شناسهٔ خبر: 29142 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کتاب «کامو و بونهافر: مواجهه دو اومانیسم» پاسخ می‌دهد

«کامو و بونهافر: مواجهه دو اومانیسم» برای نخستین‌بار، دیدگاه دو متفکر اومانیست غربی را که با یکدیگر هم‌عصر بودند در برابر هم می‌نهد. نویسنده با تسلط بر آثار این دو تن اثبات می‌کند که آنها با وجود جهان‌نگری متضاد از دل‌مشغولی‌ها و دغدغه‌های مشترکی برخوردارند و برداشت و نقدشان از مسیحیت موجود بسیار به هم نزدیک است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «کامو و بونهافر: مواجهه دو اومانیسم» نوشته «آرنو کربیک»، عنوان اثری فلسفی است که می‌کوشد بستر مواجهه‌ای مقایسه‌ای را میان مبانی اومانیسم غیردینی و اومانیسم مسیحی فراهم سازد. از ویژگی‌های این اثر، آن است که قصد ندارد گزارشی مثبت از مبانی اومانیسم مسیحی بر مبنای مقایسه‌ای مدافعه‌گرانه با اومانیسم غیردینی به دست دهد بلکه تلاش دارد مبانی خاص اومانیسم غیردینی را با «هستی ــ در ــ ایمان» مواجه کند.

 

فلسفه، تفسیر دنیا و زندگی بافاصله از وحی است
آرنو کربیک ــ نویسنده کتاب ــ معتقد است که در دفاع استدلالی از مسیحیت، هم دفاع از اومانیسم مسیحی در برابر نقدهای اومانیسم غیردینی مورد نظر است و هم نشان دادن برتری مبانی الاهیاتی اولی بر مبانی غیرالاهیاتی دومی. در این صورت پرسش به صورت مقایسه مطرح می‌شود و ارزش نسبی مبانی اومانیسم غیردینی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. اومانیسم مسیحی که به نظر هوادارانش بنیادی‌ترین ارزش‌ها را در خود دارد در میان آنان به عنوان والاترین و عام‌ترین اومانیسم به نظر می‌آید؛ لذا در این کتاب، دید مدافعه‌گرایانه از مسیحیت کنار گذاشته می‌شود و درباره مبانی اومانیسم غیردینی به دید فلسفی و درخصوص اومانیسم مسیحی به دید الاهیاتی ــ یعنی به ایمان به وحی که مورد اطلاق انجیل است ــ تمسک جسته شده است. به نظر کربیک، ایمان به وحی، فی‌نفسه بسنده است و لذا هر نوع مدافعه از مسیحیت را منتفی می‌کند. وی همچون هایدگر، تصریح می‌کند که فلسفه، تفسیر دنیا و زندگی است که فاصله و آزادی‌اش را نسبت به وحی و ایمان حفظ می‌کند. الاهیات، برعکس، بیان‌کننده برداشتی از دنیا و زندگی مطابق با ایمان و در این مورد، مطابق با ایمان مسیحی است.

در کتاب حاضر طرح هر مسئله از «مبانی فلسفی اومانیسم غیر دینی» ــ همان چیزی که کامو مطرح می‌کند ــ به صورت روشمند آغاز می‌شود؛ سپس برای هر یک از این مسائل، نقد کامو از مسیحیت مورد ارزیابی قرار می‌گیرد تا این نکته مورد سنجش قرار بگیرد که آیا برداشت از خدای مسیحی که کامو آن را انکار می‌کند واقعا با وحی مسیحی تناسب دارد یا این که این برداشت، صرفاً با نوعی از مسیحیت متناسب است که به طور خاص به مسیحیت تعلق ندارد و فقط شبحی از آن است.

همگرایی در عین واگرایی الحاد و ایمان
کتاب «کامو و بونهافر: مواجهه دو اومانیسم»، ضمن مقایسه میان مبانی اومانیسم غیردینی نزد آلبر کامو و مبانی اومانیسم مسیحی نزد متأله لوتری «دیتریش بونهافر» ــ که معاصر اوست ــ امکان «همگرایی» میان این دو متفکر را بر مبنای واگرایی‌های ذاتی در انتخاب‌های آغازین (الحاد و ایمان مسیحی) و در رویکرد مربوط به هر یک (فلسفی و الاهیاتی) نشان می‌دهد. همچنین این مسئله را عیان می‌سازد که به چه دلیل این همگرایی، زمینه ارزش‌گذاری برای اندیشه کامو را فراهم می‌آورد بی‌آن که آن را از بسترش خارج سازد.

