به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست «فرجامشناسی جریانات بنیادگرا و سلفی» عصر امروز با محوریت نقد و بررسی کتاب «بنیادگرایی و سلفیه: بازشناسی طیفی از جریانهای دینی» به قلم حسین هوشنگی و احمد پاکتچی در خبرگزاری ایکنا برگزار شد. در این نشست احمد پاکتچی و حسین هوشنگی، مولفان کتاب و از استادیاران دانشگاه امام صادق (ع) و سیدعبدالامیر نبوی، معاون پژوهشی و آموزشی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی حضور داشتند.
پاکتچی در ابتدا با اشاره به زمان شکلگیری این کتاب گفت: ما امروز با پدیده ای مواجه نیستیم که مدتی شروع شده باشد، بلکه این پدیده از گذشته وجود داشته و امروز ما در نقطه عطف آن هستیم. کار تدوین این کتاب نیز درست در زمانی شروع شد که موضوع کتاب میتوانست موضوع روز باشد. بیشتر افرادی که روی فرقهها کار میکنند نگاه تاریخی به این مقوله دارند اما ما در این کتاب تلاش کردیم تا گذشته و حال را به یکدیگر پیوند بدهیم.
وی ادامه داد: پیوند دادن گذشته به امروز یک ضرورت است. زمانی که درباره سلفیگری سخن گفته میشود ما با دورخیزهای تاریخی مواجه میشویم، به طور مثال برخی از مورخان به زمان احمد بن حنبل در قرن سوم بر میگردند و در آن زمان میمانند، در حالی که از آن زمان تا کنون اتفاقات بسیاری رخ داده است.
ارتباط پینگ پنگی سلفیگری با بنیادگرایی
وی با بیان اینکه یکی از مشکلات سخن گفتن درباره سلفیگری ارتباط پینگ پنگی آن با بنیادگرایی است گفت: گویی همواره وقتی میخواهیم سلفیگری را تعریف کنیم آن را به بنیادگرایی یا بنیادگرایی را به سلفیگری پیوند میزنیم. در حالی که در محافل علمی ما باید درباره این سخن گفته شود که سلفیگری چه نسبتی با بنیادگرایی دارد.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: حرف «و» عطفی که در عنوان کتاب نیز وجود دارد به دلیل مشخص کردن نسبت بین سلفیگری و بنیادگرایی است. بنابراین یکی از اهداف اصلی ما در تدوین این کتاب این بود که نسبت بین بنیادگرایی و سلفیگری مشخص شود.
پاکتچی به یکی دیگر از مشکلات موجود در تبیین سلفیگری و بنیادگرایی اشاره کرد و افزود: سیاسی شدن این موضوع موجب شده که دقت علمی درباره این دو مقوله از بین برود. وقتی به موضوع علمی سیاسی نگاه شود بازیهای کلامی در آن راه پیدا میکند.
وی با تاکید بر اینکه نگاه تحلیلی به موضوع سلفیگری و بنیادگرایی در این کتاب داشته عنوان کرد: باید برای جریان سلفیگری و بنیادگرایی مولفههایی را تعیین کنیم تا بر اساس آن بتوانیم این دو جریان را بررسی کنیم. به طور مثال بر این اساس در برخی از اندیشههای مرحوم شریعتی مولفههای بنیادگرایی دیده میشود، در حالی که برخی شریعتی را یک دگر اندیش میدانند. البته ما نباید به دنبال این باشیم که به دیگران برچسب بزنیم بلکه تنها با تعریف مولفهها میتوانیم راحتتر جریانات را بررسی کنیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) با اشاره به اینکه آغاز تدوین این کتاب به ۶ سال پیش برمیگردد یادآور شد: در آن زمان هنوز تندرویهای امروزی مطرح نبود و از سوی دیگر به دلیل همکاری نکردن برخی از مولفان در تدوین مقالات این کتاب قرار شد تا جلد دومی از این کتاب منتشر شود. علاوه بر این طی مدت این سالها موضوعاتی درباره سلفیگری و بنیادگرایی مانند نسبت زنان با این جریانات، جهانی شدن و مواجههاش با سلفیگری و بنیادگرایی و ... مطرح شده که جا دارد در جلد دوم به آن پرداخته شود.
وی همچنین اضافه کرد: در کتاب حاضر درباره دو دوره طی شده در بنیادگرایی و سلفیگری صحبت شده که امروز به نظر میرسد موج سومی هم به وجود آمده که باید در جلد دوم این کتاب به آن پرداخته شود.
