شناسهٔ خبر: 20758 - سرویس اندیشه
نسخه قابل چاپ

تأملی بر فرهنگ سعايت و بدگويی در جامعه؛

از «فرهنگ زیرآب‌زنی» تا «زیرآب‌زنی فرهنگی»

بدگویی به باور اکثر روان‌شناسان اجتماعی، ریشه‌ی گرمی بازار افراد سعایت‌کننده و به‌اصطلاح زیرآب‌زن، وجود مدیران متوهم است. مدیرانی که در روزهای آغاز مدیریت خود و آغازین روزهای تکیه بر مسند ریاست، توهم توطئه دارند و با این پیش‌داوری عجولانه که ناشی از عدم آشنایی با اصول علمی مدیریت می‌باشد، خواسته یا ناخواسته افراد بیکار، سعایت‌کننده و «زیرآب‌زن» را در اطراف خود جمع می‌کنند.

فرهنگ امروز/محمد توحیدی چافی: پدیده‌ی ناهنجاری که در جامعه‌ی ما سال‌هاست ریشه دوانده و در بخش‌های دیوانی یا محیط‌های کاری مردم جولان داده و مردم و گاه مسئولین را به واکنش‌های متفاوت و مخرب واداشته، پدیده‌ی سخیفی است که میان مردم با اصطلاح «زیرآب‌زنی» از آن یاد می‌شود. متأسفانه نگاه طنز به این مسئله باعث شده که از قبح آن در میان بسیاری از مردم کاسته شود، درحالی‌که عواقب تلخ آن در محیط‌های کاری بسیار شایع است و زندگی و آبروی بسیاری از مردم را به چالش کشیده است.

این پدیده‌ی ناپسند و مخرب اخلاق اجتماعی متأسفانه بر پایه‌ی خصال ناپسندی استوار شده که علمای اخلاق و دین همواره به دوری از آن سفارش کرده‌اند. پایه‌هایی که به وجودآورنده­ی مسئله‌ی ناهنجار زیرآب‌زنی یا تخریب نابه‌حق دیگران بر آن استوار است عبارتند از: حسادت، غیبت، شایعه، تملق، جست‌وجو در زندگی و حریم خصوصی مردم، سعایت، دروغ، وارونه جلوه دادن واقعیت و ده‌ها خصال ناپسندی است که زشتی آن بر عام و خاص پوشیده نیست.

در قرآن کریم نیز مؤمنین از غیبت و دخالت در زندگی و جست‌وجو در حریم خصوصی دیگران منع شده‌اند. در سوره‌ی حجرات خداوند اهمیت کار را تا به آنجا رسانده است که گمان بد، جست‌وجو در زندگی مردم و نیز غیبت را معادل خوردن گوشت برادر مرده دانسته است، چنانچه می‌فرماید: یا ایها الذین آمنو اجتنبو کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم و لاتجسسو ولایغتب بعضکم بعضا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتاٌ فکرهتموه و... «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری گمان‌ها بپرهیزید؛ چراکه بعضی از گمان‌ها گناه است و هرگز تجسس نکنید و هیچ‌یک ازشما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده‌ی خود را بخورد!؟ همه‌ی شما از این امر کراهیت دارید...» 1 بنابراین می‌بینیم که بدگمانی، تجسس و نیز غیبت که 3 خصیصه‌ی مذموم از نظر خداوند است و ریشه‌ی سعایت، تخریب دیگران و مقدمه‌ی ورود به حریم خصوصی آدم‌هاست از سوی خداوند به شدیدترین لحن ممکن نهی شده است.

