به گزارش فرهنگ امروز به نقل از فارس؛ سی و ششمین «عصرانه ادبی فارس» روز گذشته با حضور یوسفعلی میرشکاک، محمد محمدی، کامران شرفشاهی، سهراب هادی، محمود حبیبی کسبی و جمعی از علاقمندان به شعر و ادبیات در خبرگزاری فارس، برگزار شد.
*اهل فرهنگ مانند سرویس آبدارخانه نیست
یوسفعلی میرشکاک در این نشست گفت: بعد از اینکه برای این مراسم خبر شدم پکری بر پکریهای من افزوده شد زیرا دیدم این همه سال از فعالیت ناصر شکوری گذشته و امروز برای او نیمچه بزرگداشتی گرفتهاند.
وی افزود: چگونه میتوان به دعوی دین، اهل هنر تا این اندازه ذلیل باشد و اهل تبلیغ تا این اندازه عزیز، اگر قرار است حرفی و سخنی به نسل نوجوان و جوان منتقل شود باید آن را در عزت و اعتبار نسل من و شکوری آن را جست، حالا باز کسی مثل من که زبانش دراز است نه، ولی شکوری چرا در فراموشی قرار گرفته است؟
این شاعر و منتقد ادبی در ادامه گفت: چرا فکر میکنید اهل فرهنگ مانند سرویس آبدارخانه هستند که هر وقت لازم شد چای و خدمات بدهند. امیدوارم جماعتی که فکر میکنند نیروی نظامی برای استحکام کشور کافی است نگاهی به آمریکا نیز داشته باشند که تیراژ کتاب در این کشور چقدر است و اهل هنر و فرهنگ در چه وضعیتی به سر میبرند.
او اضافه کرد: اهل هنر و فرهنگ در کشور ما اگر در حاشیه به سر میبرند به خاطر فاصلهای که با مسئولین دارند و این با مواجهه اندک اندک موجب میشود آن کسی که اهل این فرهنگ است کنار بکشد.
*مجوز برای سید مرتضی به خاطر اینکه همسو نبود
میرشکاک در ادامه گفت: وزارت ارشاد آن روزگار ۳۰ هزار کاغذ میداد تا مجله دربیاورند، ۱۵ هزار کاغذ را چاپ میکردند و باقی را خرج آن وقت به سید مرتضی آوینی میگفتند باید مجوز بگیری چون سید و قلمش با سیاستهای آقایان در آن زمان همسو نبود.
این منتقد ادبی اضافه کرد: آن که به فرزندش اجازه میدهد در خانه قیل و قال کند قبل از ساعت ۸ فرزندش به خانه باز میگردد ولی آن که اجازه نمیدهد بعد از مدتی باید در کلانتری و پارک دنبال او بگردد، این بازی که امروز با اهل فرهنگ میشود موجب میشود که آنها دور شوند.
میرشکاک در پایان سخنانش گفت: در هر صورت ما توقعی نداریم که بازنشسته شویم ولی کاری نکنند که به جای بهشت زهرا در امامزاده طاهر دفن شویم، همه یادشان هست که چطور شاملو را دراز کردم ولی الان دیگر عارم نمیآید کنار شاملو بخوابم چون شاملو ثابت کرد من اشتباه کردم و او پیروز شد و من شکست خوردم. شکوری یک اهل تجربه، کتاب شناس،اهل شعر و ... بوده و در حقیقت او اهل چیزهایی بوده که ما اهل آنها نبودهایم.
*شکوری از مدعیان شاعری موفقتر بوده است
محمد محمدی در ادامه این نشست گفت: ما نسلی بودیم که نیاز به مراقبت از ما وجود نداشت زیرا این نسل دنبال مراقبت از یک جمع با یک آرمان بود که باید به این نسل انقلابیگری و دینی بودن را سنجاق کرد.
وی افزود: حرف از ناصر شکوری است. فرض بر این است که ادبیات معاصر و ایران هزارها بلکه بیشتر شاعر دارد که این را نمیتوان انکار کرد زیرا به نظر میآید، امروز این اعداد به ما عمق میبخشد امثال ناصر شکوری نه برای اثبات خودش بلکه برای پاسخ دادن به نیاز روز جامعه شاعری کرد و از قضا از ۹۹ درصد از مدعیان شاعری امروز موفقتر بوده است و شکوری متعلق به این نسل است.
*کتابداری، خدمت شریف شکوری به جامعه فرهنگی
این شاعر در ادامه گفت: این جز فروض مسلم است که انقلاب اسلامی بخشی از ایدههای خود را در حوزه فرهنگ و هنر به واسطه حوزه هنری ثبت کرد و بر کسی پنهان نیست که اوج آن در دهه ۶۰ بوده است و قلب آن نیز شوراهای بررسی آثار بوده است اما تا کنون کسی به این فکر نکرده اگر حوزه هنری کتابخانه نداشته چه میشده و باید در کنار این به نقش کتابدار در کتابخانه حوزه هنری اشاره شود و ما دیدیم که ناصر شکوری حاضر شد عنوان شاعری را کنار گذاشته تا کتابداری باشد و اهل تحقیق و پژوهش را راهنمایی کند این را باید دید که وی حاضر شده این کار را بکند تا پژوهشگران بتوانند به اطلاعات درستی برسند و این خدمت شریفی است که شکوری به جامعه فرهنگی کرده است.
