به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ مجموعه سه جلدی «شاهنامه فردوسی به نثر برای جوانان» توسط مسعود خیام مکتوب شده. خیام که به عنوان نویسنده، مترجم و پژوهشگر شناخته میشود پیش از این کتابهای سعدی، حافظ، عمر خیام و «موش و گربه» عبیدزاکانی را نیز برای نوجوانان بازنویسی و منتشر کرده است. بهانه این مصاحبه انتشار این مجموعه سه جلدی است که به تازگی روانه بازار کتاب شده است. مسعود خیام، معتقد است: «شاهنامه میراث بر حق ما ایرانیان است؛اگر از میراث شکوهمند خود بهره نبریم به خود جفا کردهایم». ادامه گفتگو با خیام را میخوانیم:
چرا با توجه به وجود کتابهایی که شاهنامه را به نثر درآوردهاند، باز کمر همت به این کار بستید؟ آیا نواقصی در این آثار وجود داشت؟ یا علاقه به این کتاب ارزشمند شما را به ارائه چندین باره وا داشت؟
کسانی که تاکنون شاهنامه را به نثر در آوردهاند زحمت خارقالعاده کشیدهاند. اجرشان مأجور. البته هیچ کتابی بدون نقص نمیشود اما این کار به منظور رفع نقص کار دیگران پدید نیامده. مسألهی من مخاطب جوان است. با این که کار به تازگی چاپ شده اما تا همین جا هم تجربهی موفقی بوده. حتا بعضی کسانی که در خواندن فارسی کلاسیک دچار مشکل میشوند توانستهاند این کتاب را به راحتی بخوانند. سوای جوانان، یک اقتصاددان دو زبانهی انگلیسی فارسی با شادی میگفت:«دارم کتاب را به راحتی میخوانم و از آن فارسی یاد میگیرم». یک تاجر محترم بازار ضمن تشکر میگفت «تو مرا با فردوسی آشتی دادی».
شما در بخشی از مقدمه تأکید دارید وجود زبان فارسی مدیون شاهنامه است. در این باره بیشتر توضیح میدهید؟
توضیح حداقلی این نکته خودش کتاب جداگانهای میشود. شما باید تاریخ استیلای اعراب را بخوانید تا دریابید اوضاع زمانه فردوسی چهگونه بوده است. اعراب به هر کجا که رفتند، آنجا را عرب کردند. سایر سرزمینهای خارج از جزیرةالعرب، زبان و آداب و رسوم خود را داشتند، اما اکنون بنگرید که عرب شدهاند. مهمترین مثال در این مورد مصر است. یک ادیب و روزنامهنگار مصری در مورد عرب نشدن ایرانیان گفته ایرانیان شاهنامه فردوسی را داشتند که آنان را حفظ کرد.
نثر این مجموعهی سه جلدی، ساده و روان است. این را میتوان به توجه شما به زبانشناسی مرتبط دانست. در عین حال که مخاطب جوان مدنظر شما است از برخی نکات خاص که اطلاعات بیشتری به خواننده میدهد نمیگذرید مانند«جمشید نخستین خیاط جهان بوده» که در صفحه 43 جلد اول کتاب آمده است. لطفن دربارهیاین نگاه و زبان ویژه توضیح دهید؟
هیچ تا حالا برای بچهها قصه نگفتهاید؟ هیچ وقت مورد سوالهای وحشتناک و در ضمن صادقانه کودکان قرار نگرفتهاید؟ مگر به ما نگفتهاند:«چون سر و کار تو با کودک فتاد/ پس زبان کودکی باید گشاد»
من از خودم چیزی ننوشتهام، فردوسی در کتاب خود، شاهنامه که از آغاز خلقت شروع میشود و در پایان عصر عظمت ایرانیان به آخر میرسد، همهی اختراعات و اکتشافات بشری را به ایرانیان و شاهان ایرانی نسبت میدهد.
با توجه به پایین بودن سرانه کتابخوانی، به نثر درآوردن شاهنامه مفید است و موجب آشنایی مخاطب جوان با شاهنامه و داستانهای آن میشود. شما در پرداختن به این اثر مهم چقدر مخاطب را مدنظر داشتید؟
موقعی که رمان یا قصه کوتاه مینویسم به هیچ خوانندهای فکر نمیکنم. خودم هستم و خودم. البته در آکواریوم یا در خلاءنیستم و «دل ای دل»نمیکنم و متعهد میایستم اما فقط خودم هستم و در ذهنم خواننده ندارم. اما موقعی که مقاله یا نقد مینویسم یا موقعی که به ساده کردن مطالب علمی یا فلسفی میپردازم به ویژه موقعی که برای جوانان کار میکنم تمام سعی خودم را به کار میبرم که در میدان مخاطب قرار بگیرم. البته همیشه هم موفق نیستم. خیلی وقتها رشتهی کار از دستم در میرود و با یک واژهی قلمبه سلمبه از دایرهی بچهها به بیرون پرتاب میشوم اما این موارد سهوی است و اگر در چندباره خواندن متوجه خطایم بشوم سوهان و سمباده میکشم و کار را به نرمی بچهها در میآورم.
در کتاب شما برخی اشعار ارائه شده تا گویای سخن باشد؛ انتخاب این اشعار بر چه اساسی صورت گرفته است؟
صادقانه بگویم موقع نوشتن شاهنامه به نثر ساده فارسی، وسوسه آوردن تمام اشعار شاهنامه راداشتم که این یک نقض غرض هولناک بود. من نباید هیچ شعری را میآوردم ولی مگر دلم میآمد؟ مثل پسر بچه عاشقی که برای همه چیز دست و دلش میلرزد، به شعرهای فردوسی دست میکشیدم و ضمن حفظ حرمت، آنها را میبوسیدم و کنار میگذاشتم اما شعرهایی که در کتاب میبینید، من نیاوردهام، خودش آمده.
