به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ سامگیس زندی مترجم ایرانی ساکن هلند از ترجمه دو رمان از نویسندگان صاحب نام هلند به فارسی خبر داد و گفت: در هلند و دانمارک دو کشوری که من به زبانشان آشنایی دارم، نویسندههای برجسته و رمانهای عالی و متفاوت بسیار است؛ نویسندههایی که سبکهای نوشتاری ویژهای دارند.
وی افزود: رمانهای اروپای شمالی معمولاً از فلسفه، علم، تاریخ و روانشناسی مایه گرفتهاند و آثاری روشنگر هستند که درک آنها تلاش ذهنی میطلبد تا زیباییشان آشکار شود. این رمانها که به زبانهای زیادی ترجمه شدهاند باید ترجمۀ فارسی هم داشته باشند. من از میان این دست آثار دو رمان «فراسوی خواب» اثر ویلم فردریک هرمانس و رمان «ترور» اثر هری مولیش، دو تن از گروه مشهور به سه نویسندۀ بزرگ هلند را در دست ترجمه قرار دادهام.
زندی افزود: رمان «ترور» در سال ۱۹۸۲ نوشته شد و در مدت کوتاهی دویست هزار نسخۀ این کتاب به فروش رفت و به سی و هشت زبان نیز ترجمه شده است. داستان این رمان با ترور یکی از همدستهای نازیها و کشته شدن اعضای خانوادۀ استینویک آغاز میشود. تنها بازماندِۀ خانوادۀ استینویک، آنتون دوازده است. او باید با تلی از خاطرهها زندگی اش را به تنهایی ادامه دهد. اینکه چه کسی در این ترور مجرم بود، پرسشی است که بدون پاسخ پا به پای او سالخورده می شود. رمان ترور یکی از موفقترین رمانهای مولیش است و نیز او سالیان متمادی یک از نامزدهای دریافت جایزۀ نوبل به شمار میرفت.
به گفته زندی پدر هری مولیش، از امپراطوری اتریش-مجارستان به هلند مهاجرت کرده بود و در زمان جنگ جهانی دوم با نازیهای اشغالگر همدستی می کرد. مادرش نیز از یهودیهای آلمان بود. این وضعیت خاص خانوادگی، جوهرۀ همۀ رمان های مولیش را فراهم کرد و دیدگاه ثابتی را پیش روی او گستراند. مولیش همیشه میگفت: من در زمان جنگ جهانی زندگی نکردهام. خود من جنگ جهانی هستم.
مترجم رمان «اندوه بلژیک» تصریح کرد: مولیش همواره از طریق مناسبات خانوادگی به تضادهای درونی به وجود آمده میپرداخت و بیشتر آثارش از خاطرات او در طی جنگ جهانی دوم و حکومت نازیها تأثیر گرفته است.
زندی در ادامه به رمان دیگر در دست ترجمه خود با عنوان فراوسی خواب اشاره کرد و گفت: ویلم فردریک هرمانس، فیزیکدان، شاعر و نمایشنامه نویس هلندی رمان فراسوی خواب را در سال ۱۹۶۶ نوشت. یک داستان روانشناسی و علمی که در مدت کوتاهی پس از انتشار به چهارده زبان ترجمه شد. موضوع این رمان خاطرۀ یکی از سفرهای علمی نویسنده به نروژ است که برای خلق رمان آن را با ماجراهای دیگری پرورانده است.
وی ادامه داد: سفر علمی آلفرد دانشجوی دکترای زمین شناسی به نروژ و پیوستن او به سه دانشجوی نروژی برای اثبات تئوری پرفسور سیبلی، استاد راهنمایش مبنی بر اینکه حفره های زمینهای فین مارک نروژ در اثر اصابت سنگهای آسمانی پدید آمده اند داستان این رمان را میسازد. اما قصه با موضوعاتی چون ناآشنایی به زبان همراهانش، ضعف بدنی، روزهای بی پایان تابستانهای شمالی، بیخوابی، سفر و... نیز هماره میشود. دو دانشجوی نروژی هم بی خبر آلفرد و همراه دیگرشان را ترک می کنند و نیز او راه را گم میکند و برای دانشجوی نروژی باقیمانده نیز حادثهای رخ می دهد... آلفرد باید بدون بلدهای نروژی اش از میان درهها و رودهای سرزمین ناشناسی جان سالم به در برد.
زندی ادامه داد: فردریک هرمانس معتقد بود انسان موجود حقیر است که مالامال از درد و رنج با زندگی می ستیزد. اما او هیچوقت به هدفش نمیرسد، چون راهی وجود ندارد. دنیا آمیختۀ یکدستی است از هرج و مرج که کسانی تلاش میکنند در آن نظمی بیابند. آلفرد بدون آمادگی کافی عازم یک سفر علمی در نروژ شده است اما در آنسوی هرج و مرج ظاهری در این سفر، نظمی است که آلفرد در جستجوی آن است: یافتن شهابسنگ و نوشتن پایان نامهاش.
وی تاکید کرد: در این رمان هم مانند بیشتر آثار هرمانس نقش زبان قویتر از سایر حوادث است. آلفرد زبان نروژی بلد نیست و همراهان نروژیاش هم به زبان انگلیسی تسلط کافی ندارند و معمولاً برای رعایت او انگلیسی حرف میزنند گاهی هم صحبتشان را با یکدیگر به نروژی ادامه می دهند که باعث سؤظن آلفرد میشود و داستان را پر تعلیق میکند.
نظر شما