فرهنگ امروز/موسی اکرمی:
تقدیم به آنان که دغدغه و وسواس ترجمهی دقیق را دارند.
از من خواسته شده است دربارهی بهترین کتابی که امسال خواندهام چیزی بنویسم، آن هم کتابی که اولاً فارسی باشد، ثانیاً در زمینهی فلسفه و علوم انسانی باشد، ثالثاً از تاریخ چاپ آن یکی، دو سال بیشتر نگذشته باشد. جمع کردن این سه شرط از یک سو و تصمیم گیری دربارهی بهترین کتاب از میان کتابهای واجد این سه شرط از سوی دیگر چندان آسان نیست؛ به ناگزیر کتابی را مطرح میکنم که آن سه شرط را دارد ولی لزوماً بهترین کتاب از میان کتابهای خواندهشدهی واجد آن سه شرط نیست، هرچند بیگمان یکی از مهمترین کتابهاست و به علل و دلایلی که خواهم نوشت توجه بدان ضرورت دارد.
کتاب مورد نظر من یک فرهنگ موضوعی تخصصی ترجمهشده است با عنوان «فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم». این کتاب ترجمهای است از The Blackwell Dictionary of Twentieth-Century Social Thought با ویراستاری تام/ تامس باتامور (۱۹۹۲-۱۹۲۰) جامعهشناس برجسته و پرآوازه و ویلیام آوتویت، استاد برجستهی جامعهشناسی. نام ویراستاران متن اصلی و نام ناشر انگلیسی و نام مترجم (حسن چاوشیان) و نام ویراستار فارسی (محمدمنصور هاشمی) و نام ناشر ایرانی (نشر نی) همه حکایت از اهمیت متن اصلی و متن ترجمهشده دارند. چاپ و ویرایش نخست این کتاب با همان عنوان فوق در ۱۹۹۳، یک سال پس از درگذشت باتامور و چاپ دوم همان ویرایش در ۱۹۹۴ منتشر شد، ولی بعداً ویلیام آوتویت دست به ویرایش تازهای از کتاب زد که در سال ۲۰۰۳ و با عنوان The Blackwell Dictionary of Modern Social Thought از سوی خود بلکول و تنها با نام خود آوتویت، منتشر شد. هرچه در اهمیت اصل کتاب گفته شود، کم است. من میخواهم اندکی به ترجمهی فارسی آن بپردازم.
ترجمهی این کتاب به فارسی بسیار لازم بوده است. این ترجمه از سوی کسی صورت گرفته است که کارنامهی پرباری از ترجمهی آثار مهم حوزهی اندیشهی اجتماعی دارد. آقای دکتر حسن چاوشیان به راستی پهلوانی است نامدار در عرصهی ترجمه و هریک از ترجمههای ایشان، بهویژه ترجمهی همین کتاب، به راستی کاری است سترگ و ستودنی. دربارهی اهمیت ترجمهی این کتاب و بهویژه حاصل زحمات دکتر چاوشیان و نشر توانای «نی» نیز هرچه بگویم کم است، ولی اهمیت اینگونه کتابها، نقش برجستهی دکتر حسن چاوشیان و محمدمنصور هاشمی، جایگاه مهم نشر نی و همچنین وظیفهی کتابخانه ملی در فهرستنویسی پیش از انتشار کتابها ایجاب میکنند که نکاتی را مطرح کنم بیآنکه -صمیمانه بگویم- هرگز قصد عیبجویی داشته باشم. با ذکر این نکات، همهی مترجمان و ناشران و ویراستاران کشور را به نشان دادن وسواس بسیار در پاکیزگی ترجمه و ویرایش و نشر دعوت میکنم.
الف:عنوان کتاب و صفحات آغازین آن
- همانگونه که پیش از این گفته شد، عنوان فارسی کتاب با نخستین ویرایش و چاپ کتاب تا ۱۹۹۴ تطبیق دارد، عنوان کتاب از ۲۰۰۳ تغییر کرده است و احتمالاً دکتر چاوشیان از آن خبر دارد؛ در این صورت ایکاش یا ترجمهی خود را بر ویرایش جدید استوار میکردند، یا برای آگاهی خوانندگان مینوشتند که چرا همان متن قدیمی حدود ۲۰ سال پیش را ترجیح دادهاند.
- در عنوان فارسی، با اصطلاح «علوم اجتماعی» روبهرو میشویم، درحالیکه در عنوان اصلی انگلیسی «social thought» (= اندیشهی اجتماعی/ تفکر اجتماعی) آمده است. مترجم و ویراستار ارجمند بهخوبی میدانند که «علوم اجتماعی» مفهومی با معنای دقیق و نسبتاً محدود است که با مفهوم نسبتاً مبهم و بس فراگیرتر «اندیشهی اجتماعی/ تفکر اجتماعی» تفاوت دارد. به باور نگارنده، حفظ این تفاوت در ترجمهی عنوان کتاب کاملاً ضروری است، چنانکه برخی از درایههای کتاب هیچ ربطی به علوم اجتماعی ندارند، ولی در ذیل اندیشهی اجتماعی جای میگیرند.