آرنو کربیک، در این اثر خود در پی آن است تا این پرسش را طرح و حل کند که به چه دلیل مقایسه میان مبانی اومانیسم غیردینی نزد کامو و مبانی الاهیاتی اومانیسم مسیحی نزد بونهافر بیش از هر متفکر دیگر مسیحی مناسب و بجاست؟ به ویژه اگر در نظر بگیریم که کامو و بونهافر همدیگر را نمی‌شناختند و به دو دنیای فرهنگی بسیار متفاوت تعلق داشتند. کامو یک فرانسوی اهل الجزایر و از یک خانواده بسیار معمولی بود و بر عکس بونهافر، یک آلمانی اهل برسلو و از یک خانواده لوتری اشرافی و بافرهنگ. با وجود این، هر دو معاصر هم و هر دو «متفکران اومانیستی» بودند که در جنگ جهانی دوم، فعالانه به جنبش مقاومت پیوستند.

کربیک تلاش می‌کند با بیان دلایلی که تا حدی به این زمینه بسیار منحصر به فرد مربوط‌ هستند، نشان دهد که چرا پرسش‌های آنها به طور شگفت‌انگیزی به هم نزدیک است، گرچه پردازش این پرسش‌ها و پاسخ‌ها، انتخاب آغازین‌شان و همچنین ویژگی خاص رویکرد فلسفی و الاهیاتی‌شان در نهایت با هم متفاوت است.

گریز از اومانیسم جزمی، یکنواخت و سهل‌الادراک
نویسنده کتاب «کامو و بونهافر: مواجهه دو اومانیسم» تبیینی اساسی از پدیده اومانیسم نیز ارائه می‌کند و این پرسش را مطرح می‌سازد که آیا اشاره به تعبیر جدید «اومانیسم الحادی» که تعبیر «اومانیسم غیردینی» را به آن ترجیح می‌دهد، ما را از معنای مشخصی که لفظ اومانیسم ــ صرف نظر از صفات «غیردینی» و «مسیحی» آن ــ در «رنسانس» داشت، دور نمی‌کند؟ منظور از رنسانس، جنبش فکری «اومانیست‌ها» است که در واکنش بر ضد فلسفه مدرسی، بازگشت به فرهنگ یونانی‌ـ‌لاتینی باستان و به‌ویژه بازگشت به ادبیات را که به‌تنهایی قادر به احیا و ارزش‌نهادن به شأن روح انسان است،‌ مد نظر قرار می‌دهد.


کربیک معتقد است که کامو از یک طرف در واکنش بر ضد برخی «مفروضات اندیشه معاصر» مانند «اومانیست‌ها» تا حدی با فلسفه یونان باستان دوباره رابطه برقرار می‌سازد، آنجا که «از یونان که باید همواره به آن بازگشت»، یاد می‌کند. این امر به‌ویژه در پایان کتاب «انسان عاصی» در ذیل موضوع «تفکر نیمروز» نمایان است. از طرفی کامو در سنت اخلاق‌گرایان بزرگ فرانسه از جمله مونتین، پاسکال و روشفوکو قرار می‌گیرد. با وجود این، نمی‌توان گفت که کامو تا حدی وارث اومانیسم فرانسه به معنای کلاسیک کلمه است، مگر آن که تصریح شود که با حساسیتی عمیقاً مدرن، وارث آن است.

و اما در مورد بونهافر که او نیز دارای حساسیت مدرن است، می‌توان گفت که مبانی اومانیسم او پیش از هر چیز، الاهیاتی و دقیقاً مسیح‌شناختی است، یعنی به وحی خدا در یک انسان (عیسی ــ مسیح) از بنیاد وابسته است و از اومانیست‌هایی از قبیل مونتین تغذیه می‌کند،‌ چنان‌که ارجاعات بی‌شمار به رنسانس گواه آن است.

کتاب «کامو و بونهافر: مواجهه دو اومانیسم» این فرض را مسلم می‌گیرد که کامو و بونهافر با چشم‌اندازهایی متفاوت،‌ پرسشی نو و بدیع را درباره «انسان» و مقام او در مرکز آثارشان قرار می‌دهند و با تأکید بر مبانی اومانیسم خویش از درکی از انسان و شأن او دفاع می‌کنند. از نظر آنان، مسئله فلسفی مبنای مسئله اصلی است همان قدر که مفهوم اومانیسم برایشان بدیهی است. هر دو، اومانیسم جزمی، یکنواخت و سهل‌الادراک را رد می‌کنند؛ انسان‌دوستی کم‌عمق و بی‌دغدغه که مسئله شر را انتزاعی می‌کند؛ اومانیسمی انتزاعی، بدون مبانی و ثبات وجودی که زاده فقدان مسئله‌شناسی است.