آیا این مجموعه برای چاپ دچار ممیزی شده است؟
نه خوشبختانه. برخلاف تقریبا تمام کارهای من که سوابق کامل ممیزی، از تغییرات جزیی، تا بههمریختگی کلی،تا عدم صدور مجوز چاپ،تا توقیف و یک مورد هم خمیرشدن داشتهام، «شاهنامه فردوسی برای جوانان» بدون کوچکترین ممیزی به چاپ رسیده است.
به کدام یک از داستانهای شاهنامه بیشتر علاقهمند هستید؟
به هیچ کدام. من از همهی داستانهای شاهنامه بدم میآید. از پنج سالگی تاکنون بیش از هزار بار داستان رستم و سهراب را خواندهام و نوشتهام. من با همهی داستانهای شاهنامه مخالفم. از همهی داستانهای شاهنامه میترسم. من همه را نفی میکنم. آخر چرا نمیشود در یکی از این چندین هزارباری که شاهنامه میخوانم سهراب نمیرد، فرود نمیرد، سیاوش نمیرد، اسفندیار نمیرد،پیران نمیرد و بزرگمهر با آن وضع فجیع فضاحت بار نمیرد؟ و جریره و تهمینه و غیره.
آقای خیام ممکن است از خود شاهنامه شاهد مثال بیاورید؟
بزرگترين تراژدى (غمنامه) اسطورههاى ايران، اوايل شاهنامه به وقوع مىپيوندد. داستان رستم و سهراب شايد مهمترين داستان شاهنامه و سراسر ادبيات فارسى است.
«يكى داستانست پُر آب چَشم/ دل نازك از رستم آيد به خَشم»
در این داستان، رستم پير سهراب جوان را مىكشد. پيرى، جوانى را مىكشد. پدر پسر را مىكشد. فردوسى با استادى هر چه تمامتر قربانى شدن مدرنيزم جلو پاى سنت را به نمايش مىگذارد.داستان جنگ رستم و اسفنديار رویینتن نيز به همان دردناكى است. در این داستان فرياد جگرخراش اسفنديار در درازناى تاريخ میپيچد و اين پايان کار رستم و اسفنديار است. رستم يكبار جوان را كشته، جوانى را كشته، فرزند خود سهراب را كشته. يكبار نيز، رويينتن را كشته، رويينتنى ايرانيان را، اسفنديار را كشته است. با از بين رفتن جوانى و رویين تنى، خود رستم گرفتار فريب شغاد مىشود و از بين مىرود و ملت بزرگ، تاريخش را يكبار به اسكندر مىبازد، يك بار به ساكنان سرزمينهاى جنوبى و يك بار به مغول. و تا زمانى كه مانند تهمتن، جوان و جوانى را از بين برده با مدرنيزم مخالفت كند خواهد باخت.
شاهنامه از سه بخش اسطورهای، حماسی و تاریخی درست شده است. بازگو کردن کدام یک از بخشهای شاهنامه برای شما اهمیت بیشتری داشت؟
بخش تاریخ شاهنامه را باید مورخین بازبینی کنند. من علاقه به انتقاد از فردوسی ندارم و از نظر معنوی جرأت نمیکنم از فردوسی عیب بگیرم اما تقریبا همه جای این بخش با آنچه در کتابهای تاریخ خواندهام تفاوت دارد. از نظر نقص هم که چه بگویم؟ اشکانیان فقط شانزده بیت؟ سلوکیان چه؟ در مورد بخشهای اسطوره و حماسه نیز از یک سو باستانشناسان باید ورود کنند و از سوی دیگر اسطوره شناسان. گنج دست نخوردهای که باید مورد بررسی جدی قرار بگیرد «اوستا» است.
پرداختن و پژوهش درباره شاهنامه چند سال طول کشید؟ دربارهی روش کارتان توضیح میدهید؟
تاریخ چاپ اولین کوششهای جدی شاهنامهای من به سالهای جنگ و بمباران (حیف کلمهی باران) بر میگردد. با بچهها سوار بر لندرور قراضه فرار میکردیم و من قصههای شاهنامه را برایشان میگفتم. در فرصت آرام، کار را با نام «شاهنامه در لندرور» به ناشر خارجی دادم که با نام «شاهنامه در بمباران» چاپ کرد. بخش دیگر پرسش شما مرا به صحبت کردن در مورد خودم میکشاند که هیچ علاقهای به آن ندارم. من که باشم که هرگز نباشم. به قول اخوان بزرگ: «حقیقت امر این است که ما کارهای نیستیم». و به گفته عینالقضات: «ای برده دلم به غمزه،جان نیز ببر/ بردی دل و جان،نام و نشان نیز ببر/ گر هیچ اثر بماند از من به جهان/تأخیر روا مدار، آن نیز ببر»
و کلام آخر این که شاهنامه میراث بر حق ما ایرانیان است. اگر از میراث شکوهمند خود بهره نبریم به خود جفا کردهایم. جوانان ما که باید سرزمین خود و مردمانش را بهتر بشناسند، بد نیست کنار وایبر، تویتر، فیس بوک، اینستاگرام و غیره سری هم به شاهنامه بزنند.
مجموعه سه جلدی «شاهنامه فردوسی به نثر برای جوانان» در شمارگان 1000 نسخه و قیمتهای 18 هزار، 17 هزار و 15 هزار تومان از سوی انتشارات نگاه روانه بازار کتابفروشیها شده است.
نظر شما