به گزارش «فرهنگ امروز» به نقل از فارس؛ وی میافزاید: واقعاً هنوز در حوزه فرهنگ ما هیچ باید و نبایدی نیست که بتوان رویش ایستاد. 35 سال است که دارم کار فرهنگی میکنم اما به عنوان مدیر فرهنگی هنوز خطوط قرمز، سبز و آبی را نمیفهمم. آن خطوط قرمز باید از همین بحثها در بیاید. به همین دلیل میگویم فرهنگ هنوز خیلی کار دارد. باید بنشینید کار کنید، زحمت بکشید و فکر کنید.
بخشی از این گفت وگو را که متن کامل آن در شماره اخیر فصلنامه گفتمان الگو منتشر شده است، در ادامه میخوانیم:
*با توجه به تعاریف و مطالعاتی که در عرصه فرهنگ دارید، لطفاً چشماندازتان درباره فرهنگ را ارائه بدهید؟
ـ بنده با ذهنیت خودم و با افزودن نقش رسانهها، فرهنگ را اینگونه تعریف میکنم: فرهنگ، حاصل کنش و واکنش انسان با خویشتن خویش، طبیعت، محیط، انسانها و خداست، اما انسان جمعی برخوردار از تکنولوژی اطلاعات. امروز من این را میگویم. اگر در گذشته متفکرین هیچ عنصر بیرونی را در شکل گیری منظومه فرهنگ اصالت نمیدادند و کنش و واکنش انسان را با آن سه عنصر منظومه، مستقل و با ثبات میدیدند، من امروز عرض میکنم، نه، این منظومه، نیازمند ورود یک عنصر بسیار سرد و منجمدی مثل تکنولوژی است که در شکلگیری فرهنگ مؤثر است.
من یک درد فرهنگی دارم که میخواهم به آن توجه شود. خواهش میکنم یک نفر متولی شود و بررسی کند از اول انقلاب تاکنون دولت چقدر بودجه صرف تحقیق در این زمینه کرده است؟ نه تحقیقات دانشگاهی و علوم کاربردی، تحقیقاتی در همین زمینه فرهنگ و نابسامانیهای فرهنگی و راهحلهایش. هر یک از وزارتخانهها صدها تحقیق و پژوهش توسط کارشناسهای خود انجام دادهاند، حتماً هم این کارشناسها شدت و ضعف علمی داشتهاند، به اینها کاری ندارم.
اما چرا این همه تحقیق انجام شده به مرحله اجرا نزدیک نشده است؟ این جاست که شکاف وجود دارد. انگار نزد ما تئوری به ما هو تئوری ـ بدون نگاه به واقعیتهای اجتماعی ـ تعریف میشود. گویا برای اجرای آن تئوری، باید یک گروه محقق دیگر بنشینند و این تئوریها و حتی نظرسنجیهایی که از مردم شده را کاربردی کنند.
معضل فرهنگی ما در ایران عدم گفتوگو است
به نظر من ما در نزدیکترین تئوری به عمل باید برنامهریزی کنیم. یادم هست زمانی که صحبت از گفتوگو بود، برای من دغدغه شد که چرا گفتوگو در ایران شکل نگرفت. اکنون نیز به نظر من مهمترین معضل فرهنگی ما در ایران عدم گفتوگو است، یعنی عدم ارتباط مؤثر. ما میخواهیم به نتیجه گفتوگو فکر کنیم و نتیجه گفت وگو این است که ارتباط مؤثر شکل بگیرد تا من و شما همدیگر را بفهمیم.
زمانی که گفتوگو مطرح شد، باید آن را در یک فرآیند ببینیم، اگر میخواهیم مردم به ارتباط مؤثر برسند، باید ابتدا ضرورت این را که گفتوگو با شما چه میکند، به مردم یاد دهیم. این همان آسیبی است که ما در امور فرهنگیمان ، فرهنگ را بیگانه از زندگی و در حاشیه میبینیم. بنابراین اگر گفت وگو جوهرش ارتباط مؤثر ، ارتباط متقابل و فهم متقابل از یکدیگر است، من میگویم نداشتن آن، بزرگترین معضل امروز ماست.
فکر کردیم زمین لعنت شده است و باید به راههای آسمان فکر کنیم
*عدهای معتقدند که دین به عنوان یک عنصر فرهنگی مهم میتواند نقش آفرینی کند البته خیلیها هم این تلقی را ندارند. نظر شما چیست؟
-من میگویم باید به تأثیر عمل خودمان فکر کنیم. نمیشود فقط بگوییم این شیوه درست است من خیلی به این قائل هستم که شما به عنوان فاعل به تأثیر عملتان باید فکر کنید، چون ما در پیشگاه خداوند و در پیشگاه تاریخ پاسخگوییم، ما با عملمان میمانیم. چون عملمان تنها نشانه فکرمان است.
دردآور است که امروز مشکلات بسیاری داریم و برای اینکه نسل جوان را ساکت کنیم، به او میگوییم ما 600 سال پیش پیشتاز تمدن جهانی بودهایم! میدانید من فکر میکنم چرا عقب ماندیم؟ ما آهسته آهسته فکر کردیم که زمین لعنت شده است و باید به راههای آسمان فکر کنیم، نه به کوچه پس کوچههای زمین! آخرین متنی که داریم از خواجه نصیر است و بعد از اخلاق ناصری ما یک متن برای زندگی روی زمین مردم نداریم! همهاش برای آخرت آمده است.
میخواهم این را عرض کنم که ما در طول قرنهای اخیر آهسته آهسته فکر کردیم قدرت داریم و باید به آخرت مردم برسیم. برای اینکه دنیا را داشتیم و متفکرین ما از ترس اینکه این مردم در این دنیا، وارد شهر ممنوعه شوند، آخرت را بیشتر به مردم نشان دادند تا تعادل ایجاد کنند اما تعادل باقی نماند و به نفع آخرت، دنیا از دست رفت.
باید برای زندگی دنیوی مردم هم نسخه عملی ارائه دهیم
این مهم است که ما میتوانیم برای زندگی روی زمین مردم، نسخه عملی موفق ارائه بدهیم. امام موسی صدر هم به این اعتقاد داشت. البته او فقه بلد بود و درس دانشگاه را خوانده بود و صحبتهایش خیلی بیشتر از من معتبر است. ایشان معتقد بود که دین به تمام مسائل روز جهان و مردم تا پایان جهان پاسخ میدهد و پاسخ درست هم میدهد. منتها پاسخ دهنده باید هم جهان را بشناسد و هم دین را.
شاید در حکومت اسلامی ما باید پیش از این که برنامهریزی فرهنگی سطوح کارشناسی برسد، تکلیف این مسائل را تعیین کنیم. واقعاً هنوز حوزه فرهنگ ما هیچ باید و نبایدی نداریم که بتوان رویش ایستاد. 35 سال است که دارم کار فرهنگی میکنم اما به عنوان مدیر فرهنگی هنوز خطوط قرمز، سبز و آبی را نمیفهمم. آن خطوط قرمز باید از همین بحثها در بیاید. به همین دلیل میگویم فرهنگ هنوز خیلی کار دارد. باید بنشینید کار کنید، زحمت بکشید و فکر کنید.
علاقهمندان برای مطالعه مصاحبه کامل مهدی فروزان به شماره چهارم گفتمان الگو ـ شهریور 1393 صفحه 38 مراجعه کنند.
نظر شما