وی گفت: در ضمن شکوری در برابر جریان تبدیل شدن کتابدار پژوهشگر به کتابدار کتابگذار و کتابدار کارمند ایستاده است و اگر بخواهیم لیستی از افرادی که به کتابخانهها خدمت کردهاند را برشماریم اسم شکوری نیز در آن دیده خواهد شد.
محمدی در پایان گفت: اعتصامالملک، تقی تفضلی، عبدالحسین حائری، ایرج افشار، یحیی ذکاء، جلال طباطبایی، سیدکاظم موسوی بجنوردی و ناصر شکوری اسامی هستند که برای حفظ کتابداری ایستاده بودند.
*شکوری انسانی شریف است
سهراب هادی در این نشست گفت: وقتی منصور حلاج را بر دار کشیدند خونش شتک زد و اناالحق نوشت و دلیلی بر حقانیت منصور حلاج شد و این نکته مسالهای را برای من ایجاد کرد امام حسین (ع) که حقانیت داشت چرا خونش به این شکل او را یاری نکرد که پاسخ گرفتم که حسین (ع) عین حق است و همین است که عاشورا میشود معیار فهم حق. یکی از نمودهای شعر بعد از انقلاب حقطلبی است و امام از مسیر عرفان حقانیت انسان و حقطلبی او را اثبات کرد. ناصر شکوری انسانی شریف و پرشور است.
*کتابهایی که داخل کارتن خاک میخورند
علی شیشهگران در این نشست به بیان خاطرهای از علی شکوری اشاره کرد و گفت: وقتی آقای شکوری به بنیاد آمد ما در آن ساختمان حدود چند صد کتاب داشتیم که در کارتن ۱۰ سال بود که خاک میخوردند و ایشان حدود ۱۲ ماه فرصت گذاشتند تا آنها را مرتب کنند اما چون ساختمانی که در اختیار ما بود اجارهای بود بعد از رفتن آقای شکوری و تخلیه آن ساختمان دوباره آن کتابها داخل کارتن رفت و اکنون یک گوشه خاک میخورد.
*ضعف مدیریت فرهنگی و رسانهها در معرفی و حمایت امثال شکوری
حسین قرائی در این مراسم گفت: ناصر شکوری شاعری است که قبل از انقلاب با شاعران آن روزگار مراوده داشته ولی اهل فرهنگ و هنر نام او را بیشتر بعد از انقلاب شنیدند توجه به ویژگیهای یک شعر انقلابی در شعرهای این شاعر نمود دارد.
وی افزود: ورود او به حوزه هنری در سالهای دهه ۶۰ و استفاده از محضر بزرگان شعر انقلاب مانند قیصر امینپور، سید حسین حسینی و دیگران از او شاعر و منتقدی پر تکاپو ساخته بود. من معتقدم اگر مدیریت فرهنگی کشور از افراد موفقی مثل ناصر شکوری حمایتهای در شان یک شاعر انقلابی میکرد امروز میتوانستیم از فکر و نظر این گنجینهها بهتر استفاده کنیم همین چند روز گذشته که با برخی از شاعران دهه ۶۰ جهت حضور در این جلسه تمام میگرفتم برخیشان میگفتند مگر ناصر شکوری الان هست که به نظر من این سوال که ناصر شکوری الان هست به ضعف مدیریت فرهنگی در کشور باز میگردد همچنان که در این عدم معرفی برخی از رسانهها نیز ضعیف عمل کردند.
*امام خمینی نظم جهان را متحول کرد
ناصر شکوری در پایان این نشست گفت: آنچه که ما از اسلام گرفتیم در برابر آنچه که ما به آن دادیم اصلا قابل مقایسه نیست و پس از چهارده قرن خداوند پیری از روح خودش را برای ما فرستاد اما افسوس که ما قدر او را ندانستیم. این پیرمرد به قول سهراب آب در خوابگه مورچگان ریخت و نظم جهان را متحول کرد و از هجمهای که امروز جهان علیه ما دارد باید به اثر این مرد پی برد و شخصیت ولی را شناخت.
وی افزود: در آن زمان حسادتی بین ما نبود و هر کسی شعر بهتری میگفت همه برای او کف میزدند چون هنوز حرفهای نشده بودیم و پول به میان نیامده بود.
*اگر میخواستم دنبال پول بروم زیر عَلَم شاملو سینه میزدم
این شاعر در حالی که بغض کرده بود گفت: بعد از جنگ خواستند کار ما را با پول قدردانی کنند در حالی که اگر میخواستم دنبال پول بروم زیر علم شاملو و اخوان میتوانستم سینه بزنم ولی به خاطر دوستان پاره پاره شدهام در جبههها نتوانستم این کار را بکنم.
شکوری اضافه کرد: من شرم دارم، وقتی یاد شهدایی که روی اروند پل زدند میافتم حرف از پول بزنم، من خودم را مدیون شهدا میدانم و امروز اگر سیلی میخورم ناراحت نیستم، هر چند این سیلی باید به دشمن میخورد ولی عیب ندارد.
او در پایان گفت: وقتی موشه دایان در جنگ اعراب پیروز شد نگفت این کشور و آن کشور را شکست دادیم بلکه گفت ما انتقام خیبر را گرفتیم و این نشان میدهد که دشمن مشکلات قدیمی را همچنان میبیند و آنها را تلافی میکند و ما باید دعواهای خود را بیرون نبریم و آن را بین خود نگه داریم.
در پایان این نشست از بیش از ۳۰ سال فعالیت فرهنگی ناصر شکوری از سوی خبرگزاری فارس، سازمان هنری رسانهای اوج و حوزه هنری تقدیر به عمل آمد.
نظر شما