سادهسازی در مواجهه و فهم سلفیگری و بنیادگرایی
هوشنگی نیز در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اینکه درباره این حوزه رویکرد آکادمیک، بین رشتهای و فراتر از مواجه احساساتی با بنیادگرایی و سلفیگری نداریم گفت: سلفیگری و پنیادگرایی پدیده کثیرالاضلاعی است که ما در عرصه عمومی تنها با یکی از عوامل آن برخورد کردیم.
وی تاکید کرد: متاسفانه در این باره سادهسازی در فهم و مواجهه با آن صورت گرفته و این سادهسازی در سیاستگذاری در سطح کلان ما را با مشکل مواجه کرده است. بنابراین ما باید از رویکردهای مختلف این موضوع را بررسی کنیم و خوشبختانه در این کتاب نیز مقالات متعددی در حوزه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... تدوین شده است.
گزارش مستند و قابل اعتماد از سیر مفهومی و تاریخی درباره سلفیگری و بنیادگرایی
نبوی نیز در این نشست که به عنوان منتقد اثر حضور داشت طی سخنانی گفت: مباحث مطرح شده در این کتاب بسیار مجکم است و از این منظر کتاب حاضر بسیار مهم است. مروری بر عناوین فصلهای کتاب نشان میدهد که ما با پازلی مواجه هستیم که در آن هر قطعه در جای درستی قرار گرفته است و خواننده میتواند مطمئن باشد که در پایان مطالعه کتاب یک گزارش مستند و قابل اعتماد از سیر مفهومی و تاریخی درباره سلفیگری و بنیادگرایی به دست آورد. کمتر موضوعی در این حوزه بود که در کتاب مورد توجه قرار نگرفته است.
وی تاکید کرد: کتاب یک چارچوب مفهومی قوی و سیر تاریخی مستند دارد و این نقطه قوت کتاب است. متاسفانه ما درباره سلفیگری و بنیادگرایی، کتاب به زبان فارسی بسیار کم داریم و بیشتر منابع ما نیز اطلاعات نادرستی را به مخاطب میدهد اما این کتاب مانند زمینی است که میتوانیم پایمان را محکم روی آن بگذاریم.
پیشنهادهایی برای تالیف جلد دوم کتاب
وی در ادامه به مولفان کتاب پیشنهادهایی را برای تدوین جلد دوم ارائه کرد و گفت: برخی از موضوعات مانند مساله زنان، حقوق بشر، جایگاه انسان و وظایفش در دنیای امروزی، نوع رابطه سلفیگری با متون مقدس و ... میتواند در جلد دوم مورد بررسی قرار گیرد.
وی افزود: علاوه براین با توجه به تحولات جدید کنونی میتواند جریانات سلفیگری و بنیادگرایی مانند جریان سلفی مصر یا اخوانالمسلمین عربستان که جریان قدیمی نیز هستند مورد بررسی قرار بگیرند. همچنین در این کتاب در چهار مقاله درباره تجربه ایران نسبت به سلفیگری و بنیادگرایی صحبت شده که پیشنهاد میکنم درباره تجربه کلی جهان تشیع در این کتاب صحبت شود تا بتوانیم مقایسهای میان اهل سنت و تشیع درباره سلفیگری و بنیادگرایی داشته باشیم.
نبوی با اشاره به اینکه جای یک جامعهشناس در کتاب خالی است گفت: جا داشت تا در این اثر از چند جامعهشناس نیز استفاده و جنبشهای اجتماعی از منظر آنها تحلیل میشد.
آیا تصوف پادزهر سلفیگری است؟
پاکتچی در ادامه این نشست درباره استفاده از منابع بسیار زیاد به دلیل اقتضای مقالات کتاب سخن گفت و افزود: متاسفانه بسیاری از تلقیهای ما درباره سلفیگری و بنیادگرایی شتابزده است. باید درباره نسبت تشیع با سلفیگری به دقت سخن گفته شود. همواره بین تشیع و سلفی گری تقابل وجود نداشته و میتوانیم برخی از جریانات مذهبی تشیع را ببینیم که با سلفیگری نسبت داشتهاند. بنابراین ما میتوانیم بررسی کنیم که چه نوعی از تشیع یا تصوف امکان آشتی با سلفی گری و بنیادگرایی دارد.
