به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شبستان؛، در ادامه پیگیری پرونده «هنر ایران در دوران پساتحریم»، امیر عبدالحسینی، پژوهشگر و مدرس هنر و معاون هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران یادداشتی ارسال کرده که متن آن بدین شرح است:
اول. برای سخن گفتن در باب اقتصاد هنر، ابتدا باید به یک تصور رایج و البته نادرست پرداخت که این مقوله را محدود و منحصر به خرید و فروش آثار هنرهای تجسمی(نقاشی، حجم، خوشنویسی و...) دانسته است. حال آنکه این گونه نیست و خرید و فروش آثار تجسمی تنها بخشی از اقتصاد هنر را شکل می دهد. اما چرا این تصور شکل گرفته است؟ چون نگارخانه داران، مدیران هنری، آرت دیلرها، دلالان، مجموعهداران، خریداران و واسطه های هنری بیشتر به این بخش پرداخته اند و به همین خاطر، بیشتر هم دیده و برجسته شده است. تصویری هم که از حراجیهای خارجی در این جا منعکس میشود، اکثراً به همین خرید و فروش آثار تجسمی معطوف شده است. اما آنها به سایر گونه ها، محصولات و مصنوعات هنری و البته در مواردی هم به خرید و فروش عتیقه و ملک و ماشین و ... میپردازند و گستره وسیعتری را برای فعالیتهای اقتصادی خود دیدهاند و برگزیدهاند. بر این اساس هنگامی که از اقتصاد هنر سخن میگوییم نباید از شاخه های دیگر هنر از جمله سینما، تئاتر، موسیقی، ادبیات و هنرهای صناعی و سنتی غافل شویم که در موارد بسیاری اقتصادی پویا، سالم و سودآور را در آن عرصه ها شاهد بوده ایم.
دوم. پس از این اشاره مختصر اما ضروری باید به موضوع تحریمها پرداخت که دلیل این نوشته است. این واقعیتی است که در زمانه تحریم ها مشکلی بابت اکسپوها، آرت فیرها و حراجگذاری ها نداشتیم و علاوه بر ساماندهی برنامه های ملی، در رویدادهای بینالمللی این عرصه هم شرکت می جستیم؛ اما از بابت برپایی حراجی های داخلی با نگاه بینالمللی دچار تنگنا و مشکلاتی بودیم؛ مشکلاتی از قبیل حمل و نقل آثار، بیمه آنها، جابه جایی ارز، حضور خریداران و مجموعه داران خارجی و ...
طبیعی است که برداشته شدن تحریم ها و شکلگیری تعاملات بین المللی میتواند شرایطی را مهیا سازد که بتوانیم بسیاری از حراجی های مهم هنری را داخل کشور یا حداقل در مناطق آزاد کشور برپا کنیم. چنانچه نگارنده این سطور قصد داشت تا پس از برگزاری دو دوره آرت اکسپوی تهران، اکسپوی کیش را در سال ۱۳۸۹ برگزار کند، اما به دلیل مشکلاتی در عرصه سیاست خارجی و البته تحریم ها این اتفاق نیفتاد. اما اکنون و با مثبت تر شدن نگاه ما و جهان به همدیگر، می توان چنین رویدادهایی را به سرانجامی خوش رساند.
سوم. بر اساس آنچه گفته شد، می توان این پیش بینی قریب به یقین را داشت که برداشته شدن تحریمها شرایطی را فراهم سازد که نمود بین المللی اقتصاد هنر به بهترین شکل ساماندهی شود. اما این نه تنها به معنای پایان راه نیست، بلکه اتفاقاً شروع مسیری صعب و دشوار است؛ چراکه این تغییر فضا طبیعتاٌ نمی تواند الگوهای نادرستی را که در اکسپوها، حراجیها و نمایشگاههای متعدد شکل گرفته است، تصحیح کند و اگر چنین فضاهایی به بیراهه رفته، با باندبازیهای مذموم همراه شده و الگوهای اشتباهی را از هنر ایران به جهانیان معرفی کرده است، با رفع تحریمها برطرف نشدنی نیست. به واقع اگر بار اقتصادی و تجاری و... هنر ما بیشتر از بار فرهنگی آن نمود پیدا کرده یا برخی هنرمندان جوان، خواسته یا ناخواسته، ابزاری برای پول شویی و ثروت اندوزی برخی دلالان هنری شده اند، و یا اینکه بسیاری از آثار هنری کم عیار یا جعلی در حراجی ها و اکسپوها ارائه شده اند و...، گره ای نیست که با رسیدن به توافق هسته ای و رفع تحریمها باز شود؛ بلکه نیازمند یک خانه تکانی اساسی در مفهوم اقتصاد هنر و رسیدن به راهکارهایی تازه است که به درستی هنر ایران را به دنیا معرفی کند و در عین حال، چرخه اقتصاد این عرصه را به نرمی و روانی بچرخاند. با این همه، میتوان و باید این شرایط جدید را به فال نیک گرفت و از آن پلی ساخت برای رسیدن به تعریفی دقیق از اقتصاد هنر و شکوفا کردن این تعریف.
- دیدگاه های نویسنده لزوماً بیانکننده دیدگاههای خبرگزاری نیست
نظر شما