هویت جمعی که فارغ از منازعات مذهبی است روی بیاورد و این وعده الهی است و شک و تردیدی در آن نیست. باید برای تحقق هر چه زودتر این وعده الهی تلاش کنیم که وظیفه سنگینی را دستگاه فرهنگی و رایزنیهای برعهده دارند این است که سرعت زمان تحقق این حقیقیت را بیشتر کنند و با یک مدیریت صحیح اتفاقاتی که امروز در جهان اسلام میافتد و شاهد بعضی اتفاقات نابخردانه هستیم و عمده آن معطوف به منازعات و درگیریهای مذهبی و فرقهای است انشاءالله به زودی برطرف شود.
نظر شما