به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسنا؛ خیلی از ترانههای ماندگاری که با صدای خوانندگان مطرح در ذهنها مانده، شعرشان متعلق به بیژن ترقی است؛ آتش کاروان، بهار دلنشین، برگ خزان، افسانه محبت و ایران جوان. بیژن ترقی اگر زنده بود ۸۶ ساله میشد.
داریوش رفیعی، بنان، کورُس سرهنگزاده، محمدرضا شجریان، علیرضا افتخاری و سالار عقیلی از جمله خوانندههایی هستند که شعرهای بیژن ترقی را خواندهاند؛ شعرهایی که بخشی از حافظه ایرانیان را به خود اختصاص دادهاند.
دوازدهم اسفندماه سال ۱۳۰۸ در تهران به دنیا آمد. پدرش محمدعلی ترقی بنیانگذار انتشارات خیام بود و به او آموزش میداد؛ به همین سبب تحصیل رسمی را در سال ۱۳۱۸، از کلاس پنجم ابتدایی شروع کرد. از سال ۱۳۲۰ در انتشاراتی پدرش شاعرانی چون شهریار، گلچین معانی و امیری فیروزکوهی را میدید.
فعالیت ادبی خود را با استادانی چون ملکالشعرای بهار، امیری فیروزکوهی، نیما یوشیج و شهریار آغاز کرده بود و با هنرمندان و آهنگسازان نامی روزگار خود چون ابوالحسن صبا، رضا محجوبی، علی تجویدی، داریوش رفیعی و پرویز یاحقی همکاری نزدیک داشت.
بیژن ترقی از سال ۲۵ شروع به سرودن غزل و مثنوی میکند. در سال ۱۳۳۶ با زندهیاد پرویز یاحقی، آهنگساز و استاد ویلن آشنا میشود و سرودن ترانههایی بر وزن آهنگهای او همچون «میزده»، «برگ خزان» و «اسیر» را آغاز میکند.
او در سال ۵۰ نخستین مجموعه شعر خود با نام «سرود برگریزان» را منتشر میکند و در اواخر این سال دیوان «حزین لاهیجی» را پس از سالها پژوهش برای اولینبار در ایران چاپ میکند. همچنین به ترانهسرایی برای برنامههایی چون گلها میپردازد و با رادیو همکاری میکند.
بیژن ترقی مهرماه سال ۸۴ سرود «ایران جوان» را برای ارکستری با رهبری و تنظیم پیمان سلطانی نوشت که بعد با رهبری فرهاد فخرالدینی و صدای سالار عقیلی اجرا شد. این شاعر در مقدمه این سرود چنین نوشته بود: «آرزو داشتم شعری و سرودی در عظمت و بزرگی وطنم بسازم. از خداوند بزرگ سپاسگزارم که در اواخر عمر به این آرزوی خود رسیدم.»
این ترانهسرای پیشکسوت که در تابستان سال ۱۳۸۷ سکته قلبی کرد و بیماریاش تشدید شد، زمانی گفته بود: «با اینکه مردم هنوز ترانههای مرا زمزمه میکنند، از یادها رفتهام. از وقتی مریض شدم، کسی احوالی از من نمیپرسد.»
پیکر بیژن ترقی هفتم اردیبهشتماه سال ۱۳۸۸ از مقابل تالار وحدت تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) در کنار همکاران قدیمیاش علی تجویدی و پرویز یاحقی به خاک سپرده شد.
کتاب خاطرات خودنوشت بیژن ترقی به نام «از پشت دیوارهای خاطره» (پنجاه سال خاطره در زمینه شعر و موسیقی) که چاپ اول آن به سال ۸۵ برمیگردد، بارها تجدید چاپ شده است. این کتاب با بخشهایی همچون: سالشمار زندگی، نقش شاعر از دیدگاه شاعران و هنرمندان معاصر، در رهگذر شاعران، با طلیعهداران هنر موسیقی، خاطرات ایام سفر، مصاحبهها، مقالات ادبی و خاطرات پراکنده همراه است.
رحیم معینی کرمانشاهی - شاعر و ترانهسرای فقید - در تجلیل از دوست ترانهسرایش گفته بود: هنگامی که بیژن ترانهای را میساخت و برایم میخواند، میدیدم که چه فکر نوی دارد و نمیدیدم که در قالب قدیم حرکت کند. فکرش خیلی باز بود و بزرگترین امتیازی که نسبت به سایر ترانهسراها داشت، شناخت موسیقی بود.
همایون خرم - آهنگساز فقید - از ترقی بهعنوان ترانهسرایی بینظیر و بااحساس یاد و اظهار کرده بود: او شوق ترانهسرایی داشت. اگر کسی عاشق نباشد، باید راه دیگری انتخاب کند. عاشق جز طلب معشوق چیز دیگری نمیخواهد و معشوق بیژن ترقی، ترانهسرایی بود. میبینیم شاعرانی هستند که خوب غزل و قصیده میگویند؛ اما ترانههایشان آنچنان که ترانههای بیژن ترقی دلنشین است، به دل نمینشیند.
سیدعلیرضا میرعلینقی - تاریخنگار موسیقی – میگوید: بیژن ترقی از جمله چهار ترانهسرای بزرگ دوران برنامه گلها و چند دهه اخیر ماست. ترقی از پیشتازان تغزل لطیف شاعرانه در ارتباط با انسان و نیز طبیعت بود و طبیعت در آثارش جلوه زیادی داشت. ترانههای او از ماندگارترینها هستند. احترام زیادی هم برای شخصیت هنری او که از توصیف بینیاز است و هم برای شخصیت انسانیاش که از لحاظ پاکیزگی روحی و خلوص نیت یک نمونه تک بود، قائلام. نجابت، حیا و انصافی که در او مشاهده شد، شاید اگر بینظیر نبود، کمنظیر بود و متأسفم که بگویم نه تنها یک شاعر و ترانهسرا بلکه یک انسان حقیقی و نیک را از دست دادهایم.
همچنین محمدعلی بهمنی – شاعر و ترانهسرا - بیان میکند: بسیاری از ترانهسرایان به شکلی وامدار بیژن ترقی هستند. من لحظات ماندگاری با بیژن ترقی داشتم؛ هم با دقایق ترانهای او و هم با دقایق شعری او خاطرات ماندگاری در حافظه دارم.
عبدالجبار کاکایی - شاعر و ترانهسرا - نیز در پی درگذشت بیژن ترقی میگوید: بیژن ترقی بهوجودآورنده خاطرات شیرین و زیبایی در دنیای ما بود. برای قدردانی از این ابداع و خلق نمیدانم چه کار باید کرد؛ اما میشود گفت به عدد همه لحظاتی که با دلنوشتههای او زندگی کردم و لذت بردم، او را دوست دارم. اگر او نبود، من بی ترنم ترانه «آتشی ز کاروان» و «اشک من هویدا شد»، حتما محرومتر بودم؛ پس ساعتهای صادقانهای که با این کلمات گذشت، بهرههای من بود از وجود او.
متن «ایران جوان» سروده بیژن ترقی:
نام جاوید وطن
صبح امید وطن
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
وطن ای هستی من
شور و سرمستی من
جلوه کن در آسمان
همچو مهر جاودان
بشنو سوز سخنم
که همآواز تو منم
همه جان و تنم
وطنم، وطنم، وطنم، وطنم
بشنو سوز سخنم
که نواگر این چمنم
همه جان و تنم
وطنم، وطنم، وطنم، وطنم
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه با یک نام و نشان
به تفاوت هر رنگ و زبان
همه شاد و خوش و نغمهزنان
ز صلابت ایران جوان
نظر شما