- روی جلد و روی عطف کتاب و همچنین در صفحهی عنوان، نامهای ویلیام آتویت و تام باتامور آمده بیآنکه ذکری از نقش آنان در مقام ویراستار آمده باشد؛ این موضوع ممکن است خواننده را در نگاه نخست بدین گمان اندازد که آنان نویسندهی کتابند، بهویژه که این نکته را ذکر نام مشاوران در صفحهی اول تقویت میکند، البته در صفحهی حقوقی از واژهی «ویراستاران» درون کروشه استفاده شده است.
- در صفحهی حقوقی (نسخهای که من خریدهام) حرف «ش» از «چاوشیان» افتاده است.
- در صفحهی اول کتاب، نام آقای «محمدمنصور هاشمی» بهصورت «محمدحسین هاشمی» چاپ شده است.
ب: اشارهای به برخی از معادلات پارسی و ترجمه
- برخی از معادلهای پارسی اصطلاحات کتاب چندان مناسب نیستند؛ لزومی ندارد من به ذکر دلایل خود بپردازم، تنها به چند نمونه اشاره میکنم: الف) بهتر است برای idiographic «فردنگارانه» یا «فردنگرانه» برگزیده شود نه «تفریدی»؛ ب) بهتر است برای reification «شیءسازی» یا «شیءانگاری» برگزیده شود نه «شیءوارگی»؛ پ) بهتر است برای nomenkelatura صورت پارسی تلفظ واژهی روسی، یعنی «نومنکلاتورا»، یا «نامگان» برگزیده شود نه «عناوین ابلاغی»؛ ت) بهتر است برای ethics «فلسفهی اخلاق» یا «اخلاقشناسی» برگزیده شود نه «اخلاقیات»؛ ث) بهتر است برای participant observation «مشاهدهی مشارکتکننده» یا «مشاهدهی درگیرانه» برگزیده شود نه «مشاهدهی مشارکتی».
- برای برخی از اصطلاحات، معادلهای کمابیش خوب پارسی داریم و نیازی به بهرهگیری از پارسینویسی تلفظ آنها به انگلیسی یا فرانسوی یا... نیست: الف) روانشناسی قومی/ قومیتی یا قوم-روششناسی برای اتنومتدولوژی ب) کارسالاری برای انتروپرونرگری (کذا برای entrepreneurship)
- در عنوان درایهها باید تا آنجا که ممکن است یا از معادل دقیق پارسی بهره گیریم یا تلفظ اصلی خود درایه را با نگارش پارسی به کار بریم. واژهی افزودن احتمالی پارسی را باید به گونهای به کار برد که خواننده عنوان پارسی را بهسرعت پیدا کند؛ برای مثال خواننده درایهای را بهعنوان «هرمنوتیک» یا معادل پارسی آن را -اگر چیزی جز همین «هرمنوتیک» باشد- به آسانی نمییابد؛ زیرا مترجم محترم «hermeneutics»را به «دانش هرمنوتیک» برگردانده است، درحالیکه بهتر بود در صورت لزوم بهرهگیری از خود واژهی «هرمنوتیک» برای آن، یا از خود «هرمنوتیک» به تنهایی استفاده میشد یا از ترکیب صدر و ذیل در «هرمنوتیک، دانش»، تا خواننده مطالب مربوط به درایهی «هرمنوتیک» را در میان مطالب درایههایی پیدا کند که با حرف «ه» آغاز میشود نه در میان مطالب درایههای آغاز شده با حرف «د». نکتهی بالا دربارهی «علم نشانه» برای semiotics نیز صادق است که بهتر بود در درجهی اول، «نشانهشناسی» انتخاب میشد یا «نشانهها، علم».
- ترجمهی متن: یک سطر جملهی کوچک بهعنوان نمونه
من نمیخواهم درگیر بحث ارزیابی ترجمه بشوم، در کل ترجمههای آقای دکتر چاوشیان از ارزش بالایی برخوردارند، ولی برای جلب توجه بیشتر به لزوم برخورداری از دقت بالا در ترجمه، نگاهی به نخستین درایه در متن پارسی میاندازیم: «آرمانشهر» که بهعنوان معادل برای «utopia» برگزیده شده است؛ این معادل تقریباً در جامعهی فرهنگی کشورمان پذیرفته شده است (هرچند ممکن است عدهای با پیروی از سهروردی، «ناکجاآباد» را بهتر بپسندند).
