به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مرتضی قلیچ، مدرس جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) ضمن ارائه تعریف از کتابسازی عنوان کرد: کتابسازی به معنای این است که مولف برخی از جملات و گزارههای معنادار را در کنار هم قرار بدهد که فاقد معناست یعنی وقتی گزارهها همنشین میشوند معنای خاصی نداشته باشند که بخواهند به مخاطب پیام خاصی را انتقال بدهند. نوع ديگري از كتابسازي هم اين است كه دستاوردهاي پژوهشي ديگران را به لطايفالحيلی در قالب كتاب منتشر سازيم. بنابراین هر کتابی باید پاسخگوی مسائلی باشد و پیام ویژهای را به خوانندهاش ارائه دهد. کتابسازیها از این قاعده مستثنی هستند بدین معنی که نمیتوانند پیام معینی را به مخاطب ارائه دهند اگرچه دارايی نویسنده تلقی میشوند اما این دارایی از جنس خلاقیت نیست.
وی ادامه داد: به زبان بوردیو اگر بخواهیم بگوییم کتابسازی یعنی حاکم شدن قواعد میدانهای دیگر در میدان علمی. بدین معنی که به طور مثال، در میدان اقتصاد قاعدههایی چون پول درآوردن و افزایش ثروت حكمفرماست اما اگر این قاعده وارد میدان فرهنگ شود تجلیاش کتابسازی میشود.
وی با اشاره به دلایل جامعهشناختی کتابسازی افزود: نخستین دلیل کتابسازی گسترده شدن فساد در تمامی ابعاد جامعه است. بخشی از کتابسازیها را میتوانیم در یک مجموعه کلیتر تحت عنوان فساد سیستمی تلقی کنیم بدین معنی که تمامی بخشها و زیربخشهای جامعه دچار فساد میشوند یعنی فقط فوتبال، ورزش، سیاست، بانکها و... دچار فساد نشدهاند بلکه فساد وارد نظام علمی و دانشگاهی هم شده که تجلی آن را میتوانیم در مدركسازی، مقالهسازی و کتابسازی مشاهده كنيم.
این مدرس دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش ضمن انتقاد از سیستم ارزیابی استادان دانشگاهی تاکید کرد: در نظام دانشگاهی ساختار تعیین شده برای ارتقای درجه علمی استادان تعداد عناوین کتابهاست در حالی که ما به سایر مولفهها مانند اینکه نویسنده به چه میزان ابتکار و خلاقیت در کتاب داشته است را در نظر نمیگیریم. امروز افرادی هستند که شهرتشان را به واسطه نگارش تنها یک کتاب کسب کردهاند.
به گفته قلیچ، نوربرت الیاس یکی از کسانی است که با وجود تالیفات بسیار تنها به دلیل تالیف کتاب «در باب فرایند تمدن» آن هم بعد از ۴۰ سال پس از نگارش مشهور شد. بنابراین برخی به خاطر اینکه یک کتاب خوب نوشتهاند مشهور میشوند چون مساله درستی را انتخاب کرده و با پژوهش در آن موضوع توانستهاند شهرت در اجتماع علمی و چه بسا در سراسر جهان را کسب کنند.
این مدرس جامعهشناسی با تاکید بر اینکه متاسفانه ما نگاه کمیگرایانه نسبت به این موضوع داریم و پیشرفت افراد را به تعداد مجلدات آثار و تحقیقاتشان میبینیم، یادآور شد: ما بدون اینکه دیدگاهها و پیامهای آثار را بررسی کنیم و ببینیم که آیا آن کتابها توانستهاند پیام خوبی به مخاطب بدهند یا خیر؟ تنها به تعداد آثار آنها توجه میکنیم.