 

تاریخچه‌ی زیرآب‌زنی و سعایت

 نگاهی به گذشته‌ی تاریخی جامعه‌ی ما نشان می‌دهد که سعایت و بدگویی ریشه در گذشته دارد و ناشی از رقابت میان ایرانیان برای رسیدن به مناصب بالاتر و یا از میان بردن رقیب برای منافع بیشتر بوده است. در گذشته به دلیل فقدان قانون به معنای واقعی و به دلیل اینکه شاه و حکام تنها قانون نانوشته و شناخته‌شده‌ی ما بودند، در نتیجه کسانی که طالب رشد و نزدیکی به هرم بالای قدرت بودند به ناچار تنها راه شناخته‌شده‌ی آن روزگار یعنی کنار زدن رقیب را پیشه می‌کردند و در نزد حکام به سعایت از فرد مقرب به درگاه سلطان، می‌پرداختند تا با پایین کشیدن وی از قدرت، خود در جایگاه وی قرار گیرند.

   اصطلاح زیرآب‌زنی یک روایت دیگر نیز دارد که گذشته از اینکه بخواهم در رد و قبول آن قضاوتی کنم، خالی از لطف نیست. می‌گویند در گذشته در خانه‌های قدیمی که خانوارها در کنار یکدیگر می‌زیستند، خانواده‌ای که در نظر داشت طرف مقابل را آزار داده یا انتقام بگیرد، دریچه‌ی آب سالم و ذخیره‌ی آن همسایه را باز کرده و از این طریق تمام آب تمیز آن همسایه را از بین می‌برده و در حقیقت با این کار زیر آب حوض طرف مقابل را کشیده و تمام آب ذخیره را هدر می‌داده است. 2 ظاهراً این اصطلاح از همان روزگار قدیم در ایران مرسوم شده است ولی در معنای امروزی، زیرآب‌زنی، معادل تخریب، بدگویی، سعایت از دیگران به قصد جلوگیری از رشد وی، انتقام و یا تصاحب شغل و موقعیت اجتماعی و گاه نیز تنها به قصد فرونشاندن آتش حسادت خود سعایت‌کننده است.

 

مدیران متوهم؛ ریشه‌های تولد این ناهنجاری اجتماعی و اخلاقی

به باور اکثر روان‌شناسان اجتماعی، ریشه‌ی گرمی بازار افراد سعایت‌کننده و به‌اصطلاح زیرآب‌زن، وجود مدیران متوهم است. مدیرانی که در روزهای آغاز مدیریت خود و آغازین روزهای تکیه بر مسند ریاست، توهم توطئه دارند و با این پیش‌داوری عجولانه که ناشی از عدم آشنایی با اصول علمی مدیریت می‌باشد، خواسته یا ناخواسته افراد بیکار، سعایت‌کننده و «زیرآب‌زن» را در اطراف خود جمع می‌کنند. افرادی که آتش توهمات این مدیران را شعله‌ورتر می‌کنند تا آتش در خرمن افراد لایقی که دارای کرامت نفس بوده و حاضر نمی‌شوند متملقانه به مدیران بالادست نزدیک شوند، بیندازند. این مدیران به جای نگاه علمی به کار و نیز بهره‌گیری از افراد باتجربه‌تر و متخصص، به بال‌وپر دادن به این افراد مشغول شده و متأسفانه کوچک‌پروری می‌کنند. نتیجه‌ی چنین فرایندی، مهاجرت افراد لایق از آن حوزه یا گسترش اضطراب در محیط‌های کاری، عدم اطمینان به آینده‌ی شغلی از سوی افراد لایق و در نتیجه گوشه‌گیری و از میان رفتن انگیزه‌ی فعالیت صادقانه در افراد و در نتیجه کاستن از بهره‌وری در آن حوزه‌ی مدیریتی می‌باشد.

بنابراین نقش مدیران آگاه را در کاستن از مضرات این پدیده‌ی شوم باید بسیار با اهمیت ارزیابی کرد. از آنجا که هر مدیری در ابتدای مدیریت مشتاق است از چندوچون حوزه‌ی مدیریت خود آگاه شود، بهتر است از شتاب، قضاوت و پیش‌داوری خودداری کرده و از پذیرفتن افراد متملق، چاپلوس و سعایت‌کننده خودداری کند. در عوض با الگوگیری از مدیریت علمی، صبر و آشنایی حضوری با زیرمجموعه‌ی تحت مدیریت، زمینه‌های رشد این‌گونه افراد و گروه‌ها را فراهم نیاورد.