الف) در سطر ۱۱ از ستون اول این درایه (ص. ۱) برای anti-utopia، «ضد آرمانشهر» انتخاب شده، درحالیکه عنوان فرعی (سوتیتر) در صفحهی ۲ بهصورت «آنتی اتوپیا» ضبط شده است. این آشفتهکاری در متن درایه باز هم تکرار میشود، حتی به جای آرمانشهر نیز بارها واژهی «اتوپیا» به کار میرود. من در چارچوب باور به لزوم حفظ یکدستی معادلها در سرتاسر متن بر این باورم که نه تنها همه جا برای utopia و utopian باید از معادلهای «آرمانشهر» و «آرمانشهری» بهره گرفت، بلکه باید به بهرهگیری از این معادلها در هرگونه ترکیبی از utopia، مانند anti-utopia وفادار ماند و همچنان یکدستی را حفظ کرد. مترجم از پیشوند «پاد-» برای –counter در counterculture بهره گرفته است؛ پیشنهاد میشود تا آنجا که ممکن است از همین پیشوند پارسی برای «-anti» استفاده شود. در این مورد به آسانی میتوان واژهی «پادآرمانشهر» را داشت (چنانکه خود من سالها است آن را به کار میبرم).
ب) بد نیست نگاهی به ترجمه یک جمله از همین درایه بیندازیم تا با دغدغهها و وسواسهایی که به باور من یک مترجم باید داشته باشد، بیشتر آشنا شویم. جملهی آغازین پاراگراف اول از ستون اول صفحهی اول متن چنین است:
The term utopia, from the Greece for not-place, was in vented by sir Thomas more
ترجمهی دکتر چاوشیان (مورد تأیید جناب هاشمی) چنین است:
«اصطلاح اتوپیا یا آرمانشهر از واژهی یونانی یوتوپیا به معنای نا-کجا گرفته شده و صورت انگلیسی آن را سر توماس مور ساخته است.»
من ترجمهی دیگری را پیشنهاد میکنم: «اصطلاح یوتوپیا (=آرمانشهر) از (واژهی) یونانی برای نا-کجا توسط سر توماس مور ابداع شد.» (همین جا بگویم، چنانکه خواهیم دید، خود عبارت متن اصلی دربارهی خاستگاه یونانی اصطلاح یوتوپیا چندان دقیق نیست) ممکن است دو متن بالا در نگاه نخست چندان فرقی با هم نداشته باشند، یا فرقشان چندان مهم نباشد، ولی لازم است نکاتی را در مقایسهی آنها با هم بیان کنم که امیدوارم «ایرادگیری ملانقطی» تلقی نشود و موجب افزایش دقت ما در ترجمه بهمثابه یک موضوع بسیار جدی و مسئولانه شود.
- با اندکی دقت معلوم میشود که مترجم محترم چندان به متن اصلی وفادار نمانده است؛ نباید بنویسیم «اتوپیا» یا «آرمانشهر»؛ بلافاصله نوشته شده «از واژهی یونانی یوتوپیا ... گرفته شده!» یعنی آرمانشهر هم از واژهی یونانی «یوتوپیا» گرفته شده؟ معلوم است که پاسخ منفی است.
- «اتوپیا» نیز از «یوتوپیا» گرفته شده است؟
- آیا تنها «یوتوپیا» یونانی است و «اتوپیا» یونانی نیست؟
- کجای متن اصلی را میتوان به «یوتوپیا» به معنای «ناکجا» ترجمه کرد؟
- چگونه میتوان در متن اصلی دید که «یوتوپیا» به معنای «ناکجا» است؟
- اگر خواننده بپرسد آیا «اتوپیا» و «یوتوپیا» یکی هستند یا چه تفاوتی دارند (؟) متن چه پاسخی به این پرسش میدهد؟
اینک چند توضیح:
- آرمانشهر از واژهی یونانی «یوتوپیا» (کذا در متن اصلی) گرفته نشده است.
- اصولاً خود واژهی «یوتوپیا» یونانی نیست و همانگونه که در متن اصلی آمده و مترجم هم در چند سانتیمتر بعدتر ترجمه کرده است، توسط «تامس مور» ساخته شده است.
- واژهی ساختهشده یعنی «utopia»، انگلیسی نیست، بلکه لاتینی است، هرچند در زبان انگلیسی نیز پذیرفته شده است.
- این واژه از ترکیب حرف نفی ὐᴏ =) ou) =”not” و topos) =”place” Ƭόπᴏς=)، بهصورت ūtopia در زبان لاتینی جدید ساخته شده است.
- برخی به خطا، آن را برگرفته از ɛὖ «good» = (eu(= و ( Ƭόπᴏς «place» = (topos به صورت eutopia به معنای پارسی «نیکشهر» یا «نیکستان» تلقی کردهاند. در زبان انگلیسی این دو را یکسان و بهصورت تقریبی «یوتوپیا» تلفظ میکنند که همین امر، یعنی همصدایی یا تلفظ یکسان موجب خلط این دو واژه و یکسانانگاری آنها، دستکم یکسانانگاری معنایی میشود. در زبان فارسی هم عدهای این دو واژه را با هم خلط میکنند.
- سالهاست که در میان نخبگان دانشگاهی ایران پذیرفته شده است که نام انگلیسی «Thomas» در پارسی بهصورت «تامس» نوشته شود نه بهصورت «توماس».
منبع: سالنامه شرق
نظر شما