به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛میرجلالالدین کزازی در یادداشتی نوشت: بازنوشت شاهکارهای ادب پارسی اگر انگیزهای برای مطالعه اصل آن اثر از سوی خواننده شود، سودمند و کارساز است.
اما اگر این بازنوشتها جای اصل آثار و شاهکارهای ادبی را بگیرند و خواننده بیندیشد با مطالعه بازنوشت دیگر نیازی به خواندن اصل آن اثر ندارد، بیگمان زیانبار خواهد بود.
از همینرو بازنوشت شاهکارهای ادبی آگاهانه و برای گروههای گوناگون خوانندگان، که اغلب گروه سنی کودک، نوجوان و جوان را در برمیگیرد، فراهم میشوند؛ چراکه آنان هنوز آن مایه و آگاهی را ندارند که این شاهکارها را بهطور کامل بخوانند و دریابند.
هرچند این بازنوشتها به گونهای کوتاهتر و با زبانی سادهتر تدوین شدهاند، اما همواره بايد هدف از تدوین این آثار آشنایی آغازین با شاهکارهای ادبی باشد تا انگیزه خوانندگان را برای مطالعه شاهکارهای ادبی برانگیزد.
بازنوشتها از دو دید باید با کتاب نخستین در پیوند باشند. یکی از دید پیکره و دیگری از دید پیام است. بازنوشت فشرده و ساده شده کتاب نخستین است، اما در زبان و پیکره میباید به گونهای نشانی از شاهکار ادبی را در خود داشته باشد تا خواننده با زبان سراینده و ویژگیهای گوناگون واژهشناختی یا زیباییشناختی آن اثر آشنا شود.
اگر پیکره و پیام و اندرز در بازنوشت با اصل اثر دمساز و هماهنگ و نویسنده پایبند و وفادار به متن اصلی باشد، بازنویس یا نویسنده در کار خود کامیاب بوده است و آنگاه میتوانیم شاهد آن باشیم که برای مثال بازنوشت آثار عطار خوانندگان را به مطالعه اصل این شاهکارهای ادبی ترغیب کند.
البته اگر نویسنده برپایه یک شاهکار ادبی و تنها با الهام گرفتن از آن اثر داستان یا نمایشنامهای خلق کند، در حقیقت اثر دیگری پدید آمده، که از آنِ نویسنده یا نمایشنامهنویس است و ضرورتی ندارد که نویسنده پایبند متن اصلی آن شاهکار ادبی باشد. این شیوه نیز برای برقراری ارتباط با شاهکارهای ادب پارسی سودمند است.
نظر شما