 

کم‌رنگی زشتی ناهنجاری‌ها

در آموزه‌های دینی ما حفظ آبروی مؤمن از جان و مال وی گرامی‌تر داشته شده است. همچنان‌که دروغ، ریا، تملق، جست‌وجو در حریم خصوصی دیگران، غیبت و به‌طورکلی هر چیزی که به حق‌الناس تعلق دارد و هر عملی که حقوق انسان‌ها را پایمال می‌کند، بسیار نکوهش شده است. اما گاه عوامل اقتصادی، سیاسی و نیز فرهنگی یک جامعه، اندک‌اندک درستکاری و پرهیز از این امور زشت را در میان مردم، عادی جلوه می‌دهد، به‌خصوص اگر فرهیختگان یک جامعه و یا کسانی که می‌بایست الگوهای فرهنگی جامعه باشند برای پیشبرد منافع دنیایی، اصول شناخته‌شده‌ی اخلاقی را بهانه قرار دهند و حسن یوسف جامعه را به ثمن بخس روانه‌ی بازار کنند، آن‌وقت دیگر در باور مردم عامی و متوسط، آن پسندِ ناپسند، عادی جلوه‌گر خواهد شد، چنانچه گفته‌اند: الناس علی دین ملوکهم!

 

شناخت تأثیرات سوء این ناهنجاری

راستی و درستی و پسندهای اخلاقی گذشتگان، سرمایه‌های اجتماعی قابل اتکایی هستند که دوام و رشد جامعه را ضمانت می‌کنند. ضربه زدن به باورهای اخلاقی و توجیه زشتی به بهانه‌ی حق بودن، ممکن است منافع کوتاه‌مدت فرد یا گروه را تأمین کند، اما در درازمدت، گذشته از اینکه از همان روش و با واژگونه کردن حقایق و ارزش‌ها و سرمایه‌های اجتماعی علیه همان گروه استفاده خواهد شد و باورهای اخلاقی کل جامعه را زیر سؤال خواهد برد.

سعایت و بدگویی و تخریب دیگران و به‌اصطلاح زیرآب زدن نیز حتی به بهانه‌ی بر حق بودن ما امری ناپسند خواهد بود، چنانچه معروف است هدف هرگز هیچ وسیله‌ای را توجیه نمی‌کند، بلکه به یک امر نامشروع، مشروعیتی نامشروع‌تر می‌بخشد، افکار عمومی و نیز مدیران بالادست را برای مدتی کوتاه با ما همراه می‌کند، اما در همان حال با حمله به باورهای جامعه، خود سعایت‌کننده و زیرآب‌زن را در معرض خطری همسان و هم‌سنگ قرار می‌دهد. ناامنی و بی‌اعتمادی را فزونی می‌بخشد، دروغ و ریا و تزویر را وسیله‌ای کارآمد جلوه‌گر می‌کند، عیب‌پوشی و رازداری را که خصلتی خداوندی است به کنار زده و آبروریزی و پرده‌دری را ارزش جلوه داده و بدتر از آن به‌عنوان نردبانی برای رشد و ترقی آدم‌ها جلوه‌گر می‌کند.

همه‌گیر شدن این پدیده‌ی شوم، زنگ خطر را برای سرمایه‌های اجتماعی قابل اتکای جامعه به صدا در خواهد آورد، چهره‌ها را غیرواقعی و غیرقابل اتکا می‌کند، شایعه را که شمشیری دولبه برای جامعه است در نیام‌ها آماده نگه می‌دارد تا هر لحظه آمادگی آن را داشته باشند که حقایق را در سایه نگه دارند. از دیگر آسیب‌های اجتماعی پدیده‌ی سعایت و زیرآب‌زنی رواج ازخودبیگانگی و فردگرایی است، فرد دیگر خود را متعلق به جامعه نمی‌داند و منافع زودگذر خود را به منافع پایدار اجتماع ترجیح می‌دهد، احساس نگرانی در تاروپود فرد ریشه می‌دواند؛ چراکه دیگر با رفتارهای فردی حمایت جامعه را در درون خود از دست می‌دهد و خود را تنها حس می‌کند. این‌ها همه در حالی است که فرد با فقدان اعتماد، سرمایه‌ی اجتماعی مهمی به نام راست‌گویی را نیز از دست می‌دهد.

