به گزارش فرهنگ امروز این مترجم و نویسنده اظهار کرد: هنر مانند علم در پی کشف رازهای هستی است، منتها هنر از دریچهای مانند احساس مینگرد اما علم از دریچه تجربه نگاه میکند و در این نگرش هنر نیز مانند علم با شاخکهایی آیندهنگری میکند و به راز هستی پی میبرد و آن را در اختیار مخاطب قرار میدهد.
او با بیان اینکه مخاطب ادبیات و هنر با کشف رازها میتواند به تعالی هستی و زندگی خویش بپردازد گفت: رمان نیز به عنوان بخشی از هنر میتواند چنین وظیفهای داشته باشد.
پوری تصریح کرد: رمانی که دغدغه انسانها را داشته باشد و به موضوع انسان بپردازد و به کشف رازهای درونی، بیرونی و اجتماعی انسان دست بزند رمانی است که میتواند در تعالی بشر تاثیر شگرفی داشته باشد.
او درباره این که آیا ادبیات باید محمل فلسفه، دین و سیاست باشد تا موجب رشد شود یا به خودی خود نیز میتواند باعث این اتفاق شود، اظهار کرد: ادبیات با هیچکدام از آن موضوعات در ظاهر کاری ندارد بلکه ادبیات در واقع تلاشی برای کشف هستی و جواب به سؤالات هستی از دریچه هنر است. حال اگر در هر شرایطی لازم بود به یکی از مقولات همچون فلسفه، دین، سیاست و... پرداخته شود بدون هیچ مشکلی باید به آن بپردازد که معمولا نیز این کار را میکند.
این نویسنده و مترجم ادبی یادآوری کرد: ادبیات از قبل تصمیم نمیگیرد که به چه موضوعی بپردازد بلکه این ما هستیم که موضوع خاصی را تحمیل و اثر هنری را از حالت هنری بودن خارج میکنیم و به شکل فرمایشی درمیآوریم.
پوری درباره این که ادبیات با چه ویژگیها و سازوکاری به تعالی انسان و زندگی او یاری میرساند گفت: یکی از ویژگیها این است که هنرمند استعداد هنری داشته باشد. وقتی کسی استعداد هنری دارد یعنی حساسیتهایی در او هست که در دیگر انسانها نیست یا این که کمتر است. هنرمندان با این شاخکهای حساس هنری در پی کشف رازهای هستی برمیآیند.
او ادامه داد: نکته دیگر درباره هنرمند تجربه است که خیلی مهم است. هنرمندی که زندگی را در ابعاد بیشتری تجربه میکند و فقط در اتاق خودش نمانده میتواند ویژگی موروثی خودش را از هنر با مشاهداتش در بیرون ترکیب و در نتیجه اثری خلق کند که تاثیرگذار باشد.
او خاطرنشان کرد: سازوکارهای ادبیات برای تعالی انسان ابتدا استعداد است که دست هنرمند نیست، دوم تجربه است و سوم پشتکار که تجربهها را از فیلتر هنر بگذارند و به اثری هنری تبدیل کند.
نظر شما