قلیچ در ادامه با بیان اینکه فرهنگ نقد و انتقاد در جامعه ما آنگونه که باید و شاید جاری نیست گفت: اگر مولف احساس کند اثرش در اجتماع دانشگاهی خوانده و نقد میشود، تلاش نمیکند سخن بیمعنا تولید کند بلکه به دنبال این است که از یک مساله معنادار شروع کرده، روش، زبان و رویکرد مناسبی اتخاذ کرده و در نهایت پیام مناسبی را نسبت به یک مساله داشته باشد اما وقتی نقدی وجود ندارد کتابهای بسیاری تولید میشود که جزو لایفنک فرد تلقی شده در حالی که معنای خاصی ندارد.
این استاد دانشگاه در پاسخ به این پرسش که کتابسازی در حوزههای حساسی مانند دین در جامعه چه بازخوردهایی میتواند داشته باشد، گفت: كتاب به خودي خود يك رسانه است و برخی از مولفان کتابهایی را جعل میکنند و بعد پیامهایی را از این کتابها استخراج کرده و در شبکههای اجتماعی رواج میدهند بدون اینکه بدانند نویسنده به حوزه خود مسلط نبوده و کتابسازی کرده است.
وی افزود: در شبکههای اجتماعی نیز با توجه به این که این جملات از کتابها نقل میشود به نوعی مشروعیت و مرجعیت دارد چون مخاطب با خود میاندیشد که کتابی که توانسته از ممیزی عبور کند و به چاپ برسد اثر درستی است و پیامهاي آن را میتوان استفاده کرد.
وی تاکید کرد: این آسیبها در حوزههایی مانند دین به مراتب تاثیر بدتری خواهد داشت و عدهای ممکن است تصور کنند که اینها قرائتهای متنوعی از دین را تزریق میکنند در حالی که اینگونه نیست. چون اینها قرائتهایی هستند که ابعاد معرفتشناسی و هستیشناسی درست و مستقلی ندارند و تنها از اختلالات مفاهیم به وجود آمدهاند که از یک نظام معرفتشناسی دیگری وارد یک نظام معرفتشناسی دیگر شدهاند. بنابراین این مفاهیم خارج از یک نظام معرفتشناسانه است و پیام درستی نمیتواند به مخاطب بدهد.
قلیچ در بخش دیگری از سخنانش درباره راهکارهای جلوگیری از کتابسازی نیز عنوان کرد: امروزه نرمافزارهایی طراحی شده که عمدتاً تشخیص میدهد میزان سرقت علمی یک فرد در کتاب و یا مقاله به چه میزان بوده است. به طور مثال اگر فرد در پایاننامه کارشناسی ارشد و یا دکترای خود ارجاع به منبع نداشته باشد مجرم است و چنانچه این عمل خود را تکرار کند در برخی از کشورهای پیشرفته حتی از تحصیل هم محروم میشود.
وی یادآور شد: مساله دیگر این است که ما باید برای پیشگیری از کتابسازی یک راهبرد نرم اتخاذ کنیم که تبعات منفی نداشته و اتفاقاً پیامدهای مثبتی در پی دارد و آن ترویج فرهنگ نقد و نقادی است جایی که این فرهنگ باید ریشه بگیرد نظام دانشگاهی است.
به گفته این مدرس دانشگاه، استادان هم باید کتابهای یکدیگر را نقد کنند تا از این طریق سره از ناسره تشخیص داده شود اما وقتی فرهنگ نقد و انتقاد نیست بسیاری از کتابهای ترجمهای در قالب تالیف منتشر میشود.
قلیچ در پایان سخنانش گفت: در ارزیابی علمی استادان هم باید ببینیم کدام یک از این افراد توانستهاند مسالهای را مطرح کنند و با مکانیزمهای علمی و روششناسی مناسب به مساله پاسخ بدهند. در این میان میزان فعالیت و نگاه میانرشتهای نیز باید در نظر گرفته شود. در واقع به صورت کلی باید به گونهای ساختار ارزیابی را طراحی کنیم که ارتقای درجع علمی استادان دانشگاهی بر مبنای سخن درست و میزان خلاقیت آنها از طريق مقالات و كتابهايشان سنجیده شود و نه تعداد عناوین و کتابهایی که منتشر کردهاند.
نظر شما