سعایت و بدگویی به روابط اجتماعی و حسن معاشرت افراد لطمات جدی وارد می‌کند، اتحاد جامعه را خدشه‌دار می‌کند؛ چراکه وقتی پرده‌دری و ورود به حریم خصوصی افراد امری عادی تلقی شده و ورودکننده نه تنها به خاطر ورود به آن عرصه تنبیه نمی‌شود بلکه امتیاز نیز دریافت می‌کند؛ بنابراین آن عمل ناهنجار به‌عنوان یک تقویت‌کننده‌ی مثبت و راه‌گشا در رشد تلقی شده و عملی مورد پسند مدیران جامعه مخصوصاً در محیط‌های شغلی جلوه‌گر می‌شود. این در حالی است که در آموزه‌های دینی ما و نیز در قرآن کریم خداوند مردم را از پذیرفتن بی‌چون‌وچرای سخن بدگویان بازمی‌دارد، چنانچه می‌فرماید:

«یا ایها الذین آمنو ان جاء کم فاسق بنبا فتبینوا ان تصیبوا قوما بجهاله فتصبهوا علی ما فعلتم نادمین...» ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر شخص فاسقی خبری برای شما بیاورد درباره‌ی آن تحقیق کنید، مبادا به گروهی از روی نادانی آسیب برسانید و از کرده‌ی خود پشیمان شوید. 3

بنابراین خداوند برای مقابله با سعایت‌کنندگان و بدگویان راه‌حلی بسیار علمی و عملی ارائه می‌دهد و آن هم پرهیز از پذیرفتن بی‌چون‌وچرای سخن بدگویان، روشنگری و جدا کردن سره از ناسره است. مدیران کلان و ارشد جامعه با میدان ندادن و امتیاز نبخشیدن به چنین افرادی می‌توانند به چندین سرمایه‌ی بزرگ اجتماعی یعنی گسترش اعتماد، اتحاد و همدلی، راست‌گویی و گسترش امنیت روانی جامعه کمک کنند. بستن چنین راه‌هایی به افراد جامعه یادآور می‌شود که برای رشد و حضور و طی پله‌های ترقی باید فضائل حقیقی و توانایی‌های فنی و اخلاقی خود را تقویت کنند. تداوم چنین فرایندی جلوی رشد بیماری‌های فردی را نیز مسدود می‌کند و چه‌بسا در درمان چنین انسان‌هایی نیز کارگر افتد، ضمن اینکه از نهادینه شدن چنین بداخلاقی‌هایی جلوگیری به عمل آورد و این باور را که برای رسیدن به درجات بالاتر باید دیگران را از نردبان رشد پایین کشید، منسوخ کند.

 

زیرآب‌زنی فرهنگی

یکی از زشت‌ترین و مخرب‌ترین رویه‌های زیرآب‌زنی آن است که فرد سعایت‌کننده، باورهای فرهنگی و دینی مردم و نمادهای پذیرفته‌شده و مقوم یک جامعه را ابزاری برای حمله به رقیب و یا قربانی این روش ناپسند قرار می‌دهد. باورهای دینی و فرهنگی و اصل فرهنگ و آن هم هنجارهای فرهنگی ریشه‌دار یک جامعه از ستون‌های نگه‌دارنده‌ی جامعه بشری است، اما تمسک فرد بیمار به باورهای پذیرفته‌شده‌ی جامعه و استفاده‌ی ابزاری از آن برای ضربه زدن به قربانی خود، می‌تواند باور افراد عادی جامعه را که می‌توانند لزوماً از نخبگان نباشند، نسبت به آن باورهای فرهنگی و دینی ابزارشده به‌وسیله‌ی فرد سعایت‌کننده، متزلزل کنند.