وی ادامه داد: از سوی دیگر عوامل مختلفی در جهان باعث شد که سلفیگری و بنیادگرایی با شدت و جهش بیشتری رشد کند و باید روی این عوامل بررسیهای دقیقتری صورت بگیرد. پس از اتمام جلد نخست کتاب تحولات بسیاری اتفاق افتاد که جا دارد در جلد دوم کتاب به آن پرداخته شود. به طور مثال تلقی پیشین ما میگوید که تصوف پادزهر سلفیگری است در حالی که همواره این گونه نیست و گاهی بین این دو نسبتی وجود داشته است.
هوشنگی نیز در همین راستا توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: تلقی اولیه این بود که بنیادگرایی تنها به رجوع به قرآن استناد میکند اما شیعه تنها به قرآن و سنت پیامبر مراجعه نمیکند چراکه ائمه اطهار را نیز در کنار خود میبیند. با این وجود در برخی از جریانهای شیعی همپوشانیهایی با سلفیگری دیده میشود. به طور مثال در اندیشه گروههایی مانند فدائیان اسلام رگههایی از اندیشه سید قطب که سلفی بوده دیده میشود.
نبوی نیز در ادامه این بحث اظهار کرد: همواره این تصور وجود دارد که تصوف در مقابل بنیادگرایی و سلفیگری به وجود آمده است. با این وجود ما برخی از رهبرانی مانند حسن بنا را داریم که در ابتدا متصوف بودند اما بعدا به سلفیگری روی آوردند. بنابراین روابط بین سلفیگری و بنیادگرایی با تشیع و تصوف باید دوباره بازبینی شود.
بخش بعدی این نشست به سخنان استادان حاضر در نشست درباره موج سوم سلفیگری و بنیادگرایی در دوره کنونی اختصاص داشت. اما در بخش پایانی این نشست فرجام بنیادگرایی و سلفیگری بررسی شد.
پاکتچی در این باره توضیح داد: سلفیگری یک قرن اخیر پدیده مدرنی است و با این پیش فرض میتوان اندیشه سیاسی اجتماعی آن را بررسی کرد. سلفیگری در موج نخستین آزادی و دموکراسی را در سیاست میبیند و به همین دلیل میخواهد تا این مولفهها را براساس سنت اسلامی بازخوانی کرده و یک الگوی مدرن از اسلام ارائه دهد اما این مدل دوره انقضاءاش تمام شده، چراکه قدرتهای اقتصادی در دنیا بر قدرتهای سیاسی حاکم شده است.
وی ادامه داد: مساله دیگر نزاع میان میکرو سیستمها و قدرتهای بزرگ است. در اینجاست که طایفه اهمیت مییابد. در اینجا میکروسیستمها برای مبارزه با قدرتهای بزرگ با یکدیگر همکاری میکنند، به همین دلیل است که داعش در تونس با حزب بعث همکاری میکند.
وی تاکید کرد: مساله میکرو سیستمها که حاصل تاملات پست مدرن است و باید سکهاش را به نام میشل فوکو زد، هنوز مسالهاش را با دنیای مدرن حل نکرده است. بنابراین در آینده ما با بازی دو طرفهای میان میکروسیستمها و قدرتهای بزرگ مواجهایم و اصولا در این دعوا دولتهایی مانند ایران جایی ندارند. بنابراین ریشه نزاع جریانهایی مانند سلفیگری و بنیادگرایی با قدرتهای بزرگ در اینجاست.
هوشنگی نیز در ادامه با بیان اینکه عواملی که منشا تشدید سلفیگری بودهاند در کوتاه مدت از بین نمیروند گفت: این جریان در کوتاه مدت تشدید میشود. امروزه مبارزه این جریانها با دنیای مدرن به ویژه با وجود اینترنت و فناوریهای جدید جدیتر شده است، علاوه بر اینکه عوامل دیگری مانند وجود حکومتهای توتالیتر نیز در این باره بیتاثیر نبودهاند.
پایههای اجنماعی سلفیگری و بنیادگرایی در مردم
وی با بیان اینکه سلفیگری و بنیادگرایی پایههای اجتماعی در مردم دارند گفت: این موضوع با مهاجرتهای گسترده غربیان به جریاناتی مانند داعش دیده میشود و باید بررسی شود که این جریانات چگونه این پایگاهها را ایجاد کردند. البته قدر مسلم پس از مدتی خود مردم خواهند فهمید که خشونتی که این جریانات دارند برای آنها راهگشا نخواهد بود.
نظر شما