در بخش‌هایی از کتاب می‌توان به این شباهت تفکر رسید؛ به عنوان مثال، آنجایی که کامو می‌گوید:

«همه مردم از مسیحیان انتظار دارند که با صدای بلند و شفاف حرف بزنند و به گونه‌ای محکوم کنند که هرگز کوچکترین تردیدی در دل ساده‌ترین آدم نتواند پیدا شود. این گونه است 

کتاب «کامو و بونهافر: مواجهه دو اومانیسم» را نشان می‌دهد که خاستگاه فکری متضاد دو انسانی که دارای وجدان انسانی‌اند و از فقر و ستم و تبعیض به عصیان آمده‌اند، مانع از درک یکسان واقعیت‌ها و نقد همسان آنها نمی‌شود. کافی است وجدان بیدار، نگاه واقع بین و رنج محرومان بر دل باشد تا دو متفکر آزاده، در دو نقطه متفاوت جغرافیایی و با دو گرایش ناهمگرا علیه وضعیت ناعادلانه، عصیان کنند و بیداد زمانه را به پرسش گیرند.

که آنها از اندیشه انتزاعی خارج می‌شوند و در مقابل چهره خون‌آلودی که تاریخ امروز به خود گرفته، قرار می‌گیرند. به ائتلاف انسان‌هایی مصمم نیاز داریم که صریح و روشن حرف می‌زنند و از خود مایه می‌گذارند. وقتی یک اسقف اسپانیایی، اعدام‌های سیاسی را تأیید می‌کند، دیگر او نه اسقف است، نه مسیحی و نه حتی انسان؛ او یک سگ است، درست همانند کسی که از یک منظر ایدئولوژی دستور اعدام می‌دهد، بی‌ آن که خود اقدامی کند. ما انتظار داریم آنان که نمی‌خواهند سگ باشند و مصمم به پرداخت بهایی هستند تا آدمی چیزی بیش از سگ باشد، دوباره دور هم جمع شوند.» (خلاصه کنفرانس کامو در 1948 در دیر دومینیکن‌ها، صفحه 85)

این جملات از کامو، بی‌شباهت به دغدغه‌های بنیادین بونهافر نیست، زمانی که از او می‌خوانیم:

«اگر انسان‌ها عمیقاً غیرمذهبی شوند، در این صورت این وضعیت برای مسیحیت چه معنایی دارد؟ یک بار آن‌ چه را که مبنای مسیحیت ما تا امروز قرار داشت، حذف شود، دین ما دیگر نمی‌تواند در زمین باقی بماند مگر نزد آخرین شوالیه‌ها و عده کمی از آدم‌هایی که عقل درستی ندارند. آیا ما که سرشار از غیرت و غضبیم، همانند افراد متعصب به این گروه از آدم‌های مردد، هجوم خواهیم آورد تا کالایمان را به آنها بفروشیم؟ به سخن دیگر، آیا به چند آدم بدبخت، زمانی که ضعیف‌اند هجوم خواهیم آورد و تهاجمی دینی را اتخاذ می‌کنیم؟ اگر ما خواهان این وضعیت نباشیم و اگر در نهایت ما باید شکل غربی مسیحیت را به عنوان زمینه‌ساز عدم دینداری کامل تلقی کنیم،‌ چه وضعیتی برای ما و برای کلیسا از آن حاصل می‌شود؟ چگونه مسیح می‌تواند سرور جامعه غیردینی نیز بشود؟ ... سوالی که پیش می‌آید این است که یک کلیسا، یک قلمرو کشیش، یک وعظ و خطابه، یک آیین و یک زندگی دینی در دنیایی بی‌دین چه معنایی دارد؟» (نامه بونهافر به ابرهارد بدگه، صفحه 90)

به این ترتیب کتاب «کامو و بونهافر: مواجهه دو اومانیسم» نشان می‌دهد که خاستگاه فکری متضاد دو انسانی که دارای وجدان انسانی‌اند و از فقر و ستم و تبعیض به عصیان آمده‌اند، مانع از درک یکسان واقعیت‌ها و نقد همسان آنها نمی‌شود. کافی است وجدان بیدار، نگاه واقع بین و رنج محرومان بر دل باشد تا دو متفکر آزاده، در دو نقطه متفاوت جغرافیایی و با دو گرایش ناهمگرا علیه وضعیت ناعادلانه، عصیان کنند و بیداد زمانه را به پرسش گیرند.

وفاداری به زمین در مقابل جهان عقبی؛ امر پیشینی دینی؛ نقد تبدیل پوچی به سکوی پرش جاودانگی؛ مسئله شر و قدرت مطلق الهی؛ تقابل میان قدیس بی‌خدا و انسان‌بودن؛ شفقت و احسان؛ فراسوی ایدئالیسم اخلاقی و رئالیسم کلبی‌مسلک، فصل‌های تشکیل دهنده کتاب «کامو و بونهافر: مواجهه دو اومانیسم»، نوشته «آرنو کربیک» است که به قلم «امیر رضایی» ترجمه شده و انتشارات آشتیان در سال جاری آن را به بهای 55 هزار ریال در 1100 نسخه روانه بازار کتاب‌های فلسفی کرده است.

نظر شما