آموزش به مدیران جامعه یکی از راه‌های مقابله جدی با این پدیده‌های مخرب اجتماعی است. رها کردن این دیوار کج به حال خود، می‌تواند ضربه‌های جبران‌ناپذیری به ساحت اخلاق فردی و اجتماعی وارد کند، درحالی‌که بهره‌مندی از علمای اخلاق و آموزه‌های دینی در صورت اشاعه‌ی آن می‌تواند روند رشد چنین فرایندی را کندتر کند. فرایندی که می‌تواند به پرورش انسان‌هایی سالم، نوع‌دوست و اخلاقی کمک کند و انسان‌ها را به این باور رهنمون کند که خداوند روزی انسان‌های زحمت‌کش و پرتلاش را ضمانت کرده است، آن هم از منبعی که آدم‌ها هرگز حساب آن را نمی‌دانند. در سایه‌ی آموزش صحیح همه خواهیم آموخت که تماشای رنج دیگران، زندگی هیچ انسانی را تماشایی نمی‌کند و اینکه رشد افراد در پله‌های ترقی موجب رشد جامعه شده و رشد جامعه نیز موجبات رشد همه‌ی افراد را به دنبال خواهد داشت.

 

فرجام سخن

متأسفانه رشد ناهنجارهای اخلاقی -درست یا نادرست- به پای نظام‌های سیاسی و نیز دولت‌ها نوشته می‌شود، درحالی‌که ناهنجاری‌هایی همچون سعایت، ورود به حریم خصوص دیگران، تزویر، استفاده‌ی ابزاری از باورها و فرهنگ عمومی و ... می‌تواند ریشه در ناهنجاری‌های رسوخ‌کرده در فرهنگ یک جامعه آن هم در طول قرن‌های متمادی و حاصل حضور فرهنگ‌های مهاجم در یک سرزمین باشد. شناسایی عوامل تاریخی و فرهنگی، رسوخ یک ناهنجاری و نیز تربیت نیروهای زبده برای بازگرداندن نیروهای جامعه به فضائل اخلاقی گذشته و حال و بها بخشیدن و ممتاز کردن انسان‌هایی که هنوز کرامت‌های اخلاقی را تنها راه رشد خود و دیگران می‌دانند، می‌تواند در جلوگیری از رشد فرهنگ «زیرآب‌زنی» در جامعه کمک کند. از طرفی برخی از این ناهنجاری‌ها شاید تنها ویژگی یک ملت و یک جامعه نباشد، بلکه خصیصه‌ی مشترک میان جوامعی باشد که روندی مشابه را در طول تاریخ اجتماعی، سیاسی خود شاهد بوده‌اند.

   پژوهش‌های سازمان‌دهی‌شده برای شناسایی و مطالعه‌ی عمیق در ناهنجاری یادشده و بررسی تطبیقی آن در جوامع فرهنگی دیگر، می‌تواند دولت‌ها را در پایان بخشیدن به چنین فرایندی یاری رساند، فرایند زیان‌باری که کرامت انسانی و فرهنگ را -که از ستون‌های مهم نگه‌دارنده‌ی جوامع بشری است- مورد هجوم قرار دهد و پایه‌های اخلاق و باورهای انسانی را متزلزل سازد.

پی‌نوشت‌ها:

1-قرآن کریم، سوره حجرات، بخشی از آیه 11 ص 516

2-http://www.farhangnews.ir/content/55123

3- قرآن کریم، سوره حجرات، آیه 6 ص 516

 

نظرات مخاطبان 0 1

  • ۱۳۹۳-۰۵-۲۹ ۱۴:۲۶ 1 2

    فرهنگ سیاسی جامعه ایران فرهنگ عشیره ای است که آنهم بواسطه تسلط بیش از 3هزار ساله می باشدو در تارو پود آحادمختلف اجتماع ریشه دوانده و لازمه تداوم اجتماعی این فرهنگ سعایت و بد گویی و بی اعتمادی وتملق و چاپلوسی است
                                

نظر شما